تاحالا شده کتابی رو تموم کنید و آخرش غبطه بخورین که چرا زودتر نخوندینش؟؟ نمیخوام بگم این کتاب این حس رو برا من داشت!😂 امااا وقتی تمومش کردم از خوندنش واقعا حال خوبی داشتم.
داستان کتاب طبق معمول کتاب‌های جهرمی براساس یک واقعیت بود "از همان واقعیت‌ها که با جانت بازی می‌کند"؛ شاید وقتی کتاب را بخوانید معنی جمله‌ام رو بهتر بفهمید..
ماجرای کتاب رو نمیگم راجع چیه تا حتی ذره‌ای از لذت کتاب رو از دست ندین اگر خواستید بخونید 
اما موضوع همان موضوع همیشگی‌ست؛ جان‌هایی که مخفیانه، صادقانه و مخلصانه پیشکش میشود پای امنیت آبروی ایران، مردم ایران و عزت ایران .
این ماجرا هرچند با تمام نواقص در داستان نویسی اما حقایقی را بیان می‌کند که شاید صدها کتابِ بی‌عیب در داستان نویسی از وجود همچین حقایقی در دل خود عاجزند.
        

          گزارش داستانی
فضای علمی تر از مابقی اما باز هم سطحی
(انگار نه انگار که مثلا با یه ملحد قوی داره بحث میکنه)
        

          کمی بهتر از بقیه کتاب‌های این نویسنده
        

          به همه طلاب توصیه میکنم بخوانند
        

          جالب بود
        

          جذاب و هیجان انگیز. به توان زیاد.
        

          خط داستانی خوبی داشت و برای دغدغه مندان کتاب خوبیه ولی اگر نسبت به مباحث امنیتی خیلی راغب نباشید خسته کننده است
        

          متن روان و داستان گیرا...از دل همین زندگی‌های الانمون..همین زیست مجازیمون! روایت داستانش رو دوست داشتم..ازون داستانا که میان و تیرشون رو میزنن و میرن و تا یه مدت گیجی..:))
        

          سلام بسیاررررر عالیه کتاب خوب وهیجان انگیز وزیرکانه وپر خطر خیلی تشکر به نویسنده خوب محمد رضا حدادپور جهرمی  سپاس از لطفتون 🤙💖💖💖
        

          در حوزه ادبی و نویسندگی که دوستان میگن ضعیفه نظری ندارم
اما داستان واقعا زیباست و ارزش خوندن داره👌
و شاید باعث تلنگر باشه برامون که ما چقدر دغدغه دینمون رو داریم؟!
        

          از خواندن این کتاب لذت بردم. حس غرور و خوشحالی توام با نگرانی و هیجان..
اولین باری هست که از این نویسنده کتابی میخونم.
نقش بانوان ایرانی با پشتوانه قوی علمی و اعتقادی در جامعه و نیروهای گمنام  کشورمون به عنوان محافظان جان بر کف
        

          یک کتاب ضعیف درباره فعالیت های طلبه های خانم برای حضور در فضای مجازی و گفتگو با آتئیست ها.
داستان پخش و پلایی بود و انسجام نداشت. تیکه های به زعم نویسنده بامزه ای هم داشت که اصلا بامزه از آب در نیامده بود!
«حجره پریا» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/audiobook/99335
        

          یادم هست بعد از کف خیابون ۱ این کتاب رو خوندم، فضاش حس خیلی خوبی بهم میداد، بعد از اون فکر کنم ۴،۵ بار دیگه هم خوندمش
        

          عالی بود و هیجان انگیز.
یکی از بهترین کتاب هایی که خوندم. 
ای کاش از این افراد دغدغه مند و دلسوز بیشتر می بود. 
        

          واقعااااا کتاب خوبی بود کاملا زحمات افراد سازمان اطلاعات رو نشون میداد عالی بود 
        

          بسیار رمان هیجان‌‌انگیز ، جالب و پرشور !! 
قلم روان ، دلنشین و احساس‌برانگیز نویسنده و داستان جذاب کتاب ، اشتیاق مطالعه رو با خواندن هر جمله ، بیشتر و بیشتر میکرد 
مطالعه این کتاب ، یک تجربه تکرارنشدنی برای من بود 

        

          امروز ۲۹ خرداد ۱۴۰۴، دقیقا ۶ روز بعد از ترور سرداران بلند پایه‌ی سپاه و دانشمندای هسته‌ای‌مون و شروع جنگ با اسرائیل هست. امروز شاید معنی اتفاقات این کتاب رو بهتر درک می‌کنم.
اگه همیشه اوضاعمون امن و امان بوده، به این معنی نیست که هیچ وقت اتفاقی نمی‌افتاده، بلکه به قیمت جان‌های پاک و خون‌هایی که بی‌صدا از شهدای گمنام امنیت بر زمین می‌ریخت، در آسایش و بودیم.
ماهی‌هایی بودیم توی آب امنیت، و قدرش رو نمی‌دونستیم... حالا هم همین طوره، ما هنوز هم اون طور که باید و شاید ابعاد اتفاقاتی که می‌افته رو درک نمی‌کنیم و زندگی رو داریم عادی ادامه میدیم و همه‌اش به لطف عزیزانی هست که جونشون رو گرفتن کف دستشون و شبانه روزی دارن تلاش می‌کنن.
من نمی‌دونم شب گذشته کی با پدافند، موشکی رو هدف قرار داده و منهدم کرده، که شاید قرار بوده به خونه‌ی ما بخوره و آرام خوابیده بودم. من نمی‌شناسمشون اما مادرشون حضرت فاطمه‌‌(س) تک‌تکشون رو خوب می‌شناسه... اجرشون با حضرت مادر ان‌شاءالله.
        

          کتابی به شدت جذاب و جالب
من کتابای آقای حدادپور رو زمین نمی‌ذارم و یک نفس می‌خونم.
عالی
        

          آآآه...
شاهرودی...
۲۳۳ ...
امین ...
اون ...
پریا ...
        

          عالی بود