غزل

غزل

@Ghazalehdehghani

14 دنبال شده

16 دنبال کننده

یادداشت‌ها

        روایتی تلخ و مستند گون که خط داستانی آن از روزهای قبل از جنگ میان ایران و عراق در آبادان، آغاز می‌شود و در روزهای اول زمستانی سرد پایان می‌یابد.
روایت‌گر شبیه روحی سرگردان در شهر است که این ویژگی گاهاً سبب انزجار می‌شود.(هیچ اطلاعی از او در دسترس نیست حتی نام او در کتاب آورده نشده است.)
نقص‌هایی در روایت جناب محمود از جنگ قابل توجه است همانطور که قلم جناب محمود نیز توجه می‌طلبد.
قطعا این اثر از احمد محمود در میان برترین آثارش نیست اما روایت مستندگونه‌ی آن از روزهای جنگ دلیلی است برای پیشنهاد کتاب به کسانی که به ادبیات پایداری علاقه دارند.
« همیشه ماها سنگ زیر آسیاب هستیم، همه دردها را ما باید تحمل کنیم، زمان اون گور به گوری فقر و گرسنگی مال ما بود، زندان و شکنجه و در به دری مال بچه‌های ما بود. حالام توپ و خمپاره و خمسه خمسه‌ام مال ماست. اونا که شکمشون پیه آورده اونوقتا تو ناز و نعمت بودن و حالام فلنگو بستن و د برو که رفتی…»
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

13

باشگاه‌ها

🎭 هامارتیا 🎭

189 عضو

جمجمه ای در کانه مارا

دورۀ فعال

🔖 راوی🔖

139 عضو

ایلیاد

دورۀ فعال

فعالیت‌ها