معرفی کتاب دختران آفتاب اثر محمدرضا رضایتمند

دختران آفتاب

دختران آفتاب

4.0
75 نفر |
23 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

13

خوانده‌ام

207

خواهم خواند

39

ناشر
سروش
شابک
9789641210030
تعداد صفحات
532
تاریخ انتشار
1399/7/13

توضیحات

        دختران آفتاب اگرچه داستان است، در واقع تحقیقی روان شناختی و جامعه شناختی و فرهنگی و دینی دربارۀ زنان است. دختران آفتاب خواسته است که زن و منزلت و شخصیت و هویت او را بشناساند؛ به خودش، به مَردَش، به جامعه اش، و به تاریخ گذشته و سرنوشت آینده اش؛ همان گونه که هست و همان گونه که باید باشد. و همین گونه است که او را از طفیلی مرد بودن می رهاند و نشان می دهد که در عین زن بودن هیچ از مراتب و کمالات انسانی کم ندارد. همسفران دختران آفتاب به سرمنزل تفکری می رسند که انسان را می بیند و اعتبار می بخشد؛ خواه زن باشد خواه مرد. سرمنزل مقصود دختران آفتاب دامان پرمهرومحبت مادری است که سرچشمۀ همۀ نیکی هاست. مادری که فاطمۀ خوبی هاست و زهرۀ روشنایی ها. این کتاب از معدود داستان هایی است که بیش از یک نویسنده دارد و سبب آن هم چند جنبه ای بودن محتوای آن است.

      

یادداشت‌ها

          در ایام شهادت  و ولادت حضرت زهرا (س) این کتاب را به صورت صوتی شنیدم و واقعا عالی بود. بعید می دانم که حوصله ام به نسخه ی چاپی می کشید. پایان کتاب مرا به غروب عاشورای خرداد ۱۳۷۳ در دوران نوجوانی ، برد که وفتی از عزاداری روستای اجدادی برگشته بودم، تلویزیون را که روشن کردم ، خبر بمب گذاری حرم امام رضا (ع )را پخش کرد و من بهت زده شدم. 
در این کتاب فهمیدم ، نبی به دو معناست: خبر داده شده و خبردهنده.  یک مقام معنوی است که برای زن و مرد مساوی است و حضرت زهرا دارای اين منزلت بوده اند که جبرئیل با ایشان حرف می زده و خبر می داده. 
رسول ، یک شغل  است که به بعضی انبیاء از طرف خدا داده می شود و به سبب قدرت جسمی مردان و امکان مخالطه ی آنها با مردم، فقط به جنس مذکر داده می‌شود. 
 مقام نبی و رسول می تواند برابر باشد. 
حجاب ، لباس جسم و حیا، لباس روحه
حجاب امری جمعی و حیا امری فردی هست. 
پس حجاب برای حفط یک اجتماع لازم هست و نمی توان به حیای درونی هر فرد ، اکتفا کرد چون میزان آن در افراد، متغیر است. 
استاد بانکی مباحث کتاب بخصوص حیا را در دوران دانشجویی ام در دانشگاه اصفهان صحبت کردند . به نظرم خوش فکرانه آمد که آن سلسله سخنرانی ها به آقای دانشگر و رضایتمند داده شده تا به شکل یک رمان در بیاورند. قطعا کمتر جوانی سراغ کتابی که عنوانش " سخنرانی " باشد ، می رود اما وقتی احساس کند رمان است، آن را راحت تر شروع خواهد کرد. 
اشاره ی کتاب به یک واقعه ی تاریخی که در آن شهدا ، بیشتر  زن بودند نیز ، به جا  بود. 
یکی از نکات جالب کتاب، اهمیت جایگاه زن به عنوان  تدارکات پشت صحنه هست. 
کسی که فرزندان و اطرافیانش از او انرژی می گیرند و به خاطر او ، هر کاری می کنند و با مشکلات ، دست و پنجه نرم می کنند. 
درست مثل نقشه پرداز و فرمانده در جنگ که خودش نباید مستقیم ، در خط اول ، بجنگد ، چرا که اگر بمیرد ، کسی نمی تواند جایگاه او را پر کند. 
 

        

10

         درسته که بحث حقوق زنان در کتاب مطرح میشه ولی کلا این مدل  رساندن مستقیم محتوا ، که یک شخصیت را عاقل و نورانی و همه چیز تمام بذاریم وسط و همه ی شخصیت های دیگر هم به دورش اصلا مورد پسندم نیست . آخرش که دختر عاقل و بالغ داستان شهید شد که واقعا به نظرم  اصلا پایان مناسبی نبود . نمیشه آدما با هم درباره ی یه موضوع روز جامعه حرف بزنن و هیچکس دراماتیک نمیره؟! و ضمن اینکه مسائلی مثل حقوق زنان و حجاب به نظرم انقدر راحت حل نمیشن و حتی مذهبی ترین آدم ها هم همچنان سوالاتی بی جوابی دارند درباره ی این موضوعات و به نظرم اشکالی نداره اگر قبول کنیم که اسلام برای همه چیز پاسخ داره ولی یه جاهایی ما هنوز پاسخ قطعی رو نمیدونیم. به نظرم کتابی نبود که آدما رو به فکر واداره صرفا سعی داشت یه سری استدلالات رو در قالب رمان به زور جا بده . 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0