قدم یازدهم
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
86
خواهم خواند
9
نسخههای دیگر
توضیحات
شیر کوچولو در باغ وحش به دنیا آمده بود. پشت میله های قفسی آهنی که از اول تا آخر آن فقط ده قدم بود. شیر کوچولو هر روز شیر مادرش را می خورد، با دم او بازی می کرد، از سر و کولش بالا می رفت. گاهی هم توی قفس راه می رفت، اما فقط ده قدم. در قدم یازدهم سرش می خورد به میله های قفس و دنگ صدا می کرد. اوضاع همین طور بود تا آن که یک روز نگهبان باغ وحش یادش رفت در قفس را ببندد و آن وقت.... .
یادداشتها