یادداشت صاد

صاد

صاد

1403/10/17

        اِنقدر آزار دیدم از خوندن نمایشنامه یا شاید هم‌زمانی‌ش با اتفاق‌های شخصی مرتبط به روایت آزار که جسمم بیمار شده. بی‌نهایت غمگین، ناامید و عصبانی‌م و این با فاصله ایستادن دورفمن نسبت به ماجرا، بیش از اینکه تسکینم بده که خب باید از همه‌ی زاویه‌ها و در گذر زمان به ماجرا نگاه کرد، عصبانی‌م کرد، البته که بعدتر موخره رو خوندم و یه قدری آروم گرفتم. کارکترها، بیشتر البته پائولینا و ژراردو به قدری واقعی بودند که مو به تنم سیخ کرد، کاملا خودم رو در هیئت پائولینا می‌دیدم و پارتنرم رو در هیئت ژراردو. غیر از سوال‌ اساسی و بی‌پایان «انتقام آری یا نه؟» چیزی که من رو وحشت‌زده کرده بود منی بود که با پائولینا بیدار شد، فریاد زد و انتقام خواست ولی ولی ولی از همه مهم‌تر، برای اولین بار از پائولینا ترسید. شگفت‌انگیزه و بابت این ترسیدن برای خودم خوشحالم.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.