یک رمان نوجوان تخیلی با شخصیت های جذاب و داستان بسیار زیبا این کتاب رو تقریبا سه بار خوندم و هر بار بیشتر ازش خوشم میاد واقعا محشره
        

          واقعا میشود گفت این کتاب مجموعه ای از تمامی افسانه های معروف جهان است 
کتابی که توش یک خانواده  معمولی برای نجات عضوی از خانواده از سرنوشتی شوم روایت شد
این داستان مثل بعضی از کتاب ها حالت دفترچه خاطراتی را دارد که یک عضو از این خانواده آن را پر میکند
مشکل من از چاپ کتاب بود که من همین نسخه را خواندم و بخش مهمی از کتاب برای من نبود و به جای آن صفحات قبلی دوباره تکرار شد که موجب شد من بخش مهمهی از این کتاب را نفهمم 
و کتاب کم نگذاشت و چنان پایان غیر منتظره ای به من نشان داد
به غیر از آن دیدن جمع شدن افسانه های معروفی که میشناسم آنجا بودند اما به من حس عقب افتادگی این جامعه از دنیا ما ندارد و به نوع خودش به روز است
من این کناب را به خوانندگان ژانر فانتزی پیشنهاد میکنم
        

          دوسش داشتم فقط یکم زیادی تخیلی بود
        

          به نام خدا
کتاب سفر به انتهای دنیا با اینکه از نشر معتبری نبود اما کتاب داستانی جالبی بود .
از اون کتاب های بود که هر لحظه دوست داشتم برم صفحه بعد و ادامه ش رو بخونم.
نکته ی دیگه ای که خوندن کتاب رو راحت می کرد این بود که داستان از زبان کسی تعریف می شد که داشت اتفاقات داستان رو تجربه می کرد.

«انتشارات این کتاب معتبر نیست!»
        

          مگی ترش نویسنده ی کتاب دختر پر افتخار درباره کتاب سفر به انتهای دنیا جمله ای میگه که خیلی قبول دارم میگه( تا به آخر صفحه برسم کاملا بهت زده بودم) من باهاش هم نظرم .
کتاب داستان یک خانواده رو روایت میکنه که برای حل مشکلی باید به انتهای دنیا سفر کنند 
قلم نویسنده به شدت گیرا ست و شما رو با خودش همراه میکنه جوری که حس می کنید شما هم باهاشون در اون سفر هستید و در نهایت در جایی از کتاب که فکر میکنید همه چیز رو می دونید ورق بر می گرده و اتفاق عجیبی می افته ...
من از خرید کتاب خیلی راضی بودم حتی در آخر کتاب اشکم هم در اومد  و قطعا ارزش خرید رو داره :))
        

          خوب بود. 
یک ماجراجویی خوب و عالی بود شخصیت ها میتونست بهتر توصیف بشه . به راحتی میشد به دل داستان رفت و ماجرا  ها رو تصور کرد
        

          کتاب سفر به انتهای دنیا قشنگ بود، یه داستان لطیف و خیال‌انگیز که اون موقع که خوندمش، خیلی به دلم نشست. فضای فانتزی و اون حس ماجراجویی توی دنیای ناشناخته‌ها، برای سن دو سه سال پیشم واقعاً جذاب بود. یه‌جور قصه‌ی احساسی و تخیلی که هم سرگرم‌کننده بود، هم یه‌کم تأثیرگذار.

ولی راستش، الان که بیشتر کتاب‌های فانتزی می‌خونم، حس می‌کنم اون‌قدر قوی نبود. نه اینکه بد باشه، ولی نسبت به چیزایی که این روزا می‌خونم—با دنیاهای پیچیده‌تر، شخصیت‌های چندلایه‌تر، و داستان‌های پرکشش‌تر—یه‌کم ساده‌تر و سبک‌تر بود. بیشتر مناسب همون سن و حال‌وهوای اون موقع بود.

با این حال، هنوزم یه حس خوب ازش دارم. یه‌جور نوستالژیه برام. از اون کتاباست که شاید الان دیگه برام خیلی هیجان‌انگیز نباشه، ولی اون زمان یه دنیای تازه برام باز کرد و باعث شد بیشتر به فانتزی علاقه‌مند بشم.

در کل، قشنگ بود. نه در حد کتاب‌های فانتزی‌ای که الان می‌خونم، ولی برای اون دوره‌ی زندگی‌م، یه تجربه‌ی شیرین و خاطره‌انگیز بود.