معرفی کتاب دایره گچی قفقازی اثر برتولت برشت مترجم مجید امین موید

دایره گچی قفقازی

دایره گچی قفقازی

برتولت برشت و 1 نفر دیگر
4.0
21 نفر |
5 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

40

خواهم خواند

13

ناشر
اشاره
شابک
9789648936872
تعداد صفحات
192
تاریخ انتشار
1396/3/21

توضیحات

        
برتولت برشت یکی از بزرگ ترین نویسندگان و شاعران قرن بیستم، در 10 فوریه سال 1898 در شهر آئوگسبورگ آلمان دیده به جهان گشود. وی از همان اوان جوانی و دوره ی دبیرستان به سرودن شعر و نوشتن داستان دست زد. برشت برای تحصیل در رشته ی پزشکی به شهر مونیخ رفت، اما توجه و علاقه ی او هرچه بیش تر به تاتر جلب گردید. برشت در 14 اوت 1956 در برلین در گذشت.
سرکار، بروید و یک قطعه گچ بیاورید. زیر نیمکت دایره ای رسم کنید و بچه را بگذارید وسط آن، بعد به آن دو زن دستور بدهید و در کنار دایره روبه روی هم بایستند. وقتی مادر حقیقی بچه دست او را بگیرد به آسمانی می تواند از توی دایره بیرونش آورد. ولی مادر دروغین نمی تواند بیرونش بکشاند.

      

لیست‌های مرتبط به دایره گچی قفقازی

پست‌های مرتبط به دایره گچی قفقازی

یادداشت‌ها

dream.m

dream.m

7 روز پیش

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          نمایشنامه "دایره گچی قفقازی"، آنقدر خواندنی نبود که فکرش رو میکردم. ولی سرگرم کننده بود و احتمالا تماشاش ازین هم بهتره. وقتی کتاب "نمایشنامه در چین" رو میخوندم، دیدم یکی از معروفترین و قدیمی ترین نمایشنامه های چینی اسمش "دایره گچی" هستش. و بعد هم فهمیدم  برشت یک نمایشنامه با همین موضوع داره و قرار شد بخونمش تا امروز که شنیدمش :))
فکر می‌کنم نمایشنامه رو بشه این‌طور خلاصه کرد: در حالی که شهر در جنگ داخلی می‌سوزه، یک خدمتکار برای محافظت از یک کودک رها شده هزار جور سختی رو به جون میخره و همه چیزش رو ( حتی عشقش به سربازی که نامزدشه) فدا می‌کنه. اما وقتی بالاخره آرامش برقرار می شه، مادر پسر بچه که الان سه سالشه، میادکه بچه‌ رو پس بگیره. مادر اصلی بچه زن حاکمه و مادری که بزرگش کرده خدمتکاره. حالا یک قاضی همیشه مست و مسخره با الهام از سنت باستانی دایره گچی، تصمیم به حل و فصل اختلافات میگیره. اما نکته داستان اینجاست که توی جامعه فساد و فریب، با وجود یک قاضی غیر قابل اعتماد، چه کسی برنده است؟
برشت توی این نمایشنامه زده ترکونده آدما رو .
اوشون که خودش تمایلات کمونیستی داشته، توی  نمایشنامه اش میخواد بگه که ثروت و قدرت میتونه ابتدایی ترین و ظریف ترین احساسات انسانی رو هم به فساد بکشونه. پس ثروت بده. اون تاکید داره که انسان ها توی هر جایگاهی باشن، عطش بالایی برای تملک دارن و اگر این تملک کنترل نشه، باعث فاجعه میشه. برشت همچنین این نمایشنامه رو بعنوان پارودی عدالت انسانی نوشته. اون نشون میده عدالتی که انسان ها مجریش هستن، با پول خریدنی و فاسده؛ پس کلا زندگی معنا گرایانه خوبه.
        

0