معرفی کتاب هزار پیشه اثر چارلز بوکوفسکی مترجم نیلوفر داد

هزار پیشه

هزار پیشه

چارلز بوکوفسکی و 2 نفر دیگر
3.3
21 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

50

خواهم خواند

22

شابک
9786005675306
تعداد صفحات
182
تاریخ انتشار
1398/6/23

توضیحات

        
چارلز (کارل) بوکوفسکی شاعر و داستان نویس آمریکایی آلمانی تبار در 16 اوت 1920 در شهر آندرناخ واقع در آلمان به دنیا آمد.
خانواده بوکوفسکی در سال 1923 به آمریکا مهاجرت کردند و بوکوفسکی بعد از فارغ التحصیلی از دبیرستان دو سال در دانشگاه لس آنجلس دوره های هنر، روزنامه نگاری و ادبیات را گذراند و در همان شهر سکونت کرد. بوکوفسکی در سال 1957 با باربارا فیری شاعر و نویسنده ازدواج کرد که پس از 2 سال به جدایی انجامید. و در سال 1969 کارش را در اداره پست رها کرد و به نوشتن حرفه ای تمام وقت روی آورد. برخی آثار او عبارتند از» اداره پست (1971)، هزارپیشه (1975)، هالیوود (1989)، عامه پسند (1994) ، بوکوفسکی در 9 مارس 1994 بر اثر بیماری سرطان خون درگذشت.
این رمان سرگردانی های نویسنده ای مشتاق به نام هنری چیناسکی را در دوران جنگ جهانی دوم دنبال می کند. او که از خدمت نظام وظیفه معاف شده، از شهری به شهر دیگر سفر می کند و از یم شغل نامانوس به شغلی دیگر روی می آورد، با آن که همیشه جیبش خالی است و به پول نیاز دارد، اما هیچ گاه برای مدتی طولانی یک جا نمی ماند، و بانوش خواری و دلبستگی های بی پایان به زنانی رقت انگیز و اقامت در اتاق های کثیف و محقرانه گذران عمر می کند و هرچه  بیش تر در انحطاطی خود خواسته گرفتار می شود.

      

پست‌های مرتبط به هزار پیشه

یادداشت‌ها

          کتاب هزار بیشه بوکوفسکی را خواندم. ترجمه نیلوفر داد را تهیه کردم ولی حذفیاتش در حد یک چهارم کتاب بود.

کتاب از جاده لس آنجلس اثر جان فانته الهام گرفته بود...جوانی که دائما شغل عوض می کرد و نه خانه ای داشت و نه خانواده ای و دائما در پی خوشگذرانی بود


به پای جاده لس آنجلس نمی رسید. اما شخصیت خیلی باور پذیر بود و تو را با خودش همراه می کرد. و دائم در شرایط مختلف و خانه ها و کارهای مختلف می رفتی.
بوکوفسکی را دوست دارم از دو جهت یکی اینکه نثرش بی ریا است و صراحت لهجه ای دارد که من را یاد جلال آل احمد می اندازد و دوم اینکه به شدت انسان آمریکایی را خوب نشان می دهد، انسانی عیاش که کل هفته را سخت کار می کند تا به ویکند آخر هفته برسد...کل روز را کار می کند تا شب لبی تر کند و ....یک زندگی حیوانی....من اگر جای مسئولین فرهنگی باشم این کتاب را سانسور نمی کنم و اتفاقا به همه توصیه می کنم تا ببینند روح یک جوان آمریکایی را که خانواده برایش مهم نیست به پدر و مادرش بی احترامی می کنند، پدر و مادر برایشان بچه شان مهم نیست و اجاره اتاق را از او می گیرند. جوان دائم الخمر است و همواره به فکر عشرت.....این ایماژ یک جوان آمریکایی است و اگر فکر می کنید که نسبت تان با این جوان بسیار نزدیک است به همان نسبت به جوان آمریکایی نزدیک و از انسان ایرانی دور شده اید.

        

28