یادداشت Sara
1403/10/8
اولش که شروع کردم به خوندنِ کتاب حس کردم ولنسی چقدر بدبخت و بیچارهست .. ولی کاملا یهویی همه چیز تغییر کرد! (البته نه اونقدر ها هم یهویی) اونجا بود که ولنسی با استیرلینگها مقابله کرد و رفت دنبال چیزی که خودش میخواست، درسته مادرش بهش گفت که ترجیح میدم بمیری! ولی ولنسی اهمیت نداد.. نزدیک به آخر کتاب که شده بود واقعا داشتم از اتفاقاتی که داره میافته میترسیدم، ولی آخرش به بهترین نحوهی ممکن تموم شد و من واقعا ازش راضیم 😀✨ (جزو بهترین کتابهایی بود که خوندم)
(0/1000)
Sara
1403/10/13
1