معرفی کتاب امنیت و دو داستان دیگر اثر آریل دورفمن مترجم اسدالله امرایی

امنیت و دو داستان دیگر

امنیت و دو داستان دیگر

آریل دورفمن و 1 نفر دیگر
4.1
8 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

10

خواهم خواند

2

ناشر
افق
شابک
9786227902297
تعداد صفحات
64
تاریخ انتشار
1401/1/2

توضیحات

        کتاب امنیت و دو داستان دیگر، نوشته‌ی آریل دورفمن، جلد هجدهم از مجموعه‌ی شاهکارهای 5 میلی‌متری در نشر افق است که اسدالله امرایی آن را ترجمه کرده. دورفمن معتقد است نویسندگان باید سراغ داستان‌هایی بروند که حرفی برای گفتن دارند. در داستان‌ها و رمان‌های او با آدم‌هایی دغدغه‌مند روبه‌رو هستیم. آدم‌هایی که در نهادشان نیرو و اندیشه‌ای نهفته است که آن‌ها را به بیان منویاتشان وامی‌دارد.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به امنیت و دو داستان دیگر

لیست‌های مرتبط به امنیت و دو داستان دیگر

یادداشت‌ها

          چهارمین اثری که از دورفمن خواندم و در بین این چهار اثر ضعیف‌ترین بود. با این حال باز هم اثر بسیار خوبی است و ارزش خواندن دارد.
مجموعه داستانی است شامل سه داستان از دورفمن


داستان اول: همه‌ی دار و ندارم
داستان کشوری است در بند استبداد. فرزند یکی از قربانیان استبداد در کودکی آهنگی از پدرش می‌شنود و پدرش به او می‌گوید که این آهنگ را فراموش کند تا خودش مادرش در امان باشند. این شخصیت همه چیز را فراموش می‌کند. حتی اینکه روزگاری پدری داشته که قربانی این استبداد شد را هم فراموش می‌کند و ترومپت نواز می‌شود. بهترین نوازنده کشور. هنگام سرودن آهنگی نزد حاکم آن کشور ناگهان آن آهنگی که در کودکی از پدرش شنیده بود و مدتی بود مدام در ذهنش پخش می‌شد را با ترومپت نواخت. آهنگی که ممنوعه بود...

شاید(این فقط یک حدس است) این داستان، داستان آهنگ مردم متحد هرگز شکست نمی‌خورند از ویکتور خارا(اگر علاقه‌مند به شنیدن داستان این آهنگ هستید از طریق این لینک:https://www.chizcast.com/post/%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D8%B2%D9%88%D8%AF-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D9%85%D8%AA%D8%AD%D8%AF-%D9%87%D8%B1%DA%AF%D8%B2-%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%B1%D9%86%D8%AF
می‌توانید داستانش را بشنوید یا اینکه از طریق یکی از اپلیکیشن‌های پادگیر چیز کست را پیدا کرده و این اپیزود ویژه را گوش کنید) باشد که در روزگار ظلم و ستم پینوشه نماد آزادی و فریاد آزادی‌خواهان شیلی شد.
 
داستان مختصری بود ولی پیامی عمیق داشت. اینکه هر چقدر ظلم شدت گرفته باشد هرگز نمی‌تواند فریاد آزادی را از دل آزادی‌خواهان بیرون براند. 

صحنه‌پردازی‌های جذاب، دیالوگ‌های فوق‌العاده و دقت بالا در جزئیات که از خصوصیت چند اثری که از دورفمن خواندم بوده و هست، در این اثر هم مشهود است و جذابیت داستان را چند برابر می‌کند. 

این داستان بهترین داستان‌های این مجموعه است.


داستان دوم: خورش
تلفن زنگ می‌خورد. پشت تلفن کسی ادعا می‌کند شوهر زن را شب قبل در یکی از زندان‌ها دیده. زن به دنبال اطلاعات بیشتر از شوهرش است تا مطمئن شود که مرد پشت تلفن واقعا شوهرش را دیده و مثل دفعه قبل گول نخورد. مرد پشت تلفن می‌گوید که بعدا با او تماس می‌گیرد...

کوتاه‌ترین داستان این مجموعه و ضعیف‌ترین شان. 
بر خلاف باقی آثار دورفمن در این داستان خبری از جذابیت دیگر آثارش نیست. قلم تیز و برنده دورفمن اینجا کند شده و نه دیالوگ‌ها و نه جملات درون ذهن شخصیت اول به قدرت دیگر آثارش نیست. 


داستان سوم:امنیت
چند ماهی از یازده سپتامبر گذشته است ولی همچنان تدابیر امنیتی درون فرودگاه‌های آمریکا بسیار زیاد است. اورلاندو فقط بیست دقیقه قبل از پرواز را وقت دارد تا کارینا را ببیند اما قرار است حسابی وقتش سر بازرسی بدنی گرفته شود...

این داستان بهتر از داستان خورش است اما با وجود اینکه طولانی‌تر از دو داستان دیگر است، قوت اثر اول و دیگر آثار دورفمن(که من خوانده‌ام) را ندارد. 
نمی‌دانم توی این داستان علت اصلی‌اش موضوع داستان است که جذابیتی نمی‌آفریند یا اینکه دورفمن نتوانسته جذابیت همیشگی آثارش را اینجا پیاده کند. داستان خوبی است ولی قوی نیست. 


در کل به خاطر قوت داستان اول و قابل قبول بودن داستان امنیت به این کتاب چهارتا از پنج ستاره را می‌دهم
        

25

          "از کتاب‌هایی بود که دوست نداشتم تموم بشه‌ 🫠" 
اولین داستان‌هایی بود که از آریل دورفمن می‌خواندم و فوق‌العاده مشتاق خواندن سایر آثارش هستم.
با اینکه کتاب کوچکی بود و می‌شد در یک نشست کوتاه یا در یک رفت‌و‌آمد مترویی خواندش، اما من آرام و نرم خواندم و از خواندنش لذت بردم. 
فضا و حال‌وهوای داستان‌ها تا مدتی من را می‌گرفت؛ انگار باید بین هر داستان مکث می‌کردم و اجازه می‌دادم تا ته‌نشین شود.

آریل دورفمن برای نوشتن داستان‌هایش عموماً از واقعیت الهام می‌گیرد و به سارتر ارادت خاصی دارد. او اغلب اندیشه و درونیات شخصیت‌های دغدغه‌مند را به تصویر می‌کشد.

داستان "همهٔ دار و ندارم" نقدی است بر استبداد و جنگ که به زندگی یک ترامپت‌نواز می‌پردازد.
موتیفِ ترانهٔ ممنوعه، به خوبی توی متن جاگذاری شده و موجب پیشبرد داستان می‌شود. 
توصیفات پر جزئیات داستان، فوق‌العاده تصویرساز هستند به‌طوری‌که مثل یک فیلم یا فریم‌های انیمیشن، تصاویر در ذهن شکل می‌گیرد، احساسات مخاطب را درگیر کرده و موجب همذات‌پنداری‌اش می‌شود.  
داستان در خلل فلش‌بک مداوم به گذشته جلو می‌رود و پایان‌بندی خوبی دارد که رنگ‌وبویی از امید می‌دهد.
دیالوگ‌ها هم عالی هستند؛ در ادامه دیالوگ پایانیِ داستان را می‌آورم:
_ این چه ترانه‌ای‌ است؟ تا حالا نشنیده بودم
_ تو نشنیده‌ای بابا جان. درست است، از این به بعد هم دیگر نمی‌شنوی.
_ کی می‌شنوم بابا؟
_ یک روز می‌شنوی، دور نیست آن روز.

داستان "خورش" در دورهٔ جنگ می‌گذرد و توسط زنی روایت می‌شود که همسرش به زندان افتاده. زن از وضعیتش می‌گوید و نویسنده افکار و درونیاتش را خیلی خوب بیان می‌کند. 
داستان بیشتر شبیه برش دردناکی از زندگی زنِ منتظری است که احساسات مخاطب را برمی‌انگیزد؛ همسری که منتظر شنیدن خبری از زنده ماندن شوهرش است. تنها نقطه‌قوت داستان این است که دورفمن، استیصال زن درمانده را خوب نشان می‌دهد و این داستانک هم شروع و پایان خوبی دارد.

داستان "امنیت" دربارهٔ اقدامات امنیتی شدید بعد از یازده سپتامبر در فرودگاه آمریکاست. داستان چندان قوی نیست اما کلمات جوری کنار هم قرار گرفته‌اند که به مخاطب حس خوبی می‌دهند.
        

23

«به نام خد
          «به نام خدا»
در ایران دورفمن را بیشتر به خاطر رمان «اعتماد» و نمایشنامه «مرگ و دختر جوان» می شناسند و درباره داستان های کوتاهش تا به حال سخنی به میان نیامده بود ، چون ترجمه نشده بودند .
بعد از خواندن این سه داستان در می یابید که دورفمن غیر از اینکه  رمان نویس و نمایشنامه نویس  قابلی ست ، داستان کوتاه نویس ماهری هم هست .

داستان اول  ، «همه ی دار و ندارم»  ،به نظر من بهترین داستان این مجموعه است.
بدون هیچ گونه اضافات ، با دیالوگ و سیر در افکار شخصیت اصلی پیام خودش را می رساند و در این مسیر ریتم داستان ذره ای کند نمی شود . شور انگیز و دغدغه مند بود . 
 «همه ی دار و ندارم» روایت مبارزان است. کسانی  که در راه وطن از زندگی خودشان گذشتند و این ایثار را  همچون ترانه ای در  گوش فرزندان خود زمزمه کردند تا فرزندانشان هیچ گاه آن را فراموش نکنند.

داستان دوم ، «خورش» ، درباره زنی ست که  تلفن خانه اش زنگ می خورد و صدای پشت تلفن می گوید که همسرِ مبارزش را در زندان دیده و به زن اطمینان می دهد که شوهرش زنده است .
کوتاه تر از داستان اول بود. و همچون اولی دردناک.
 این بار ما با روی دیگر مبارزه در راه وطن رو به رو می شویم . زجری که همسر و خانواده ی مبارز می کشند.

داستان آخر ، «امنیت» ، بلندترین داستان این مجموعه است. 
زمان داستان  رفت و برگشتی  ست و زاویه دید اول شخص . ما بیشتر  ذهنیات راوی را دنبال می کنیم و فرم اثر به گونه ای ست که با خلاصه داستان ، تقریبا همه ی داستان  فاش می شود.
همین قدر بدانید که این یکی خلاف دو داستان قبل ، بیشتر خانوادگی ست ، هرچند که خالی از سیاست هم نیست.

در این سه داستان خبری از آن نسبی گرایی «اعتماد» و حقیقت گریزی «آلگرو» نیست. 
 اینجا ما با دورفمنی  آشنا می شویم که مبارزه در راه وطن را یک ارزش غیرقابل انکار می داند و مبارزان را  انسان هایی قابل ستایش.
پایان هر سه داستان باز است و به سیاق داستان های مدرن  نتیجه گیری به عهده مخاطب است.
ترجمه کتاب روان و عالی بود. 
امیدوارم از دورفمن داستان کوتاه های بیشتری  ترجمه شود.
پ.ن: کتاب را نشر افق و با ترجمه اسدالله امرایی در مجموعه شاهکارهای پنج میلی متری منتشر کرده.
        

15