مسافر جمعه
در حال خواندن
1
خواندهام
40
خواهم خواند
13
توضیحات
در کتاب حاضر، اولین شخصیت رمان فردی به نام رسول است؛ وی به بهانه عشق دختر خاله اش، از روستایی در خراسان به سوی قم حرکت می کند؛ اما زمانی که خود را به مقصود می رساند، عشق زمینی جای خود را به یک رویداد و جریانی می دهد و با جریان دیگری پیوند می خورد. در بخشی از کتاب می خوانیم: «هر کسی یک جایی می بُرَد. آن وقت فرقی نمی کند طرفش کی باشد. فقط می خواهد خودش را خلاص کند یا شاید شریک برای خودش بتراشد و نفس بکشد. رسول هم تمام شده بود و دنبال شریک می گشت، اما کسی جز خاتون را نداشت.»
لیستهای مرتبط به مسافر جمعه
یادداشتها