البته واضح و مبرهن است که...: رساله ای در مقاله نویسی

البته واضح و مبرهن است که...: رساله ای در مقاله نویسی

البته واضح و مبرهن است که...: رساله ای در مقاله نویسی

3.8
15 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

23

خواهم خواند

11

شابک
9789644483585
تعداد صفحات
224
تاریخ انتشار
1398/1/28

توضیحات

کتاب البته واضح و مبرهن است که...: رساله ای در مقاله نویسی، نویسنده ضیاء موحد.

لیست‌های مرتبط به البته واضح و مبرهن است که...: رساله ای در مقاله نویسی

پست‌های مرتبط به البته واضح و مبرهن است که...: رساله ای در مقاله نویسی

یادداشت‌ها

          می‌توان به سیاقِ «نه هر که سر بتراشد قلندری دارند» گفت «نه هر که دستش به قلم رفت مقاله‌نویسی دانست». مقاله‌نویسی یا جُستارنویسی امریست که شاید خیلی از ماها به‌عنوان دانشجو یا طلبه درگیرش باشیم، حتی شاید خیلی‌های دیگر، که نه دانشجویند نه طلبه، با گوشه‌ای کلیدی از مقاله‌نویسی، یعنی بند‌نویسی/پاراگراف‌نویسی، درگیر باشند. بالاخره اینستاگرام و توئیتر نمونه‌های محکمی هستند برای اینکه «نوشتن» جزئی از زیستِ جدانشدنیِ ما هستند. با این حال، نوشتن سهلِ ممتنع است، همه‌تان می‌دانید، تجربه کرده‌اید وقتی قلم به دست می‌گیرید یا پشت کیبورد می‌نشینید کندن کوه با چنگال برایتان راحت‌تر است تا نوشتن؛ حداقل خودم بارها تجربه‌اش کرده‌ام، اوایل به نوشته‌ای نمی‌رسیدم که از آن راضی باشم و با مرورهای بعدی کمتر اصلاحاش کنم. مشابهِ کتاب «البته واضح و مبرهن است که» که حالت کارگاهی دارد می‌تواند بسیار مبارک و راهگشا باشد، مشروط به اینکه خواننده حالتِ کارگاهی‌اش را هم لحاظ کند. این کتاب به ما می‌گوید مقاله چیست، ساختار آن و چند تکنیک را برای ما باز می‌کند و دست آخر چند نوع را تبیین می‌کند.

ضیا موحد معلم و نویسندۀ قابلی است و این کتاب را «هزار نکتۀ باریک‌تر ز مو» کرده است. ایدۀ کتاب اینست که وقتی از مقاله حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم. کتاب را با این پرسش که «مقاله چیست؟» می‌آغازد. با برشمردن انواع مقاله درونمایی به ما می‌دهد که مقاله چیست. اما این‌ها کافی نیست. پس از این به تشریحِ ساختار کلیِ مقاله می‌پردازد. همه می‌دانیم مقاله‌ها، و البته هر نوشته‌ای که مدعایی در بر دارد، سه بخش اصلی دارد: مقدمه، بدنه و نتیجه. در اینجاست که انواع مقاله‌ها با متن‌هایی که در اینستاگرام و حتی توئیتر منتشر می‌شود قابلیتِ یک‌ کاسه کردن را پیدا می‌کند (مشخص است وقتی از متن‌های فجازی حرف می‌زنم از ایده‌آل‌ام گفته‌ام، نه واقعیت موجود). تبحر در مقاله‌نویسی تبحر در نگاشتنِ هر یک از این بخش‌هاست، افزون‌ بر اینکه هنر دیگری هم نیاز است: ارتباط بین این بخش‌ها. نکتۀ جالبی که در این بخش توجهم را به خود گرفت تاثیر مقدمه است. مقدمه، طرح مسأله یا شروع بحث کلیدی‌ترین بُن‌پارِ (element) مقاله‌هاست. مقدمه همان بزنگاهی است که خیلی از ماها نمی‌توانیم آغازش کنیم و از آن عبور کنیم. (مبهوت ماندن پشت کیبورد را به خاطر آورید) این‌ها همه ما را به تمرین در نوشتن سوق می‌دهد.

وقتی ساختار و اهمیتش را دریافتیم با یکی از شایع‌ترین، کاربردی‌ترین و زیباترین مقاله‌ها آشنایمان می‌کند: مقالۀ پنج پاراگرافی (یا مقالۀ همبرگری). حُسن این کتاب به مثال‌های به‌جا و شیرین‌اش است. برای نمونه، برای معرفی این نوع مقاله ابتدا مقاله‌ای از آلن پو آورده است، و سپس دربارۀ آن مقاله‌ای پنج پاراگرافی نوشته است. روشن است که چنین چیزی سبب می‌شود بهتر با این نمونه‌ها خو بگیریم. (در نظر داشته باشید که بسیاری از کتاب‌ها و حتی کارگاه‌ها از نمونه‌آوری یا حداقل نمونۀ خوب خالی‌اند) پس از این موحد طرح‌واره‌ای از روش‌های مقاله‌نویسی به ما می‌دهد. یکی از کلیدی‌ترین نکاتِ کتاب «مفهوم‌یابی» است. مقاله مجموعه‌ای از مفهوم‌هاست. اگر ما از مفهوم خالی باشیم که بضاعتمان اندک باشد نمی‌توانیم چیزی بنویسیم، ازاین‌رو تکنیک مفهوم‌سازی و مفهوم‎‌یابی طرح می‌شود. بخشی از کتاب هم به مراحل آماده‌سازی مقاله می‌پردازد. در این بخش نمونه‌هایی از مقاله‌ها خارج است و بیشتر ناظر به نوشته‌های تحلیلی و مدرک‌محور است. پس از اینست که بخش‌های مقاله با تفصیل بیشتری توضیح داده می‌شود.

اما جذابیت کتاب به بخش دوم است. جایی که پنج شش نوع مقاله را باز می‌کند و مثال‌هایی بسیار روان، به‌جا و زیبا برایش می‌آورد. مقالات روایی، توصیفی، تعریفی، فلسفی از این دست مقاله‌هاست. ویژگی مقاله‌های این بخش اینست که از مقالات نیکِ دوران معاصر مثال آورده است و حتی ضعف‌هایش را هم بیان می‌کند. مثلاً، روایی را با مقاله‌ای از محمدخان قزوینی، توصیفی را با مقالۀ مرتضی ممیز دربارۀ کاریکاتورهای درم‌بخش و مقالۀ آل‌احمد پس از مرگ نیما طرح می‌کند. این آخری خیلی زیباست، البته امیدوارم علاقه‌ام به جلال دخیل نباشد و داوری‌ام منفصانه باشد. مثال‌ها کم نیست، عمدۀ کتاب را همین مقاله‌ها و، مهم‌تر، تحلیلِ آن‌ها تشکیل داده است. موحد متعلق به سنت فلسفۀ تحلیلی است، و طبعاً بخشی از مثال‌هایش هم از این سنت است.

«البته واضح و ...» بسیار کتاب خوبی است، اما در حد آشنایی و ترغیب. همین دو را بسیار زیبا در آورده است. شاید سرِّ این موفقیت در این باشد که موحد نه فقط نویسنده‌ای خوب بلکه ویراستار خوبی هم است. با این حال این کتاب تنها آشنایی است، نویسندگی رکنِ اصلیِ مقاله‌نویسی است، که البته حکایتِ خودش را دارد. به تجربۀ خودم «صفحات صبحگاهی» بهترین کار برای شروع نوشتن و تکنیک‌های کلیدی‌ای مانند «مفهوم‌یابی» است. البته برای مقاله‌نویسی از کارگاه‌هایی که با نمونه و تمرین کار می‌کنند به‌هیچ‌وجه نباید غافل بود.
        

9

          اکثر ما یا لااقل تمام دانشجویان، یا مقاله‌خوان هستیم یا مقاله نویس و یا هر دو. معمولاً از اساتید یا داورها یا هر فرد ناظر بر مقاله این جملات را شنیده‌ایم: این چه عنوانی است؟ معلوم نیست چه می‌گوید. سر و ته ندارد. زیادی حاشیه رفته. قلم خوبی ندارد. تناقض‌گویی کرده. نویسنده حرف تازه‌ای ندارد و... . هر کدام از این ایرادها نشانه‌ای از نقص یکی از اصل‌های مقاله نویسی می‌باشد. این نواقص قابل رفع هستند. هدف این کتاب هم همین است. مقاله سابقه طولانی در فرهنگ ما دارد. معادل قدیمی آن «رساله» است. مقاله‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند: مقاله‌های علمی-تحقیقی و مقاله‌های عمومی. مقاله‌های عمومی خواندنی‌هایی هستند که به قول مولف، گاهی به اثر هنری پهلو می‌زنند. نویسندگان آن بر خلاف نویسندگان مقاله‌های علمی-تحقیقی فراوان نیستند. هر کدام از این مقاله‌ها بیانی خاص دارند و از همان سطر‌های اول، نویسندگان از هم متمایز می‌شوند. برخی از ویژگی‌های مقاله‌های علمی-تحقیقی همان ویژگی‌های مقاله‌های عمومی هستند؛ با این تفاوت که بر عناصر هنری نویسندگی مانند سبک متمایز، لحن و حسن شروع و ختام تأکید نمی‌شود.
اساسی ترین اصل در نوشتن یک مقاله، اصل ترغیب است که مراعات آن خواننده را وا می‌دارد مقاله را به محض شروع تا آخر با رغبت بخواند. چه بسیار مقالاتی که دارای نکته مهمی بوده‌اند اما به دلیل ضعف تالیف و ملال‌آور بودن شیوه ارائه آن، ناخوانده باقی مانده‌اند. نویسنده بارها به نکته‌ای اشاره می‌کند که رعایت آنها مقاله را خواندنی و رغبت انگیز خواهد کرد. در این کتاب خواننده با نام ها و اصطلاحات متداول مقاله نویسی آشنا می‌شود و ارجاع‌ها و مباحث مهم برایش آسان می‌گردند. نویسنده کاملاً مرحله‌های مقاله را از انتخاب موضوع تا طرح نهایی شرح می‌دهد. خواننده با راه‌هایی که باید برای نوشتن مقاله طی کند آشنا، سپس درباره هر بخش از مقاله و ریزه کاری‌هایی که برای نوشتن آن باید مد نظر قرار گیرد رو به رو می‌شود.
هر مقاله دارای چند بخش اصلی است: مقدمه، متن یا بدنه، نتیجه، عنوان، کتاب شناسی. در مقدمه باید این مسائل روشن شود: معرفی موضوع مقاله، به دست دادن زمینه و سابقه موضوع، جمله کلیدی و شرح کلی مقاله. مقدمه دو بخش اصلی دارد. یک بخش از مطالب کلی درباره موضوع شروع شده و به مطالب جزئی خط می شود. بخش دیگر، جمله کلیدی. معمولاً آخرین جمله مقدمه را به آن اختصاص می‌دهند. جمله کلیدی مهمترین جمله مقاله است. این جمله نشان می‌دهد که نویسنده به دنبال اثبات یا شرح چه موضوعی است. تمام مطالب مقاله باید در ارتباط با جمله کلیدی باشد. توجه به این مسئله نویسنده را از حاشیه رفتن و طرح مباحث زائد در امان می‌دارد.
پاراگراف‌های بدنه، اصلی‌ترین بخش مقاله هستند. در راهنماهای مقاله نویسی مقاله‌های پنج پاراگرافی اهمیت آموزشی ویژه‌ای دارند. اینگونه مقالات نه خیلی کوتاه‌اند نه خیلی بلند. هر پاراگراف باید شامل موضوعی در تایید جمله کلیدی باشد. پاراگرافِ نتیجه نیز می‌بایست شامل جمع‌بندی نکات اصلی و بیان دوباره‌ی جمله کلیدی و آخرین اظهارنظر همراه پیامدها، پیش‌بینی‌ها و پیشنهادها شود.نویسنده برای نکته به نکتۀ نوشته شده در کتاب مثال می‌آورد و خواننده را راهنمایی می‌کند. به هر حال نوشتن یک مقاله خوب صرفاً جهت گرفتن نمره نیست بلکه می‌تواند رزومه‌ای در کارنامه علمی ما قرار گیرد و حتی در موقعیت‌هایی ما را بالا بکشد.
در دهه‌های اخیر با پیدا شدن نشریه‌ها و روزنامه‌های فراوان، تاسیس گروه‌های مختلف علوم در دانشگاه‌ها و طرح مباحث دینی سیاسی، اجتماعی و ...، مقاله نویسی رواج چشمگیری پیدا کرده است اما اینکه کیفیت مقاله نویسی هم پابه‌پای کمیت آن بالا رفته باشد محل بحث است.
        

3

          اینجانب معلم، 
آرزویی برای خوب بودن. 

0- حدودا 2سال پیش این کتاب را خوانده بودم. در ماه گذشته برای آماده شدن برای کلاس درسی برای بچه‌های دهمی و یازدهمی، دوباره به سراغ کتاب رفتم. این مواجه دوباره چند تا آورده داشت برایم:
اول فهمیدم که چقدر ایده‌های کتاب ته‌نشین شده بوده در ذهنم‌؛
دوم اینکه اهمیت خیلی مباحث کتاب رو در بار اول مطالعه نفهمیده بودم و بار دوم مطالعه خیلی از نکات رو برایم جدی‌تر کرد؛
سوم هم اینکه مواجه با یک متن به عنوان معلمی که می‌خواهد برخی موارد آن را تدریس کند، خیلی تفاوت دارد با مطالعه‌ٔ عادی. 

1- اگر نوشتن یک متن مُنَقَّح و شفاف برایتان مهم است، یکی از بهترین گزینه‌هاست این کتاب. 
در کنار شرح نظری و اهمیت موضوع، کتاب مالامال از مثال‌های خوب است برای مطالعه؛ برای مثال در مورد اصل ترغیب (همینکه اول متن رو جذاب شروع کنیم که خواننده درگیر متن شود) آقای موحد این مثال را می‌آورد:

"چه اتفاق عجیبی. به دست جونز اتفاق افتاد، آرام، از روی عمد، در حمام خانه، با کارد و در نیمه شب. کاری که جونز کرد مالیدن کره بگو روی یک تکه نان برشته."

نقل قولِ بالا شروع مقاله‌ای از دونالد دیویدسون، فیلسوف مشهور تحلیلی، با موضوعی فلسفی-منطقی دقیق است با عنوان "صورت‌های منطقی جمله‌های کنشی". یعنی اصل ترغیب حتی در یک مقاله تکنیکی و دقیق فلسفی هم باید رعایت شود. 

به نقل از کتاب "البته واضح و مبرهن است که..."، ص23

به بیانِ من:
در مقاله نویسی علاوه بر رعایت ضوابط، نظم و نسقِ علمی، خلاقیت هم ضروری است. عبارت بالا، شروع مقاله‌ای است آکادمیک  از دونالد دیویدسون(2005-1917) با موضوعی فلسفی-منطقی دقیق یا عنوان" صورت منطقی جمله‌های کنشی". پس نباید لزوما برای دقیق و حرف جدی زدن، عصا قورت داده  و غامض بنویسیم...

البته مقاله نوشتن کار هر بنی بشری نیست و ترکیبی است از استعداد و هنر و جهد و تلاش. در ضمن باید بخوانیم، بنویسیم، خوانده‌شویم، نقد کنیم و نقد شویم تا یاد بگیریم و خوب بنویسیم.


2- کلا از زمانی که این کتاب را خوانده بودم تا الان، اندکی بیشتر با آقای موحد و نوشته‌هاشون آشنا شده ام و این مورد هم قطعا روی داوری‌ای که از این اثر داشته ام تاثیرگذار بوده است. 
        

15