امیرمحمد

امیرمحمد

@AmirMohammad343

17 دنبال شده

28 دنبال کننده

پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

نمایش همه

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

امیرمحمد پسندید.
جای خالی سلوچ

18

امیرمحمد پسندید.
اتاق شماره 6

22

امیرمحمد پسندید.
قمارباز (از یادداشت های یک جوان)
          «در ستایش ریسک پذیری!»
بعد از خواندنش فهمیدم که هیچ اشتباه نیست اگر این کتاب «شاهکار» نام گرفته باشد. به طرز عجیبی دوست دارش شدم و واقعا عاجزم ازتوصیف دقیق اینکه چرا! چون هرگز به این شکل از این سبک آثار لذت نبرده بودم. 
شاید اوایل کتاب، داستان خیلی جذاب به نظر نرسد و خواننده فقط با یک مکان که هتل اقامت شخصیت ها بود مواجه باشد، عموما با فضای سرد بین الکسی و پولینا و توصیف هایی از بدهکاری کلان ژنرال به دوگریو طرف باشد؛ اما ادامه دادن و صبوری کردن، ما را با یک شگفتی واقعی مواجه می کند. در ابتدای کار با قمار تفریحی الکسی مواجه هستیم که نتیجه ی خاصی در بر ندارد جز برد و باخت های طبیعی و کم ضرر، بعد مادر بزرگ را می بینیم که دید ما را به قمار و چرخ بخت به کلی منفی می کند، دقیقا هنگامی که شیفته ی مبالغ هنگفتی بودیم که او برده بود و حتی شاید ما هم وسوسه می کرد! 
و حتی در ادامه، خود الکسی دقیقا مصداق«باد آورده را باد می برد» شد و باز هم ممکن بود مارا به قمار بدبین کند. چون بعد از تمام عاشقی ها، ادعا ها و شخصیت متشخصی که از او ساخته بودیم، حالا دیگر مواجهیم با انسانی پوچ و مرده! اما در پایان، باز همه چیز عوض می شود و همه چیز به گونه ای چیده می شود که ما هم ممکن است الکسی را بابت قمار کردن آن یک گولدن در مملکت غریب و ریسک پذیری اش تشویق کنیم و باز با تمام اتفاقات قبلی، مثل یک قمارباز واقعی، هیچ چیز جز طمع پول بیشتر و برد برایمان نماند؛ و شاید الان بتوانم کمی بهتر توصیف کنم که چرا شیفته ی این کتاب شدم، شاید به خاطر اینکه ناخودآگاه به جایی رسیدم که گویی من نیز یک قماربازم! و این اتفاق بزرگی در خلق کردن برای نویسنده است.
        

35

امیرمحمد پسندید.
قمارباز
          وای ﮐﻪ ﭼﻘﺪر ﻣﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎی داﺳﺘﺎﯾﻮﻓﺴﮑﯽ را دوﺳﺖ دارم. ﺣﺘﯽ اﮔﺮ ﻗﻤﺎر ﺑﺎز ش ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ در زﻣﺎن ﺑﯽ ﭘﻮﻟﯽ اش ﻧﻮﺷﺘﻪ و ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﺎﻋﺚ ﻋﺠﻠﻪ .ﻧﻮﯾﺴﯽ اش ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻗﻤﺎز ﺑﺎز داﺳﺘﺎن ﻣﻌﻠﻢ ﺳﺮ ﺧﺎﻧﻪ ای اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻗﻤﺎر ﺧﻮب ﺷﺎﻧﺲ ﻣﯽ آورد و ﻋﺎﺷﻖ ﻗﻤﺎر اﺳﺖ و اﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﺣﺘﯽ او را ﺑﻪ ﯾﮏ ﻓﺮد ﺛﺮوﺗﻤﻨﺪ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . وﻟﯽ ﭼﻮن ﭘﻮل ﺑﺎدآوردﻩ را ﺑﺎد ﻣﯽ ﺑﺮد ﺛﺮوﺗﻤﻨﺪی اش در ﺳﺨﺘﯽ آن ﻫﻢ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺎﻩ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻃﻮل .ﻧﻤﯽ ﮐﺸﺪ زﯾﺒﺎﯾﯽ داﺳﺘﺎن در ﺗﻮﺻﯿﻔﺎت ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ای .اﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺑﺨﻮاﻧﯿﺪش ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺧﻮد داﺳﺘﺎﯾﻮﻓﺴﮑﯽ ﻧﯿﺰ ﻗﻤﺎر ﺑﺎز ﺣﺮﻓﻪ ای ﺑﻮدﻩ اﺳﺖ اﻣﺎ ﻣﻦ ﺣﺲ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ در اﯾﻦ ﮐﺘﺎب ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻪ از ﻧﺤﺴﯽ در .آﻣﺪ ﻗﻤﺎر ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺧﻮاﻧﺪم ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺟﻼل آل اﺣﻤﺪ ﺑﻮد ﮐﻪ ﺗﻮﺳﻂ اﻧﺘﺸﺎرات ﻧﺸﺮ ﺧﺮم ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪﻩ.ﮐﻪ آل اﺣﻤﺪ ﺧﻮد ﻧﯿﺰ اﯾﻦ ﮐﺘﺎب را از ﯾﮏ ﻧﺴﺨﻪ ﻓﺮاﻧﺴﻮی ﺗﺮﺟﻤﻪ ﮐﺮدﻩ وﻟﯽ ﻣﯽ . ﺷﻮد ﺑﻪ ﺟﻼل اﻋﺘﻤﺎد ﮐﺮد
        

1

قمارباز

3

امیرمحمد پسندید.
خمره

37