این کتاب درمورد پادشاهان مصر و ایران و.. در قالب کامیک توضیح می‌داد، و جوری بود که اصلاً دلت نمی‌خواست زمین بذاریش !
در کل خیلی قشنگ بود اما حس می‌کنم می‌تونست بیشتر اطلاعات بده درموردشون .. ولی خیلی دوستش داشتم ✨

      

        اولش که شروع کردم به خوندنِ کتاب حس کردم ولنسی چقدر بدبخت و بیچاره‌ست .. ولی کاملا یهویی همه چیز تغییر کرد! (البته نه اونقدر ها هم یهویی) اونجا بود که ولنسی با استیرلینگ‌ها مقابله کرد و رفت دنبال چیزی که خودش می‌خواست، درسته مادرش بهش گفت که ترجیح می‌دم بمیری! ولی ولنسی اهمیت نداد‌..
نزدیک به آخر کتاب که شده بود واقعا داشتم از اتفاقاتی که داره می‌افته می‌ترسیدم، ولی آخرش به بهترین نحوه‌ی ممکن تموم شد و من واقعا ازش راضیم 😀✨ (جزو بهترین کتاب‌هایی بود که خوندم)
      

        بالاخره تموم شد ! نمی‌دونم چرا جدیدا انقدر آروم آروم کتاب هارو میخونم.. 
*'شاید یکوچولو اسپویل بشه کتاب توی نوشته‌ام'
باید بگم دلیل اینکه ۱.۵ ستاره کم کردم این بود که مدل حرف زدن بابایِ زیبا کاملا شبیهِ یه خلافکار پایین شهری لات بود 😂 و من با این بخش کتاب اصلا حال نکردم. اما داستان خیلی قشنگ بود.. نویسنده خیلی خوب تونسته بود اون حسی که زیبا داشت رو توصیف کنه ، من هیچوقت جای اون نبودم که بتونم کاملا درکش کنم .. ولی باز هم تا قدری غم‌انگیز بود ، اینکه حتی نمی‌تونست به باباش بگه کجا زندگی می‌کنه و نزدیک ۱ سال مامانش رو ندیده ، نمی‌تونست بگه آقابالا مجبورش میکرده دزدی کنه .. غم انگیز بود که زیبا نمی‌تونست حتی روز تولدش رو با باباش بگذرونه..
(و اینکه نسخه‌ای که من میخوندم ۱۹۰ صفحه بود.)

      

        بالاخره ، بالاخره این هم تموم شد .. حس می‌کردم خوندش قراره تا ابد طول بکشه . ولی موفق شدم تمومش کنم ! 
بنظرم ارزش خوندن داشت اما اونقدر جذاب نبود که عاشقش بشم.. در کل وایب ژاپنِ قدیم،قصر و خدایان رو دوست داشتم.🎀 
      

        آه ، سارای عزیز.. زندگی تو آنقدر پر پیچ و خم بود که نمی‌توانم آن را توصیف کنم .. من تمامِ روز هایی که داستانِ زندگی‌ات را می‌خواندم مثل دوستی تو را درک کردم ، حس کردم که در کنار تو هستم .. وقتی داستان هایی تعریف می‌‌کردی ؛ حس می‌کردم که آنجا هستم و دارم به آن‌ها گوش می‌دهم . سارای عزیز ممنونم که روز ها با داستانِ های جذابَت در مورد زندانی های باستیل ، فرانسوی ها و چیز هایِ دیگر من را سرگرم کردی . خوشحالم که در نهایت به چیزی که لایقِ آن بودی رسیدی .. ✨
(شاید این با بقیه‌ی یاداشتت‌هام فرق کنه چون سعی کردم شبیهه خودِ سارا بنویسم ..)
      

        خب، باید اعتراف کنم که به هیجان انگیزیِ جلد اول نبود.. 
امااا باز هم عالی بود. یک جاهایی فقط کتاب رو میبستم به یک نقطه خیره می‌شدم و میگفتم : پشمام😁  و وقتی اون تیکه رو هضم میکردم ادامه میدادم.. در کل خیلی دوستش داشتم.
*از اونجایی که جلد سوم (یکی از ما برگشته است) ترجمه نشده احتمالا زبان اصلی‌ش رو بخونم‌ . 🎀
      

        خیلی قشنگ بود 🎀
      

        خیلی جالب بود، یک ستاره بخاطر پایانش که زیاد دوستش نداشتم کم میکنم. در کل داستان قشنگی داشت و خوب تعریف شده بود.🎀
      

        خیلی خوب ، غیرقابل ‌پیش‌بینی،.  و واقعا جالب بود💗
      

        خیلی قشنگ بود ، واقعا خیلی دوستِش داشتم.. دلم میخواست که سریع تر به پایانش برسم، ولی همچنان دلم میخواست هیچوقت تموم نشه..:)💗
      

        جالب بود..💗
      

        خیلی قشنگ بود، با هر جمله‌ی این کتاب زندگی کردم..🌸
      

        مثل بقیه‌ی جلد ها جالب بود..✨
      

        خیلی عالی بود حتما بخونید. 
چیزی که به‌شدت حرصم داد ناپلئون بود و از اون بیشتر اعتمادِ زیاد حیوانات به ناپلئون، اگر کمی عقلشون رو به کار می‌انداختن میفهمیدن که سنوبال واقعا رهبرِ بهتری بود ولی همه تحت تاثیر حرف های دروغِ ناپلئون بودن و این باعث شد وضعیتشون از قبل هم بد تر بشه..
      

        بسیار زیبا 👌🏼