یک روایت ساده و روان از یک زن تازه مسلمان برزیلی...
        

          با خوندن این کتاب خیلی جاها شرمنده شدم !😢
که اگه ما با نگاه  یک تازه مسلمان  به اسلام و احکامش نگاه کنیم ،برامون دین اسلام خیلی شیرین و دوستداشتنی تر میشه.
چون برای ما که در نعمت هستیم شاید قدر این نعمت بزرگ رو ندونیم.
خیلی قشنگ بود داستان زندگی کامیلا 
حتما بخونیدش 🤩



        

          اینکه یه دختر برزیلی مسلمان بشه و انقد پایبند بمونه واقعا جذاب بود برام چیزایی که تعریف می‌کرد درباره‌ی دین و ائمه برای منی که شیعه هستم خیلی دلنشین بود❤️
        

          ﷽
بعضی از انسان‌ها ممکن است دوبار متولد شوند،مخصوصا آن‌ها که به دنبال نور هستند برای رهایی از تاریکی و ظلمت.

تولد در سائوپائولو داستان دختر جوانی‌ست که از قلب برزیل به اسلام ایمان می‌آورد، داستان زندگی کامیلا برای ما که از اول مسلمان بوده ایم درس زندگی و راه و روش دلبسته تر شدن به اسلام است،البته رفتار ما مسلمانان مخصوصا خارج نشین ها در‌ نشان دادن نور اسلام قطعا تاثیر بسزایی دارد، خلاصه که اسلام به ذات خود ندارد هیچ عیبی...

نویسنده روایت زندگی شخصیت اصلی کتاب را به خوبی در سطر به سطر کتاب جاری کرده است و کاری کرده که خواننده تمام جزئیات و  موقعیت های زندگی راوی را درک می‌کند و به نظرم این کتاب برای  نوجوانان خصوصا دختران کتابی آموزنده و جذاب خواهد بود...
        

          باز گشت از مسیر بی بازگشت آتئیست ها
        

          هر زمان که نام برزیل به گوشم می‌خورد، دو چیز برایم تداعی می‌شد: فوتبال و قهوه؛ اما از امروز یک چیز دیگر هم اضافه می‌شود و آن، نام خانم کامیلا سلستینو هست. 
دختری مسیحی از دل کوچه پس کوچه‌های سائوپائولو که به صورت اتفاقی با اسلام آشنا می‌شود و عاشق امام حسین (ع) می‌شود. عشقی که کاری می‌شود و مسلمانش می‌کند و چندی بعد هم برای تحصیل و در جامعه‌المصطفی به ایران می‌آید و ساکن قم می‌شود و ... . 
در این کتاب و در لینک زیر می‌توانید با ادامه زندگی‌ پرماجرای او آشنا شوید.
 B2n.ir/x11791
        

          فرقی نمیکنه کجای جهان زندگی کنی کشتی امام حسین مسافرهایش را هر کجای این کره‌ی زمین که باشد پیدا میکند... 

در آن سوی جهان وسط شهر سائوپائولو دختری زندگی می‌کرد که وسط درد و رنج بیماری مادرش بزرگ می‌شود. کودکی که خسته از درد های زمانه، کاتولیک بودن که دین خانوادگی شان بود را رها می‌کند، لائیک می‌شود و زندگی اش را به عشق مهاجرت به آمریکا سپری می‌کند.
ماجراهای زیادی اتفاق می‌افتد که زندگی این دختر به سفر اربعین و خادمی حرم امیرالمونین و تبلیغ دین اسلام می‌رسد.
کتاب تولد در سائوپائولو روایت زندگی خانم کامیلا سلستینو است. بعضی وقت ها به تازه مسلمان ها حسرت میخورم لذت کشف کردن، رسیدن، عاشق شدن، از هیچ به همه چیز رسیدن باید خیلی شگفت انگیز باشد. قصه‌ی ما همان قصه‌ی معروف  ماهی و آب است...
        

          تولد در سائوپائولو
کتاب در مورد دختری است که در برزیل متولد میشه و از نوجوانی تحت تاثیر ادیان مختلف به دنبال یافتن حقیقت و جواب سوالهایش می گردد.... 
شروع میکند به مطالعه مسیحیت و بودایی و ادیان ژاپنی و نهایتا آتئیست شدن 
کار در یک فروشگاه با صاحب کاری لبنانی وشیعه نقطه آشنایی اوست با اسلام ... 
و اخلاق که میتواند نقطه اتصال و جذب همه ی آدمها باشد اگر همه ما به سنت پیامبر مهربانی ها رحمة للعالمین باشیم. 

یک نکته ای هم که خیلی در زندگی ایشان برایم جالب بود همراهی خانواده بود، اینکه پدر و مادر ازینکه دخترشان از بدون خدایی به خداپرستی روی آورده انقدر خوشحالشان میکند که مسلمان و مسیحی اش مهم نیست. 

سوژه جالب بود ولی نوشته خیلی سردستی و ضعیف کار شده بود.. انگار که صرفا داریم دفتر خاطرات خانم کامیلا را میخوانیم نه اینکه اینها را یک نویسنده بازنویسی کرده. 
ازین نظر کتاب ضعیفی بود قطعا ولی خب خود سوژه جذابیت کافی برای به پایان رساندن کتاب را دارد. 
        

          بسم الله الرحمن الرحیم 
کتاب، کتاب دلچسبی بود 
و لحظاتی که از رو به رو شدن شون با اولین‌ها گفته شد واقعا لذت بردم مخصوصا اولین دیدار با مسجد و حرم ائمه ...
جملات خیلی زیبایی در کتاب ذکر شده بود و از مطالعه شوت لذت بردم 
نسبت به کتاب دیگر سر مجموعه تولد ها به نام تولد در توکیو کتاب قوی‌تری بود 
به نظر بنده مناسب افرادی است که اعتقاداتی دارند و به دنبال تحکیم این اعتقادات هستند 
این کتاب مانند جرقه است...
        

          این‌بار،قصه متفاوت است؛
اسلام را از دیدِ یک مسیحی به نظاره مینشینیم...
مسیحی‌ای که به دنبالِ کشف حقیقت‌ها
چنددین را امتحان کرده و کاتولیک نیزشده.
داستان بانویی که انتهایِ زندگی پرماجرایش ختم میشود به جامعه‌المصطفی در قم و ازدواج با طلبه‌ای جوان و ایرانی که پابه پای هم 
برای تبلیغ مسیری پراز بالا،بلندی را طی میکنند:)"
شیرینی مضاعفی دارد خواندن این کتاب🙂✨
        

          داستان یک دختر برزیلی که به خاطر سختی های زندگی، سوالات زیادی درباره خدا توی ذهنش شکل میگیره و دنبال جواب می‌ره.
از مسیحیت و بودیسم جواب نمیگیره و عقلش حرفاشونو نمی پذیره.

مدتی آتئیست و بی خدا میشه و بعد به طرز عجیبی و از جایی که تصورش رو هم نمیکرده، ذره ذره یا اسلام آشنا میشه.

سیر تحولات درونی و احساساتش و مخصوصا واکنش‌های خانواده‌اش خیلی جالبه.
ماجرای سفرهاش و ازدواجش هم جذابه.

یک کتاب کوتاه و پر هیجان و تاثیرگذار که قطعا ارزش خوندن داره.
امتیاز ۵ از ۵ بهش میدم چون خیلی دوستش داشتم. مخصوصا به خاطر ارتباطی که با سفر اربعین داشت و با حال و هوای این روزها متناسب بود...

بعد از اتمام کتاب اسم ایشون رو جستجو کردم و دیدم یه بار مهمان برنامه محفل هم بودن و خیلی کوتاه از خاطرات شون گفتن. دیدن خودشون و همسرشون و دخترشون هم جالب بود. البته اینو حتما بعد از اتمام کتاب ببینید که داستانش لو نره.

از همین مجموعه‌ی تولد دوباره، کتاب تولد در توکیو که داستان مسلمان شدن یه دختر ژاپنیه هم خیلی قشنگه.
        

          آنقدر متن روان و خوبی داشت که وقتی شروع کردم تا آخرین صفحه پایین نذاشتم
        

          داستان زندگی کامیلا سلستینو متولد سائوپائلوی برزیل، پدر و مادرش کاتولیک مذهب هستند و  حالا داستان زندگی اش..... 
        

          ااین کتاب را به شهید 
علی محمد صباغ‌زاده  تقدیم می کنم
        

          زیبایی های این کتاب غیر قابل وصفه ..

زندگی دختری که به قول خیلی ها در آزادی تمام بود و با تصمیم خودش محدودیت رو پذیرفت .
اما چرا ؟ در این کتاب خواهید خواند ..
        

          یک دختر برزیلی که دیگه خدا رو باور نداره و چندین بار دین عوض کرده بودایی مسیحی و... یک دفعه وارد پدیده عجیبی میشه.
چقدر عالی بود.
ارزش یک بار خوندن رو داره.
موقع خوندن برای مسلمان بودن خودم و بچه شیعه بودنم خیلی احساس غرور و افتخار کردم.😎
مسلمان شده ها هرکدوم جریان جالبی دارن.
این یکی از جالب ترین ها است. کسی که با تجربه به اسلام رسیده.
دین ها رو تجربه کرده و به این نتیجه رسیده که بهترین دین اسلام هست.🥹
خیلی تلاش کردم صفحه یوتیوب‌ش رو پیدا کنم اما پیدا نکردم،
کسی داشت برام بفرسته😂😂
        

          این کتاب هم از میز کتاب مدرسه برداشتم . اوایل یه شبه به صفحه ی ۸۰ و اینا رسیدم ولی بعدش روند خسته کننده شد و به زور خودمو به آخر رسوندم. 
من هم خانم  کامیلا رو کاملا از لحاظ پوشش مردم درک میکنم و واقعا خیلی دوستدارم سر عقل بیارمشون ولی نمیدونستم دقیقا باید چیکار کنم. این که به جزئیات توجه می‌کرد خوب بود ولی این جزئیات اواخر موجب کند شدن روند داستان شد. اوایل کتاب رو با یه کتاب که درمورد زندگی یه دختر نوجونه اشتباه گرفتم و شاید انتظار یه داستان دیگه داشتم.  کتاب بدی نبود و پیشنهاد میکنم .
        

          به نام خدا 
کتاب زیبایی بود و خب شبیه یک تلنگر 
من تولد هارو 
گاهی اوقات به عنوان کتاب های سبک میخونم .
به ما یاد آوری می‌کنه که چه دین  درست و کاملی داریم