بریده‌ای از کتاب شش لول: غریبه ای خطرناک، طلای دزدی و اسلحه ای پر اثر مارکوس سجویک

میشل؛

میشل؛

1404/5/20

بریدۀ کتاب

صفحۀ 185

به تمام زندگی کوتاهش نگاه می‌کند و از خودش می‌پرسد چه معنایی داشته است. تنها همان احساسی را داشت که همیشه داشت، که انگار دنبال چیزی بود، چیزی که حتی اسمش را نمی‌دانست.

به تمام زندگی کوتاهش نگاه می‌کند و از خودش می‌پرسد چه معنایی داشته است. تنها همان احساسی را داشت که همیشه داشت، که انگار دنبال چیزی بود، چیزی که حتی اسمش را نمی‌دانست.

6

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.