مرگ و باکره

مرگ و باکره

مرگ و باکره

آریل دورفمن و 2 نفر دیگر
4.4
14 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

20

خواهم خواند

18

شابک
9645840392
تعداد صفحات
156
تاریخ انتشار
1386/12/5

توضیحات

        شخصیت های این نمایش نامه عبارت اند از: "پولینا سالاس"، حدودا چهل ساله، "هراردو  اسکوبار"، همسر پولینا، وکیل دعاوی، تقریبا چهل و پنج ساله، و "روبرتو میراندا" پزشکی حدودا پنجاه ساله. داستان در کشوری در امریکای جنوبی، در پی سقوط حکومت دیکتاتوری اتفاق می افتد. پولینا، فعال سیاسی، به شدت تحت شکنجه قرار گرفته در حالی که همسر وی وکیل دعاوی قابل احترامی است که به ریاست کمیته ی حقوق بشر حمایت از افرادی که زیر سلطه ی رژیم دیکتاتوری پیشین به نوعی آزار و شکنجه دیده اند، منصوب شده است. در یک شب توفانی، بیگانه ای خوشخو به نام دکتر "میراندا" به خانه ی این زوج جوان وارد می شود. این شخص هراردو را که اتومبیلش در میان راه خراب شده بود، با اتومبیل خود به منزل می رساند. پولینا در همان لحظات اول، حس می کند که صدای این مرد بیگانه، صدای همان شکنجه گر سال ها پیش است. وی تصمیم می گیرد، به رغم مخالفت همسرش، دکتر را زندانی کرده و به زور اسلحه از او اعتراف بگیرد و گفته هایش را ضبط کند. میراندا ابتدا همه چیز را انکار می کند، اما سرانجام با شگردی که زن به کار می گیرد، لب به اعتراف می گشاید. پولینا که به شدت هیجان زده شده بود به این دلیل که دکتر به هیچ وجه از کرده های خویش شرمسار نیست، تصمیم به قتل وی می گیرد.
      

یادداشت‌ها

          خیلی نیست که مجموعه تئاتر و تاریخ نشر ماهی را پیدا کردم؛ هر جلدش وضعیتی ست نمایشی از یک برهه خاصِ تاریخی. 
"مرگ و دختر جوان"  در دوره ی گذار شیلی از دیکتاتوری به دموکراسی جریان دارد و مانند اعتماد ، دیگر اثر دورفمن ، سوالاتی می پرسد که در بند جواب دادنشان نیست.!

حالا که رژیم دیکتاتوری نابود شده؛
چگونه کسی که شکنجه شده تمام خاطراتش را فراموش کند؟
   به زندگی عادی برگردد و شانه به شانه ی  هم وطنِ شکنجه گرش ، در یک سرزمین زندگی کند؟
چطور زخم های گذشته را فراموش کنیم ، در عین اینکه از آنها عبرت بگیریم؟
اصلا چنین چیزی امکان دارد ؟
 مطرح کردن سوالات بی پاسخ ابدا عیب نیست، بالاخره این هم سبْکی ست برای خودش و اگر غلط نگفته باشم زیر مجموعه ادبیات پست مدرنیستی قرار می گیرد. جدیدا خیلی به آن  علاقه مند شدم. یک جور بهت و حیرت خاصی  دارد. کتاب تمام می شود و این تو هستی که باید داستان را کامل کنی.

.....

ضرباهنگ تندی دارد و اصلا قابل پیش بینی نیست. کوتاه است و  به راحتی می شود در یک نشست خوانده شود و حتی شاید نشود در دو نشست خواندش ، از بس که جذاب و پر تعلیق است.
دیالوگ، که قسمت بیشتر نمایشنامه را تشکیل می دهد ، دقیق و حساب شده است. 
پایان بندی هم عالی ست و باز محسوب  می شود.
از کتابخانه گرفته بودمش اما یک بار خواندنش کافی نیست.  
رفت تو لیست خرید.
        

11

          ▪️ فرض کنید در یک رژیم سیاسی مستبد دستگیر بشوید و به زندان بیفتید. بعدش فرض کنید در زندان، مرتباً روی چشم‌هایتان چشم‌بند بگذارند و ببرندتان به اتاق شکنجه تا شکنجه‌هایی دردناک، خیلی دردناک، مثلاً تجاوزهایی پی‌درپی، رویتان پیاده کنند. حالا فرض بگیرید آزاد بشوید و چند سال بعد از دستگیری‌تان رژیم سیاسی عوض بشود و دیگر قدرت در دست آن‌ها که یک‌موقع شکنجه‌تان کرده بودند نباشد. اگر تا این‌جا موارد مطرح‌شده را فرض گرفتید، بی‌زحمت این را هم فرض بگیرید که در یکی از همین روزها که دارید زیر سایه‌ی رژیم جدید زندگی می‌کنید، چند سال بعد از آزادی‌تان، تصادفاً همان کسی که شکنجه‌تان می‌کرده، یک شب، تنها و بی‌دفاع، مهمان خانه‌تان بشود و شما او را از روی صدایش به جا بیاورید. سر آخر این را هم گوشه‌ی ذهنتان داشته باشید که شما داخل کمد خانه یک اسلحه، با خشاب پر، دارید.

▪️ اگر فرض گرفتن این‌ها که خواندید برایتان جالب بود، پیش خودتان فکر کردید اگر شما بودید آن شکنجه‌گر را می‌کشتید یا نه و دوست دارید ببینید اگر یک نفر واقعاً در موقعیتی این‌چنینی قرار بگیرد، چه کاری دست آن شکنجه‌گر می‌دهد، «مرگ و دختر جوان» مخصوص شما نوشته شده است. مرگ و دختر جوان (Death and the Maiden) –که تحت‌عنوان «مرگ و دوشیزه» هم شناخته می‌شود‌— نمایشنامه‌ای کوتاه از «آریل دورفمان (Ariel Dorfman)» است، انتشاریافته در سال ۱۹۹۰. دورفمانِ شیلیایی یکی از نویسندگان برجسته‌ی آمریکای جنوبی است که به‌واسطه‌ی روایت‌هایش از دوره‌ی تاریک دیکتاتوریِ ژنرال «آگوستو پینوشه» در شیلی (۱۹۷۳-۱۹۹۰) و احوالات مردم شیلی، پیش، پس و حین دیکتاتوری ژنرال، شهرت جهانی دارد. یکی از تم‌های محوری در آثار دورفمان درگیر کردن خواننده با پرسش‌هایی عمیق، درونی و اخلاقی در باب مبارزه‌ی سیاسی ضد حکومت دیکتاتوری است، تمی که شکل‌دهنده‌ی ایده‌ی اصلی و ماجراهای نمایشنامه‌ی مرگ و دختر جوان هم هست. 

▪️ مرگ و دختر جوان هشتاد صفحه بیشتر ندارد و در یک فرصت مطالعه‌ی نهایتاً سه‌چهارساعته سرتاتهش را می‌توان خواند. این نمایشنامه‌ی جمع‌وجور اما، در عین کوتاهی، دست روی نقاط حساسی از مرزهای اخلاقی انسان می‌گذارد و سؤالات و دوراهی‌هایی را پیش رویتان قرار می‌دهد که احتمالاً تا چند روزی فکرتان را به خود مشغول خواهند کرد: «اگر روزی قدرت از دست کسی که به شما ظلم می‌کرده خارج شود و به دست شما بیفتد، شما به ظالمِ سابق ظلم می‌کنید یا نه؟ اگر کسی که قصد شکنجه و کشتنتان را داشته، شکنجه کنید و بکشید فرقی بین شما و او هست یا نه؟ آیا آزار دیدن حق کسی است که روزی دیگران را آزار داده یا نه؟ هر کسی خودش اجازه دارد، برای تلافی آزاری که به او رسیده، حکمِ آزاررسان را صادر کند و اجرای حکم را هم خودش برعهده بگیرد یا نه؟ شکنجه‌گران و شکنجه‌دیدگان می‌توانند در دوران پساشکنجه کنار هم زندگی کنند یا نه؟»

▪️ مرگ و دختر جوان دو ترجمه‌ی خوب و شُسته‌رُفته در بازار کتاب ایران دارد: ترجمه‌ی «حشمت کامرانی» –که نشر ماهی چاپش کرده– و ترجمه‌ی «محمود کیانوش» –که نشر فرهنگ جاوید منتشر کرده، با عنوان «مرگ و دختر». ترجیح با چاپ ماهی است. می‌توانید نسخه‌ی کاغذی‌اش را با هفده یا نسخه‌ی الکترونیکش را، از فیدیبو، با شانزده هزار تومان تهیه کنید. ضمناً رومن پولانسکی فیلمی با همین نام (Death and the Maiden - ۱۹۹۴) دارد که اقتباسی است از همین نمایشنامه. تله‌فیلمِ ایرانیِ «روز برمی‌آید (۱۳۸۵)»، ساخته‌ی بیژن میرباقری، هم از این نمایشنامه اقتباس شده. تجربه‌ی جالبی می‌شود اگر اول کتاب را بخوانید و بعد به سراغ یکی از این فیلم هم بروید.
        

27