بریده‌ای از کتاب هزار و یک خشم اثر رنی عهدیه

بریدۀ کتاب

صفحۀ 216

( ما زن‌ها یک مشت فلک‌زده هستیم، مگر نه؟) ( منظورت چیست؟ ) ( آنقدر محکم و قوی هستیم که میتوانیم با دستان خالی، مسئولیت اداره‌ی جهان را به عهده بگیریم با این حال اجازه می دهیم پسربچه‌های مسخره، مارا دست بیندازند.)

( ما زن‌ها یک مشت فلک‌زده هستیم، مگر نه؟) ( منظورت چیست؟ ) ( آنقدر محکم و قوی هستیم که میتوانیم با دستان خالی، مسئولیت اداره‌ی جهان را به عهده بگیریم با این حال اجازه می دهیم پسربچه‌های مسخره، مارا دست بیندازند.)

35

7

(0/1000)

نظرات

bookish cat

bookish cat

1403/6/2

ما زنان؟ اینکه زن رو به واسطه‌ی زن بودن اینجور تصور کنی مضحکه حتی اگه یک مرد هم چنین ادعایی کنه بهش میخندم. انسان‌های شایسته و باتدبیری که توانایی به دوش کشیدن مسئولیت اداره‌ی کوچیک‌ترین چیزهارو داشته باشند خیلی کمند. 
1

1

در مورد این نیست که ... توی این داستان یک دختر توی عصری که هیچ اهمیتی به زنان داده نمیشه تونسته تیر اندازی و انواع مهارت و حیله هارو یاد بگیره و خلیفه ای رو که به خشم و غرور و ظلم مشهوره رو کنترل کنه ولی وقتی همون خلیفه بهش لبخند میزنه دستاش سست میشن، نمیتونه کاری کنه ، کمان از دستش میفته، شمشیری که روی گردن دشمنشه برداشته میشه ... حقیقتا این فلک زده بودن رو نشون میده که اهدافت رو حروم آدمی کنی که حتی ارزشش رو نداره.
و جدا از این داستان، به طور اختصاصی در مورد پسر بچه های مسخره حرف میزنه که اونقدر احمقن که هدفی جز سوء استفاده از انسان ندارن ولی خیلی از همون دخترای باهوش توی دام این پسر بچه های احمق میفتن، اون هوش و استعدادی که در راه شناختن انسان های درست استفاده نشده قطعا نشان دهنده‌ی فلاکت زنانه 

2