معرفی کتاب The Scourge اثر جنیفرای. نیلسن

The Scourge

The Scourge

4.3
129 نفر |
42 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

328

خواهم خواند

97

ناشر
شابک
9780545682459
تعداد صفحات
368
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        As a lethal plague sweeps through the land, Ani Mells is shocked when she is unexpectedly captured by the governor’s wardens and forced to submit to a test for the deadly Scourge. She is even more surprised when the test results come back positive, and she is sent to Attic Island, a former prison turned refuge—and quarantine colony—for the ill. The Scourge’s victims, Ani now among them, can only expect to live out short, painful lives there.

However, Ani quickly discovers that she doesn’t know the whole truth about the Scourge or the Colony. She’s been caught in a devious plot, and, with the help of her best friend, Weevil, Ani means to uncover just what is actually going on. But will she and Weevil survive the Scourge—and the gorvernor’s wardens—long enough to make their escape and expose the cruel plan?
      

یادداشت‌ها

          این چند سال، خیلی اسم «قرنطینه» را می شنیدم. نمی دانستم و حتی هنوز هم نمی دانم کتاب تقریبا به شهرت رسیده ای هست یا نه اما هرچه بود، مدام مقابل راهم سبز می شد. چندبار در نت اسمش را سرچ کرده بودم و از جلدش احساس خیلی خوبی می گرفتم ولی هر دفعه بهانه های زیادی برای نخواندنش به ذهنم می رسیدند.

ویروس مهلکی به جان شهر افتاده. نگهبان ها همه جا هستند و فقط کافی است کسی را ببینند که کمی مشکوک باشد تا برای آزمایش ببرنش. این میان، جواب تست ویروس اسکورج «آنی ملز» هم مثبت می شود. اما معلوم نیست او بعد از اینکه به جزیره اتیک برده شود چه می کند…

خیلی زود توانستم با داستان و حتی آنی صمیمی شوم. کتاب هایی که تاکنون خوانده ام ثابت کرده اند خیلی مهم است اطلاعات ذره ذره روی کاغذ بنشینند. پس وقتی نویسنده ناگهانی از همان ابتدا دنیایش را بخواهد برای خواننده شرح دهد، نمی تواند حداقل من را جذب کند. و «قرنطینه» در این مورد عالی عمل کرده بود.

در یک قسمت از کتاب، سربازها مجازات مردم روستایی را برای اینکه شورش به پا می کنند درست می دانستند اما در جواب آنها آنی متعجب شد و گفت:«شورشی در کار نبود. آخرین دردسری که به وجود آورده بودیم، وقتی بود که مردها را برای اکتشاف بردند». در اینجا بدون آمدن هیچ اسمی از پادشاه، شخصیت او در ذهن خواننده در حال شکل گرفتن است. او مردم روستاهای کشور را بی ارزش می داند و آزمایش هایش را روی آنها انجام می دهد. طبیعتا این ساخت خمیر شخصیت بدون حضور خودش، خیلی آسان نیست و البته کار هر نویسنده ای هم نیست.

از توصیف کردن به اندازه استاندارد استفاده شده. خیلی زیاد نیستند که خسته کننده باشند و بیش از اندازه هم کم نیستند که تصویری به وجود نیاورند. و «قرنطینه» حتی در بخش توصیف هم بی نقص است.

زاویه دید درستی انتخاب شده است. داستان قرار نیست جایی رخ بدهد که انی نباشد و یا توصیفات خاص و به خصوص دانای کل را نیاز داشته باشد. پس ماجرا از قول اول شخص بیان می شود و این هم بر کم نظیر بودن داستان افزوده است...

اولین کتابی که در آن حضور یک ویروس (زایو) را تجربه کرده بودم خیلی جالب نبود. و همان یک کتاب کمی باعث شده بود نسبت به هر کتاب مربوط به ویروس، گارد بگیرم. اما همیشه اولین کتاب، مثل بقیه داستان های مانند خودش نیست. «قرنطینه» داستانی نفس گیر و هیجان انگیز، درباره ی ماجراجویی، توطئه، شجاعت و شهامت است
        

18

zahra shams

zahra shams

1401/2/10

          کرم ها و زالو ها در قفس:

دقیقا همین امروز بود که داشتم سریالی را نگاه می کردم که در آن یک مرد، زنی را تهدید به این می کرد که اگر کاری را که می خواهد انجام ندهد ، ویروسی را گسترش می دهد که مردم دیگر نتوانند خوشحال باشند.با شنیدن این جمله و دیدن آن صحنه ناخودآگاه یاد این کتاب و دو سالی که پشت سر گذاشته ایم افتاده ام.دوسالی که خالی از هرگونه شادی و پر از سختی و درد بود.

کتاب قرنطینه اثر جنیفر ای نیلسن کتابی پر از هیجان و اتفاق است،داستانی که پر از فراز و فرود و حوادث ناگهانی ست.همه چیز از موجودات یک گرمی شروع می شود، موجوداتی که سطح شهر را تسخیر کرده اند و هرکدام قاتل یک انسانند.موجوداتی که در کنار هم ویروس اسکورج را تشکیل داده اند و حال این آنی ست که باید در این مسیر سخت،راهی درست را انتخاب کند…

اول از همه میخواهم در رابطه با موضوع کتاب صحبت کنم.موضوعی که نویسنده در رابطه با آن نوشته بود چیزی آشنا بود،چیزی که آن را درک میکردم، همه ی سختی هایش را در ذهنم می دیدم و خودم را در قرنطینه تصور می کردم.همین مورد که خواننده با داستان همزاد پنداری کند،مبحث مهمی است که باعث پرمخاطب شدن کتاب می شود.وقتی ما در زندگی واقعی دچار ویروسی سهمگین هستیم و در داستان این کتاب نیز شخصیت ها در حال دست و پنجه نرم کردن با بیماری هستند قطعا گیرایی متن و انگیزه ی خواننده را بیشتر می کند.

متن داستان برایم روان بود و این نکته بسیار مهمی است.زیرا وقتی نویسنده متنی ناواضح و کند می نویسد شما مدام باید در رابطه با صفحه ها و جملات قبلی فکر کنید و این باعث گمراهی و آزار شما می شود.اما در این کتاب خواننده ارتباط خوبی با متن برقرار می کرد و بدون گمراهی می توانست با آن همراه شود.

پردازش مکان به درستی انجام شده بود اما جایی برای جزئیات بیشتر داشت.من به شخصه علاقه ی زیادی به توصیف صحنه ی جزئی دارم و برایم خسته کننده نیست این کتاب هم توصیف صحنه و مکان خوبی داشت اما گاهی در بین متن سوالاتی برای خواننده ایجاد می شد که جایز بود نویسنده آن را ذکر کند.به بعضی از جزئیات نیز توجه نشده بود برای مثال در بخشی از داستان شخصیت ها هنگام صبح زندانی شده بودند و تا شب در سلول ماندند اما ما این گذر زمان را اصلا حس نکردیم و از نظرم این ضعف بزرگی به حساب می آید.

شخصیت پردازی نیز مانند پردازش مکان درست و کامل انجام شده بود و ما میدانستیم که آنی روحیه ای شیطان و سرکش دارد یا میدانستیم که دلا غرور بیش از حدی دارد و خودش را از دیگر هم سن و سالانش برتر میداند،اما در شخصیت پردازی نیز مانند توصیف مکان و صحنه کمبود هایی وجود داشت برای مثال ما می دانستیم که لهجه ی کرم ها و زالو ها(تقسیم بندی مردم بخش رودخانه و شهر)با یکدیگر متفاوت است اما نمی دانستیم که آنها به چه زبانی صحبت می کنند که این هم مسئله ای بود که برای خواننده سوال ایجاد می کرد.

استفاده از آرایه ها در متن داستان باعث افزایش جذابیت و زیبایی آن می شود و داستانی که خالی از هر گونه ارایه باشد از نظرم فاقد یک عنصر اصلی است.در این داستان نیز از تشبیه های بامزه و جالبی استفاده شده بود که باعث می شد تا متن رنگی تر از آن چیزی که هست باشد.

نکته ی دیگر اینکه خلاقیت های نویسنده در بعضی از بخش های داستان خیلی فوق العاده بود،برای مثال روشی که برای تست اسکورج انتخاب کرده بود جدید و جالب بود و استفاده نکردن از روش های تکراری و خلق موارد جدید باعث پیشرفت یک متن و یا داستان می شود که این مورد در این کتاب به چشم می خورد.

و موضوع آخر اینکه ماجراجویی هایی که در داستان به چشم می خورد نیز جذابیت های خاص خودشان را داشتند و در کل کتاب هایی که تکاپوی بیشتری دارند و شخصیت دائما در حال کلنجار رفتن با حوادث و اتفاقات است و مدام دچار مشکل می شود و در حال پیدا کردن راه حلی برای آن مشکل است و می خواهد که به نتیجه برسد و ما را نیز آگاه کند از نظرم جذابیت و قلاب بیشتری نسبت به دیگر کتب دارند.زیرا در این دسته از کتاب ها خواننده دائما می خواهد تا به صفحه ی بعد و فصل بعد برسد و ماجرا را دنبال کند و به نتیجه رسیدن، انگیزه ی یک خواننده را قطعا بیشتر می کند.

و بعد از پاراگراف ها صحبت کردن باید گفت که اگر شما هم عاشق ماجراجویی و دنبال کردن سرنخ ها و رسیدن به نتایج هستید، این کتاب را بخوانید و اصلی ترین مطلب که در اولین پاراگراف به آن اشاره کردم ارتباط بین موضوع کتاب و کرونایی ست که ما دچارش هستیم و برای خود من ارتباط این وقایع و چیزهایی که من در کرونا تجربه کرده بودم جذابیت بسیاری داشت.پس این کتاب را بخوانید و به انتهایی ترین نقطه ی طبقه ی دوم کتابخانه منتقلش نکنید:)))
        

6

Andromeda

Andromeda

1403/6/6

        این کتاب یکی از هیجان انگیز ترین کتاب هایی بود که من خوندم و واقعا قشنگ نوشته شده بود.
ولی توقع این رو نداشتم که ویول و آنی عاشق هم بشن .
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

3

        

معرفی کتاب : این کتاب راجع به دختری به نام آنی ملز است 👩🏻

بیماری کشنده اسکورج تمام شهر کلدن را فرا گرفته است 💉🦠

نگهبانان به دستور فرمانروا کلدن تمام افراد مشکوک به این بیماری را به جزیره اتیک برده شده و در کلونی قرنطینه می شوند 🏢

دو نفر که مجبور به انجام آزمایش اسکورج می شوند آنی و دوستش ویول هستند هر دوی آنها به کلونی برده شده و قرنطینه می شوند 🙅🏻‍♀

در آنجا آنی نا امید نمی شود او تلاش می کند تا از این بیماری وحشتناک جان سالم به در ببرد و پیش پدر و مادرش در کنار رودخانه برگردد 😔
او متوجه رخداد های عجیبی می شود آنی به این جزیره و اتفاقاتش مشکوک است و می‌خواهد علت رخدادهای عجیب و غریب آنجا را متوجه شود...❤️‍🩹


      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2