معرفی کتاب ولایت فقیه اثر روح الله خمینی

ولایت فقیه

ولایت فقیه

4.7
57 نفر |
14 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

104

خواهم خواند

35

شابک
0000000134080
تعداد صفحات
164
تاریخ انتشار
1363/1/1

توضیحات

کتاب ولایت فقیه، نویسنده روح الله خمینی.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به ولایت فقیه

نمایش همه
بریدۀ کتاب

صفحۀ 42

فرق اساسى حكومت اسلامى با حكومت هاى «مشروطۀ سلطنتى» [۱] و «جمهورى» [۲] در همين است: در اين كه نمايندگان مردم، يا شاه، در اين گونه رژيم‌ها به قانون گذارى مى پردازند؛ در صورتى كه قدرت مقننه و اختيار تشريع در اسلام به خداوند متعال اختصاص يافته است. شارع مقدس اسلام يگانه قدرت مقننه است. هيچ كس حق قانون گذارى ندارد؛ و هيچ قانونى جز حكم شارع را نمى توان به مورد اجرا گذاشت. به همين سبب، در حكومت اسلامى به جاى «مجلس قانون گذارى»، كه يكى از سه دسته حكومت كنندگان را تشكيل مى دهد، «مجلس برنامه ريزى» وجود دارد كه براى وزارتخانه هاى مختلف در پرتو احكام اسلام برنامه ترتيب مى دهد؛ و با اين برنامه‌ها كيفيت انجام خدمات عمومى را در سراسر كشور تعيين مى كند. ---------- [۱]: . پادشاهى يا سلطنتى شكلى است از نظام حكومت كه در آن رئيس كشور عنوان پادشاه يا ملكه دارد. ويژگى اين نوع نظام جانشينى ارثى است اگرچه گاه به صورت انتخاب از سوى شاه يا ديگران انجام مى پذيرد. حكومت سلطنتى گاه نامحدود است و تمامى اقتدارات دولتى در دست شاه بوده و قواى سه گانه از او ناشى مى شود كه آن را سلطنت مطلقه گويند. و گاه اقتدارات شاه توسط مجلس قانون گذارى محدود مى شود و وضع قوانين به نمايندگان مردم تفويض مى گردد. اين نوع حكومت را «سلطنت مشروطه» نامند. [۲]: . جمهورى نوعى حكومت است كه زمامدار آن توسط رأى مستقيم يا غير مستقيم مردم انتخاب مى شود. در اين شكل از حكومت توارث دخالتى ندارد و مدّت رياست محدود است. جمهورى رژيم كشورهايى است كه دموكراسى پارلمانى دارند، اما گاه بر حكومت هاى ديكتاتورى غير سلطنتى نيز اطلاق مى شود.

6

لیست‌های مرتبط به ولایت فقیه

یادداشت‌ها

هومن

هومن

1403/7/2

          «از آنجا که دایره‌ی فکرِ عده‌ای از دایره‌ی همین مسجد تجاوز نمی‌کند و جولان و گسترش ندارد، وقتی گفته می‌شود ″اَکلِ سُحت″ -یعنی حرام‌خواری- دیگر آن دایره‌ی بزرگِ حرام‌خواری وغارت‌گری به نظر نمی‌آید که یک سرمایه‌ی بزرگ را می‌بلعند؛ بیت‌المال را اختلاس می‌کنند؛ نفتِ ما را می‌خورند و اندکی که به صندوقِ دولت می‌ریزد خدا می‌داند کجا مصرف می‌شود. منکرِ وحشتناک و خطرناک‌ترینِ منکرات همین است
...
اگر امر به معروف و نهى از منکر اجرا شود، ظَلَمه و عُمّالشان نمی‌توانند اموالِ مردم را بگیرند و به میلِ خود صرف کنند و مالیات‌هاى مردم را تلف نمایند. عمده‌ی وجوبِ امر به معروف و نهى از منکر براى این امور است. ما امر به معروف و نهى از منکر را در دایره‌ی کوچکى قرار داده و به مواردى که ضررش براى خودِ افرادى‌است که مرتکب می‌شوند یا ترک مى‏‌کنند، محصور ساخته‏‌ایم. در اذهانِ ما فرو رفته که ″منکرات″ فقط همین‌هایى هستند که هر روز مى‏‌بینیم یا مى‏‌شنویم. مثلًا فلان قهوه‌خانه کارِ خلافى را مرتکب شد یا در وسطِ بازار کسى روزه خورد، منکرات مى‏‌باشند ولى به آن منکراتِ بزرگ توجه نداریم.»

برشی از متن کتاب.

https://hooman.bio.link/
        

0

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          تمام این کتاب و اصل لایت فقیه، ذیل حاشیه گفتن امام خمینی بر مسئله‌ی بیع (فروش) و در ضمن کتاب دوم البیع قرار دارد که حاصل جلسات تدریس ایشان در نجف از ۱۳ ذی‌قعده ۱۳۸۹ تا ۲ ذی حجه همین سال است.(۱ بهمن  ۱۳۴۸ تا اواخر این ماه). امام در بخش اول، دلایل لزوم تشکیل حکومت، اصل ولایت فقیه را عقلاً و به وسیله‌ی لزومات عقلیِ اجرای احکام اسلامی و در بخش سوم، ولایت فقیه به استناد اخبار، این اصل را نقلاً و به وسیله‌ی اخبار و احادیث و آیات اثبات می‌کنند و در بخش آخر، برنامه مبارزه برای تشکیل حکومت اسلامی، هم توصیه هایشان برای انجام این مهم را آورده اند. 
چرا این اصل اهمیت دارد؟ مسئله چیست؟
مسئله این نیست که ما ولایت فقیه را چه عقلاً، به وسیله‌ی لزومات عقلیِ اجرای احکام اسلام اثبات کنیم تا پاسخی برای روشنفکران ترتیب بدهیم و چه نقلاً، به وسیله‌ی اخبار و احادیث و آیات این اصل را اثبات کنیم تا پاسخی باشد برای مسلمانانی که به این حکم مستدل دینی اشکال می‌کنند؛ مانند حجتی ها یا اخباری ها و یا تفکیکی ها (در این سطحی که من خبر دارم)، تا کار حکومت مان را علی‌رغم مخالفت های ایشان و انتقاداتشان مبنی بر نگرانی برای نابودی دین و کم رغبت شدن مردم به اسلام پیش ببریم. بلکه مسئله این است که این بخش از کلیّت اسلام، یعنی بخش "ولایت فقیه"، تا پیش از احیایش توسط امام خمینی در عصر ما و پیش از او توسط آیات عظامی مانند مرحوم کاشف الغطاء و متاخرینی مانند مرحوم نراقی که همه شئون رسول‌الله را برای فقها ثابت می‌دانند و مرحوم نائینی که می فرمودند  این مطلب از حدیث قبول شد‌ه‌ی "عمر بن حنظله" استفاده می‌شود، تا پیش از ایشان، معطّل مانده بود و چرخه اسلام را با خلل مواجه کرده بود. خللی که منجر به زخمی در بدنه اسلام و جراحتی بر جسم مسلمین شده و مدخل و زمینه‌ای مساعد برای مرض استعمار در کشور های اسلامی و بعد تر، غده سرطانی رژیم صهیونیستی در فلسطین به وجودآورد. مسئله این است. و باز اگر این رکن رکین رها شود و معطّل بماند، اسلام بیش از پیش دچار رکود و حتی سرانجام دچار فروپاشی خواهد شد و مسلمین را به افول خواهد کشاند. چرخه اسلام تا این اصل نصب العین همگان نشود، چابکی و چالاکی پیشینش را به دست نخواهد آورد و مانند هیکلی رنجور و توسری خور باقی خواهد ماند. چنانچه سایر کشور های اسلامی که از این اصل فاصله گرفته اند، به این درد مبتلایند. مسئله این است. و تنها با احیا و تثبیت و تاکید آن است که گام های ما به سمت تمدن اسلامی و حکومتی آزاد و مترقّی، به دور از دخالت اجانب و توأم با افتخار و سرافرازی، تسریع خواهد شد. مسئله این است. چشم ها را باید شست. حوزه ها و مسلمین جور دیگر باید مقام فقیه و درجه فقاهت را ببینند و بیانگارند. فقها از طرف رسول‌الله به خلافت و حکومت منصوب اند. حضرت حکم ایشان به این امر را، لایزال، تنفیذ کرده اند و هرکس به درجه ای که از فقاهت پیامبر صلاح دانسته اند، برسد و صلاحیت یابد، بر او حکومت کردن فرض می‌شود و اکر چنین نکند رسالت خویش را انجام نداده و در آخرت به خاطر این کوتاهی حتما بازخواست خواهد شد. چه بسا اگر به حکومت می رسید موجب نجات اسلام و مسلمین می‌شد و حال چنین نکرد و اسلام سقوط کرد به درجات جحیمِ جهنم روانه اش کنند. مسئله با چنین عمقِ دهشتناکی است.
        

7