معرفی کتاب حیاط شیطان اثر ایوو آندریچ مترجم سهیل سمی کتابعمومیداستان حیاط شیطان ایوو آندریچ و 1 نفر دیگر 3.7 8 نفر | 5 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 11 خواهم خواند 11 ناشر خوب شابک 9786227543841 تعداد صفحات 136 تاریخ انتشار 1401/11/3 توضیحات کتاب حیاط شیطان، نویسنده ایوو آندریچ. لیستهای مرتبط به حیاط شیطان اسما 1404/2/18 نمایشگاه کتاب 1404🪐 13 کتاب عاشق نمایشگاه کتاب✌🏻 اولین دفتر شعری که از فاضل نظری میخرم و خیلیییی ذوق زده ام. همه چی عالی بود حیف امسال سعادت دیدن غرق بهخوان رو نداشتم 🫠 3 12 امید ابد 1403/5/14 کم حجم ۱ 49 کتاب مدتی بود بخاطره گرفتاری و کم بود وقت دنبال لیستی بودم از کتابای کم حجمی که بشه هرکدوم رو چند روزه تموم کرد، البته نه بخاطر اینکه هرچیزی بخونم و چوب خط پر کنم که ی چیزی خونده باشم، بلکه انقدر خوب باشن که تا مدتی ادمو درگیر داستانشون بکنن ، این لیست با وسواس انتخاب کردم و هرکدوم اکثرا حجمشون زیر ۳۵۰ صفحه اس و اکثرا ۴ ستاره تو گودریدز از مخاطبا گرفتن و روان و گیرا روایت شدن 18 134 یادداشتها محبوبترین جدیدترین زهرا دشتی 1402/7/20 داستان حیاط شیطان در دوران امپراطوری عثمانی، در شهر استانبول رخ میدهد. داستان با مراسم صورت برداری از اموال متوفی، برادر پتار در صومعه شروع میشود. برادر پتاری که هفتههای پایانی زندگیاش را به بازگویی خاطراتی از سفرش به استانبول گذارنده است. او، که به عنوان مترجم همراه یکی از اهالی صومعه به استانبول سفر میکند به دلیل یک سوتفاهم به زندان عجیب عثمانی در استانبول، معروف به حیاط شیطان میافتد. اگرچه در ظاهر قرار است داستان آشنایی و مصاحب کوتاه اما عجیب و خوشایند بین برادر پتار و جمیل، جوان ترک-یونانی تبار در حیاط شیطان را بخوانیم اما ایوو آندریچ نویسنده بوسنیایی اهل یوگسلاوی در فصول ابتدایی، در هر فصل به معرفی و زندگی یکی از شخصیتهای مهم و اثرگذار داستان میپردازد و بعد داستان آشنایی و مصاحب پتار و جمیل را شرح و بسط میدهد. این ویژگی مرا به شدت یاد ادبیات کلاسیک روسیه انداخت، هرچند احتمالا داستان به زبان صربی یوگسلاوی نوشته شده. بزرگترین نقطه قوت داستان از نگاه من، شخصیت پردازی خوب و ساخت شخصیتهای جذاب و بدیع است. شاید در کل داستان اتفاق و کشمکش سنگین و پیچیدهای رخ ندهد اما، شهصیت پردازی قوی، وزنه اثر گذاری در سنجش داستان است. بیشتر آثار ایوو آندریچ مانند این داستان، پیرامون زندگی مردم بوسنی تحت سلطهی امپراطوری عثمانی است. ترجمهای که من خواندم به کوشش آقای سهیل سمی بود. البته این ترجمه، از روی نسخهی زبان انگلیسی اثر ترجمه شده با این همه ترجمه خوب و روانی بود و به نظرم سبک و سیاق را حفظ کرده بود. این کتاب کم حجم را نشر خوب چاپ کرده است. 0 13 آرش سالاری 1403/5/5 کتاب کوتاهی است درباره زندانی به نام حیاط شیطان در استانبول حوالی سال ۱۵۰۰ میلادی. فضا سازی و شخصیت پردازی قابل قبول است. 0 1 яσвεят 1403/3/1 داستانی بود مملو از حرف های و گفته هایی فراتر از عمق کتاب از اسارتی تیره گمشده در خاطرات خقته 0 0 کتابفام 1404/4/14 «حیاط شیطان» کوتاهترین رمان و یا بلندترین داستان کوتاه «ایوو آندریچ»، داستان بسیار جذاب و پرکششیست که به گفتهی خود نویسنده و معاصرین، برشی رادیکال از متنی به مراتب بلندتر است و در حقیقت بخشی از کتابی هرگز پایان نیافته از نویسنده است که قبل از بسیار آثار وی نوشته شده بود و تا سال ۱۹۵۴ و زمانی که «آندریچ» ۶۲ساله بود منتشر نشد. «حیاط شیطان» را در کنار «پل رودخانهی درینا» یکی از نمونههای نافذ استعداد ادبی و خردمندی «ایوو آندریچ» میدانند و به حق هم چنین است. «آندریچ» با قلم توانایش چنان داستان گیرایی خلق کرده که بیهوده شاید نباشد اگر بگوییم که سرحدات داستانش، طعم گرمای خورشید کمال را چشیده است. «حیاط شیطان» داستان راهبی بوسناییست (برادر پتار) بیگناه و از بد روزگار گرفتار آمده در قرنطینهای در استانبول ترکیه برای جداکردن بدترینها از بدترینها؛ نوولاییست دربارهی شاهزاده و سلطانی بدون سریر فرمانروایی، «جِمسلطان» که البته تجسمی از شخصیت شخص نویسنده نیست بلکه تصویریست از جنون «جمیل» و ترس و هراس «حییم»، دیگر شخصیتهای داستان که راویان سرگذشتش هستند. «آندریچ» خود توان روایت سرگذشتش را نداشت چون «جمسلطان» نه بوسنیایی بود و نه انعکاسی از خودش پس این مهم را بر عهدهی «جمیل» و «حییم» گذاشت. «جمیل»ی که در مالیخولیای ذهنش خود را «جمسلطان»ی دیگر میپندارد و «حییم»ی که در مالیخولیای ذهنش همگان را جاسوس و خبرچین و مخبر «حیاط شیطان» اما خود بیش از هر کس دیگری از همهچیز و هر واقعهای در حیاط آگاه است و خبر دارد. «حیاط شیطان» داستانیست که پس از مرگ «برادر پتار» در نهایت و در ذهن یکی از شاگردانش و در سایهی مشاجرهی دوتن دیگر از راهبان در تقسیم وسایل «پتار»، در برابر پنجرهای زمستانگرفته و پس از دفنش مرور میشود و آنچنان تندپای و خواندنیست که در کمتر از یک روز خواندمش و مختصر و مستقیم اگر بخواهم بگویم، «آندریچ» با ملاط کلماتش با ظرافت هرچه تمامتر یک داستان تمامعیار فوقالعاده جذاب خلق کرده است. 0 0 dream.m 1404/4/22 نه غمگین بودم و نه خوشحال، بیحس هم نبودم اما سعی داشتم بیتفاوتی آدمی رو به خودم القا کنم که به مرحله پذیرش رسیده. با دوستام درباره موضوعی که ناراحتم کرده بود چت کرده بودم و سعی میکردم همونجور که اونا میگفتن همه چیزو به تخمم بگیرم. و یک ربع بعد توی تراس رو به درخت های پرتقال نشسته بودم و عطر بارون رو نفس میکشیدم، برگهای درخت هفت آلوی پیوندی که خودم با دستهای خودم کاشتهم زیر نور ماه میدرخشیدن و من از تماشاش مثل تماشای درخشش موهای بچهام لذت میبردم، قهوه تلخ غلیظی هم که امیر برام فرستاده دم کرده بودم و کنارم بود و همزمان داشتم کتاب صوتی "حیاط شیطان" رو که عیدی گرفتهم گوش میدادم_ تقریبا آخرش بود. (چرا بین اینهمه کتاب اینو انتخاب کردم؟) برعکس خیلی ها من با خوردن قهوه خیلی بهتر میخوابم و ذهنم آروم میشه ؛ البته به شرطی که به محض خوابآلودگی برم توی تخت و چشمام رو ببندم. اما برای من زندگی تازه از لحظه ای شروع میشه که سرم رو روی بالشت میذارم. ........... این اولین مواجهه من با آندریچ، نویسنده حیاط شیطان، هستش. نویسنده یوگسلاو که جایزه نوبل هم برده و کلی داستان پشت داستان نوشتنش داره. من خیلی خوب این مرد و قلمش رو درک کردم. شاید بخاطر تشابه سلیقه ای که با هم در نوشیدنی محبوب داریم. اخه آندریچ هم مثل من معتاد قهوه بوده، اونم نه هر قهوهای، قهوه ترک غلیظ که تو بوسنی مرسومه ( البته من الان اسپرسو توی دست و بالم دارم فقط ولی قهوه مورد علاقم، قهوه ترکه). جالبه که توی خاطرات دوستای ایوو نوشته شده که ساعتها کنار یه فنجون قهوه مینشسته و فکر میکرده، مخصوصاً وقتی داشته "حیاط شیطان" رو مینوشته. و جالبه اگه از دوستای منم درباره عادت های خاصم چیزی بپرسن، حتما به اعتیادم به قهوه اشاره میکنن. یه بار آندریچ تو یه مصاحبه کوتاه گفته بوده که "قهوه، ذهنمو باز میکنه، مثل کلیدی که قفلای تاریخ رو باز کنه." جالبه چون شاید این عادت یه راز کوچیک نویسندگی باشه پشت خلق فضای سنگین و عمیق این رمان. شاید هم اعتیاد چیز بدی نباشه وقتی قراره قفل ذهن رو باز کنه. 0 0