معرفی کتاب خلاف زمان اثر دیه گو گاروچو مترجم الهام شوشتری زاده

خلاف زمان

خلاف زمان

دیه گو گاروچو و 1 نفر دیگر
3.9
8 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

11

خواهم خواند

38

شابک
9786226194785
تعداد صفحات
184
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

        خلاف زمان تأملی فلسفی دربارهٔ زمان، خاطره و فراموشی است و مفهوم مدرن نوستالژی را با نگاهی به فلسفهٔ کلاسیک می‌کاود. دیه‌گو گاروچو، نویسندهٔ این جستار بلند، در سفری که از یونان باستان آغاز می‌شود و در خیابان‌های شهرهای مدرن امروزی به پایان می‌رسد، ادراکِ انسانی از زمان، پیوند خاطره و اسطوره و تاریخ، معنای حسرت، وجوه سیاسی و اجتماعی یادآوری و فراموشی، سرگذشت و سیر تحول «نوستالژی»، و نسبت نوستالژی، آرمان‌شهر و شهر مدرن را بررسی می‌کند.

گاروچو در خلاف زمان نشان می‌دهد آرمان‌شهری که بر پایهٔ نوستالژی بنا شده رو به آینده‌ ندارد. گاهی حتی رو به گذشته هم ندارد و در واقع، تکرار همین چیزی است که اکنون داریم. او می‌کوشد دریچه‌ای برایمان بگشاید تا خاطره، اسطوره، فراموشی، گذشته و تاریخ را از منظری جدید ببینیم.
      

لیست‌های مرتبط به خلاف زمان

پست‌های مرتبط به خلاف زمان

یادداشت‌ها

برای کسانی
          برای کسانی مثل من که فلسفه نخوانده اند و به اصطلاح «از آن سر در نمی‌آورند!» جستارهای فلسفی کمک می‌کنند از لذت ناخنک زدن به جهان فلسفه بی‌نصیب نباشند. آقای دیه‌گو گاروچو در این ناداستان‌های -عزیز- فضایی را برای من ساخت که انگار دانشجویی در اسپانیا هستم و استاد سرفصلی را باز کرده به نام «نوستالژی» چیست و من را وادار می‌کرد بعد از هر پاراگراف فکر کنم و سوالاتی برای خودم طرح کنم.
حقیقتا نگاهم به ماجرای نوستالژی و گذشته‌نگری و آرمان‌شهر عوض شد. نمی‌شود گفت با تک‌تکِ نظرهای این کتاب موافقم، چون برای فهمیدن بعضی جملات سواد کافی نداشتم و باید در آینده دوباره برگردم و بخوانم. شاید بتوانم نگاه بهتری به بعضی مسائل داشته باشم.
ولی نظر شخصی‌ من این است که مخاطب این کتاب اگر در هر جستار سوالی برای خودش طرح کند، بهره‌ی کافی از این کتاب می‌برد.
تیتر موردعلاقه‌ی من، اسطوره و نوستالژی بود که واقعا نگاهی نو داشت. :)
و کاش قبل از خواندن این کتاب، اطلاعات نسبتا جامعی از اساطیر و قصه‌های یونانی داشتم (ترغیب شدم که بخوانم.)
و ممنون از الهام شوشتری زاده و نشر اطراف :)
مترجم و نشری که سلیقه‌ی من در کتاب خواندن را زیر و رو کردند 🤍
        

10

سَمی

سَمی

1404/4/8

          نوستالژی ضرورتا ضدمدرن نیست و می شود آن را قرین مدرنیته دانست، چیزی شبیه بازتابی در آینه... به نظرم این جمله میتونه نمایی از روند کلی کتاب داشته باشه... دیدی متفاوت از نوستالژی که نویسنده سعی می کند آن را به خواننده انتقال دهد. اینکه همیشه نگاهی از گذر زمانئ نسبت به گذشته نداشته باشیم و آن را نشانه ای از اوضاع و احوالی بدانیم که قرار است مستقیما آینده را نشانه بگیرد. حقیقتا دید نویسنده و شجاعتش نسبت به مسائل گذشته و نوستالژی برای من متقاوت و جالب بود. او گذشته و فضای نوستالژی را همان قدر دور از دسترس؛ نامفهوم و رویایی و امیدوارانه می بیند که فضای آینده را ...مزیت ها و معایب غرق شدن در گذشته و اهمیت دادن به مفاهیم گذشته که همزمان ما را با معنای واقعی نوستالژی آشنا می کند. نویسنده واژه نوستالژی را میراثی از یونان باستان نامیده و به اساطیر در پدید آمدن این مفهوم اهمیت داده است و در کنارش گفته که تبارش نیز به شعر و ادبیات می رسد. نگاه واقع بینانه و متفاوت به گذشته و اینکه همچنان در آینده اهمیت دارد را دوست داشتم....گرچه کمی استرس آور و هولناک است.
به عنوان مثال این بخش از کتاب:
متضاد امید لزوما ناامیدی نیست بلکه حس وارونگی و آشفتگی زمانه ای است که ما در آن امید میبندیم و امیدوارانه رفتار می کنیم.... شاید ما نیستیم که باید منتظر آینده باشیم بلکه گذشته است که چشم به ما دوخته و منتظر ماست...
پس نوستالژی چیزی نیست جز نوعی آرمان شهر؛ خاطره ای ساختگی، بازآفرینی چیزی که شاید هرگز وجود نداشته، ناکجایی دلنشین و رویایی؛ خطه ای خرم و نیکو که معیار و ملاکی برای سنجش کاستی های تجربه ی کنونی مان به ما می دهد.
        

0