قبل از هرچی باید به اطلاعات نویسنده و ایده‌هاش جهت امنیتی کردن داستان احسنت گفت!
شخصیت ها با مهارت چیده شدن و هر کدوم در زمان خود به بهترین نحو داستان رو جلو بردن و زیاد بودن کاراکتر ها خواننده رو گیج نمی‌کرد. 
با وجود همه نقاط قوت باید بگم با فضا سازی و نوع داستانی که انتخاب شده بود هم عقیده نیستم. به‌نظرم اینکه نویسنده فردی از کشور سوریه رو برای انتقام از آمریکا اونم به این نحو انتخاب کرده اصلا جالب نبود... و امیدوارم داستان واقعی نباشه:(! 
      

        زیادی کلیشه‌ای و عاشقانه! ولی دوست داشتنی... به عنوان یه تنوع بین کتابام خوب بود... 
      

        عاشقانه‌ای مرموز...!
 روی جلد کتاب نوشته: 
عاشقانه فراموش نشدنی میان یک نویسنده و الهه‌ی الهام بخشش... 
تا کتاب رو نخونید معنی این جمله رو درک نمی کنید... 
اگه طرفدار ژانر عاشقانه هستید این کتاب به شدت به دلتون میشینه... مخصوصا اینکه عاشقانه کلیشه‌ای نیست و نویسنده در چندجا شما رو شکه می‌کنه!
      

        یه‌ذره خیلی گنگ بود...داستان جذب کننده نبود و باعرض پوزش به نظرم پرفروش شدن این کتاب از روی تبلیغات بوده! با همه‌ی اینا نمی تونم از پایان کتاب حرفی نزنم... از انصاف نگذریم پایانش قابل پیش بینی نبود ولی به طور کلی حس خاصی از کتاب نگرفتم...:(
ازش یه بار خوندن رو داره... یا جزء بهترین کتاب هاتون قرار میگیره یا جزء بدترین هاش... در این‌حد یعنی! 
      

        توی این کتاب به دنبال اتفاق خاصی نباشید، خبری ازش نیست،، 
شاید بشه گفت که یه روایته... روایتی از زندگی یک همسر و همزمان یک مادر! نویسنده چالش های ذهنی و دغدغه های زن رو خیلی حرفه‌ای و دقیق در داستان جای داده طوری که از خوندنشون خسته نمی‌شید... با وجود همه این ها و با اینکه روند داستان آرامش بخش و دوست داشتنی بود برای ولی یه جاهایی قلم نویسنده از داستان بهتر بود... یعنی قلم‌ایشون مجبورتون می‌کنه به خوندن.یه جاهایی داستان یادتون میره و فقط ادبیات کتاب رو تحسین می‌کنید... 

      

        یه مقدار کلیشه‌ای بود... اغلب کتاب‌ های خارجی‌ای که خوندم تقریبا نصف کتاب نویسنده به توصیف پرداخته. با معروفیتی‌ که داشت توقع ادبیاتی قوی تر داشتم. درجه یک نبود و قابل پیش بینی بود ولی دوست داشتنی بود.

      

        داستان دقیقا همون اسم کتابه! دختری به اسم النا که چهار روز در صف منتظر میمونه برای تماشای جنگ ستارگان... 
به عنوان یه تجربه خوبه... قلم نویسنده  وادارت می کنه به ادامه داستان... به نظرمن صرفا داستانی گزارش گونه‌ست! 
ولی با این وجود از خوندنش پشیمون نیستم...:) 
      

        جملات کتاب رو دوست داشتم... تاثیر گذار و جالب بودن...
درسته که سلیقه کتابخون ها فرق داره ولی به شخصه به این کتاب علاقه مندم!  ولی می تونست کامل تر باشه... 
      

        ادبیات نویسنده رو دوست داشتم. داستان روان و قابل فهم بود... نویسنده تعادل رو برقرار کرده بود. داستان عاشقانه‌ش و مسئله های عقیدتی که مطرح می‌شد هر کدوم به اندازه و به جای خود بود! به شخصه علاوه بر داستان، نظرات مختلف شخصیت هارو درباره مسائل و شیعه دنبال می کردم... 
عاشقانه‌ پاک و اسلامی و دوست داشتنی...
      

        قلم نویسنده یه جاهایی قلب آدمو به درد می آورد... اون حس اندوهناک سوزی به خواننده منتقل می شد! 
و... سیر داستان ملایم بود. داستانی درام میشه گفت... پایانش تقریبا قابل پیش بینی بود ولی خواننده با وجود دونستن پایان از خوندن دست نمی کشه... 
به همه کتاب خون هایی که یه تجربه متفاوت با چاشنی رفیق می خوان پیشنهاد میشه!