پسر ها راحت میخوانند، دختر ها نه! به دست پسرها بدهید و  به دخترها اصرار کنید که بخوانند.
        

          کتابیه که اگه تا آخر صبورر باشید و تمومش کنید، با لبخندی به پهنای صورتتون کتاب رو می بندید.
        

          بخش‌هایی از کتاب تاریکی و تلخی داشتند که مرا به فکر واداشت که آیا این کتاب برای نوجوان مناسب است (به‌طور خاص جایی در میانه کتاب بعد از اینکه زیگ کوچک گم شده بود و خواهرش آنا دنبالش بود که بیشتر از این ادامه نمی‌دهم که لوث نشود) ، بعد یاد کتاب‌هایی افتادم که در نوجوانی خودم خوانده بودم با خودم گفتم واقعاً نوجوان‌ها در پر قو و بی‌خبری نیستند که تحمل این مقدار را نداشته باشند، اخبار دنیای واقعی تلخ‌تر از این حرف‌هاست. و همان‌طور که نویسنده در مصاحبه آخر این کتاب گفته در تارترین کتاب‌هایش هم امید و رستگاری یافت می‌شود.
من به شدت گره‌افکنی و گره‌گشایی در این کتاب را دوست داشتم تا لحظه آخر می‌توانست منتظرت نگه دارد تا ببینی چه می‌شود.
این را جدای از اینکه به همه بزرگسالان پیشنهاد می‌دهم به نوجوان‌های کتاب‌خوان  حرفه‌ای (برای اولین کتاب‌ها پیشنهادش نمی‌کنم) و آن‌هایی که حس می‌کنند کتاب نوجوان خواندن دیگر بچه‌بازی است، پیشنهاد می‌کنم.
        

          با اختلاف نسبتا زیادی بهترین رمان نوجوانی بود که خواندم. فصل های کوتاه، همراه با ضرباهنگ بالا. درون مایه ای عمیق. یک فیلم سینمایی نفس گیر و تماشایی بود برام. البته نوجوان های کمی را دیدم که از داستان به اندازه من خوششان بیاید.
        

          
یک کتاب از مجموعه‌ی رمان‌هایی نشر پیدایش است که با عنوان باید خواند، منتشر می‌شود. نقطه قوت کار فضاسازی خاص و مکانی است. 
کلبه‌ای در مناطق شمالی کره زمین،جایی که زمستانهای طولانی و سختی دارد،جایی که دریاها در آن یخ می‌زنند و تنها با سورتمه‌ای که سگها آن را می‌کشند، می‌توان از آن عبور کرد در ابتدای قرن بیستم،مکان داستان است.
این موقعیت به خودی خود، تلخی و ترسناک است. حالا در نظر بگیرید که ابتدای کتاب شخصیت نوجوان ما، با جسد یخ زده‌ی پدر روبرو می شود.
این آغاز برای نوجوان بسیار تلخ و سنگین است. با اینکه خواندن کتاب را ادامه دادم ولی این شروع، نقطه‌ی ضعف بزرگی برای کار نوجوان است.
در ادامه داستان با حضور پسر نوجوان با ماجرای کمی ترسناک روبرو می شویم. نگران این بودم که پایان کتاب هم مناسب نوجوان نباشد که به خیر گذشت!
در مورد داستان شش لول می توان اینطور گفت که با داستان بلندی که قهرمان آن نوجوان است مواجه‌ایم که مناسب بزرگسال است.
علاوه بر نکات مذکور کتاب از نظر تربیتی پیام مثبتی ندارد.این حرف ناظر به طلاهای گمشده‌ای است که در داستان از آن بحث می شود.

https://eitaa.com/vazhband
https://behkhaan.ir/profile/R.Babaee