معرفی کتاب The Wrath and the Dawn (The Wrath and the Dawn, #1) اثر رنی عهدیه

The Wrath and the Dawn (The Wrath and the Dawn, #1)

The Wrath and the Dawn (The Wrath and the Dawn, #1)

4.3
14 نفر |
5 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

14

خواهم خواند

12

ناشر
شابک
9780399171611
تعداد صفحات
416
تاریخ انتشار
1394/2/23

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        One Life to One Dawn.In a land ruled by a murderous boy-king, each dawn brings heartache to a new family. Khalid, the eighteen-year-old Caliph of Khorasan, is a monster. Each night he takes a new bride only to have a silk cord wrapped around her throat come morning. When sixteen-year-old Shahrzad's dearest friend falls victim to Khalid, Shahrzad vows vengeance and volunteers to be his next bride. Shahrzad is determined not only to stay alive, but to end the caliph's reign of terror once and for all.Night after night, Shahrzad beguiles Khalid, weaving stories that enchant, ensuring her survival, though she knows each dawn could be her last. But something she never expected begins to happen: Khalid is nothing like what she'd imagined him to be. This monster is a boy with a tormented heart. Incredibly, Shahrzad finds herself falling in love. How is this possible? It's an unforgivable betrayal. Still, Shahrzad has come to understand all is not as it seems in this palace of marble and stone. She resolves to uncover whatever secrets lurk and, despite her love, be ready to take Khalid's life as retribution for the many lives he's stolen. Can their love survive this world of stories and secrets?
      

یادداشت‌ها

hanieh

hanieh

1403/2/30

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          وای خدای من، این کتاب مثل یه جادوی ناب بود! انگار یه داستان کاملاً جدید و اصیل رو با یه روایت فوق‌العاده دلنشین می‌خوندم. 

اصلاً نمی‌تونستم کتاب رو زمین بذارم. یه لحظه چشم به هم زدم و دیدم رسیدم به صفحه‌ی آخر! دلم می‌خواست هزار و یک شب دیگه هم با این داستان همراه می‌شدم. خدا رو شکر که جلد دوم هم داره و می‌تونم دوباره به دنیای این کتاب قشنگ برگردم. 

راستش رو بخوای، من عاشق بازآفرینی‌های داستانی هستم، اما این کتاب یه چیز دیگه‌ بود. یه تجربه کاملاً جدید و منحصر به فرد که تا حالا توی هیچ کتاب دیگه‌ای ندیده بودم. 

شخصیت‌های داستان فوق‌العاده جذاب و دوست‌داشتنی بودن. عاشق روابط و تعاملات بینشون شدم. نویسنده خیلی خوب تونسته بود احساسات و افکارشون رو به تصویر بکشه. 

داستان پر از اتفاقات هیجان‌انگیز و غیرقابل پیش‌بینی بود. تا لحظه آخر نمی‌تونستم حدس بزنم که چی قراره اتفاق بیفته. 

فضاسازی داستان هم فوق‌العاده بود. نویسنده خیلی خوب تونسته بود دنیای داستان رو به تصویر بکشه. من حس می‌کردم که واقعاً توی دنیای داستان هستم و دارم با شخصیت‌ها زندگی می‌کنم. 


        

2

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          از یک جایی به بعد واقعا آدم را میخکوب خودش کرد.

شاید تا ۵۰ درصد ابتدای کتاب که بیشتر وقتمان در آن صرف خواندن در رابطه با دنیای کتاب بود، نویسنده تمام تاریخی را که برای این دنیا با بهره گیری از تاریخ هزار و یک شب و ایران و خراسان و عرب و ... نوشته بود بسیار خیالی بود و هیچ به واقعیت نزدیک نبود که باعث شده بود من به عنوان یک ایرانی وطن‌دوست دچار حرص خوردگی شدید بشوم و اصلا علاقه ای به ادامه دادن کتاب نشان ندهم ولی درست زمانی که از نیمه‌ی کتاب گذشتم ورق برگشت.

از نیمه‌ی کتاب به بعد کمتر به تاریخ و دنیا سازی پرداخته شده بود و بیشتر از خالد و شهرزاد در کنار هم می‌خواندیم و گاها دانای کلِ ما از طارق و جهاندار هم روایت میکرد‌ ... و زمانی که جادو با این کتاب آمیخته شد داستان به اوج خودش رسید، جذابیت ها یکی یکی نمایان شدند و باعث جذب کردن خواننده شدند؛
من به هیچ عنوان راز و دلیل کشته شدن دختران را به این صورت تصور نمیکردم و نویسنده به زیبایی آن را خلق‌ کرده بود ولی از نظر من این دلیل ارزش آن همه مخفی کاری و معما بازی را نداشت.

انتهای کتاب من را بسیار جذب مطالعه‌ی‌جلد دوم کرد و همان نیمه‌شبِ دیشب قصد داشتم که جلد بعدی را شروع کنم ولی چشمانم دیگر یاری نمیکردند.

اگر از ترجمه، ویراستاری و میزان سانسور کتاب  بخواهم بگویم همه بسیار بسیار بسیارررررر زیاد سطح  پایین تر از آنچه که باید، بودند و اصلا نمیشد متن کتاب را به راحتی خواند و بسیار هم سانسور شده بود گاها یک روز کامل را حذف کرده بود و اصلا سر در نمی آوردی که چه شده است.😐🤌🏻

پ.ن: هر بار خالد میگفت من هیولا ام آهنگ I wana be your slave توی ذهنم تکرار میشد😂😂
        

17

محدثه ز

محدثه ز

3 روز پیش

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          ○ من همین الان از یک مثلث عشقی خارج شدم :))
اجازه بدید یکم فکر کنم چون براساس میزان علاقه‌م به طارق و خالد باید پنج ستاره‌ی طلایی بدم :))


• بعدا نوشت (شاید با کمی اسپویل در آخر ریویو)

قبلا از رنی عهدیه دو جلدی "شعله در مه" رو خونده بودم و یکی از دوست‌داشتنی‌ترین‌هاست برام.
کتابای رنی‌عهدیه در ژانر فانتزی عاشقانه طبقه‌بندی می‌شن اما به نظر من واقعا جلد اول این کتاب (و حتی شعله در مه) به سختی می‌شه جز فانتزی‌ها قرار بگیره (المان‌های فانتزی خیلی کمی داره.).
هزار و یک خشم یه ری‌تلینگ از هزار و یک شب خودمه، رنی خانم که گویا بعد از اومدن به ایران حسابی تحت‌تاثیر فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی قرار می‌گیره تصمیم می‌گیره دست به قلم ببره و یه مثلث عشقی با شهرزاد، خالد و طارق بسازه که خب هارتم :-< خیلی کراشن خالد و طارق!
من شخصیت پردازی کتاب و فضاش رو خیلی دوست داشتم، اما در مورد فضاسازی خب به نظرم جای بحث داره... :-؟
نوع توصیفات فضا به نظرم خیلی عربی_هندی بود اما از طرفی هم ردپای ماست و خیار، سبزی کنار غذا و فرهنگ‌ و آداب و رسوم ایرانی خیلی پررنگ بود! :))
یعنی من نفهمیدم اینا اگه تو ری‌ و ایرانن پس چرا این‌قدر همه چیز عربی‌طوره. (البته از نظر زمانی اون موقع این یه تیکه خاورمیانه کلا ایران نامیده می‌شده شاید این‌طوری قابل توجیه باشه و شاید صرفا وایبی بوده که به من می‌داد.)

▪︎ از طرفی خب در کراش بودن شخصیت‌ها که حرفی نیست اما مثلث عشقی‌شون یکم آبکی نبود؟
(این پاراگراف بعدی ممکنه اسپویل باشه)


خطاب به شهرزاد:
دختر تو چه‌طور دو شب با پادشاه خوابیدی عشق بچگی‌ت رو فراموش کردی؟
لعنتی سندروم استکهلم داری مگه انقدر زود وا دادی! :/
اون طارق بدبخت چی برات کم گذاشت؟ :((




☆ اگه بخوام جمع‌بندی کنم، به نظر من از "شعله در مه" ضعیف‌تر بود، البته باید ببینم جلد دوم چی برامون داره.
اما با همه‌ی این ضعف‌هاش تو دل من یه جا برای خودش باز کرد و دوسش داشتم و به نظرم ارزش خوندن داره.
خصوصا اگر طرفدارهای رمان‌های عاشقانه باشید و خیلی کتاب فانتری نخونده باشید، با این کتاب می‌تونید شروع کنید و وارد دنیای زیبای فانتزی بشید،
باشد که معتاد این ژانر شوید!
        

0