رمان تمثیلی هست.
        

          هشتاد صفحه شو خوندم و بعد ادامه ندادم. مطلب جدیدی نداشت و توصیف ها خیلی زیاد و خسته کننده بود
        

          واقعیت من کم پیش میاد به کتابی پنج ستاره بدم ولی این کتاب بی‌نظیر بود. روایت یک اشتیاق و تلاش برای رسیدن به معشوق خراسان! ارام ارام و جرعه جرعه این کتاب رو بنوشید و لذت ببرید. این کتاب قراره حسابی دلاتون رو نه تنها راهی خراسان، بلکه کنار قلب حضرت ولی‌عصر‌عج بکنه...
        

          زیبا ، زیبا و زیبا 💛🤌🏻
کتاب ارزشمندی هست:)
        

          کتاب اقیانوس مشرق در عین داشتن متنی داستان گونه یک امام شناسی جذاب و پرکشش است داستان بصورت طرح معما و سوال از قلعه و آب حیات در ذهن خواننده تا پایان کتاب  خواننده را دنبال خود میکشد و در نهایت در سطر آخر با زدن تلنگری عمیق خواننده را متاثر و متحیر میکند که من در رسیدن به قلعه ولایت در عمر خود چکردم...
        

          ﷽
جایی میان جنوب و شمال ایران
در برهوتی خالی از سکَنه و موجود زنده
اسیر بین آسمان و خاک
گمشده ای خسته و شکسته
به دنبال "راه" است برای آب
یا به دنبال "آب" است برای راه
در واپسین لحظاتی که مرگ هر
آن ممکن بود روح تشنه اش را بستاند
سایه ای از جنس نور در مقابل
دیدگان کم سویِ ش قرار میگیرد
_چه میبینم!
خواب است،خیال است یا سراب؟
مرد بالای سر جوان زانو میزند
تو"عمران پسر داوودی"؟
_برای گمشده یِ تشنه ای چون من
اصل و نسب به چه کار می آید؟
اکنون من تشنه ام پسر تشنه!
مرد مشک پر آبی را به سمت عمران 
تقدیم میکند
+این هدیه ایست از "علی بن موسی الرضا"
عمران بی توجه به نام از شدت تشنگی سر 
از پا نمی شناسد و مشک آب را با تمام وجود 
سر میکشد...

همه ی ما عمرانیم 
عمران فرزند "آدم"
خسته و تشنه
در برهوت ظلمانیِ این دنیا
گم شده ایم
گم کرده ایم
خودمان را
خالقمان را
و خسرو دینمان
"خلیفه الله" را
آنقدر آفتابِ ستم بر سر و مغز ما تابیده است
که با دیدن هر سرابی بی تابی میکنیم
و آن را درمان درد های خود میبینم.
غافل از این که تمام دنیا سراب است
و لهو و لعب
ظلمت است و ضلالت
اسارت است و مسیر
و آبِ حیات شفا بخش ما
در دستانِ مبارک شماست
آقای تنهایِ با همه❤🌱
همه ی ما "عمرانیم" 
قلبِ امام برای درد ما
محزون و مکسور است
اما ما 
حتی طبیب دردمان را نمیدانیم
با خود میگوییم اصلا 
امام را چه نیاز!؟...
جوابِ خود را در واژه های این کتاب بیابید^^
        

          کتاب اقیانوس مشرق، داستان جوانی به نام عمران هستش که به دنبال آب حیات میگرده و در بیابانی بی آب و علف در مسیر خراسان گم میشه. در ادامه اتفاقاتی میفته که بهتره خودتون کتاب رو بخونید تا جان و روحتون جلا بگیره☺️🌸
در پایان این کتاب، عمران به آب حیات که همان ولایت امام رضا (ع) هستش میرسه و چه چیزی بهتر از دل سپردن و غرق شدن در دریای ولایت و امامت و محبت علی بن موسی الرضا (ع)💚
این کتاب متن جذاب و گیرایی داشت و بسیار بسیار دوست داشتنی‌ بود👌😍
پیشنهاد میکنم حتما بخونیدش😉
        

          داستان قشنگی بود 🥲
شخصیت عمران جالب بود در نوع خودش
بعضی قسمت های کتاب پیرمرد حرف هاش خیلی طولانی میشد البته شاید هم به خاطر دیالوگ محور بودن کتابه

        

           تو را زائر مشهدالرضا(ع) می‌کند و
عطشِ زیارتِ امام.. تو را روشن می‌کند.

قدرت رمان است!

        

          وقتی نوشته پشت  کتاب و  مقداری از وسط های کتاب خوندم حدس زدم از آن کتاب هایی ست که با سبک نوشتاریش ارتباط نمی‌گیرم اما جالب بود که وقتی شروع به خوندن کردم خیلی خوب ارتباط گرفتم و شبیه تصورم نبود.
موضوع و متنش رو واقعا دوست داشتم و پیشنهادش می‌کنم.
+ اگر کمی توصیفات بیشتر از حال و هوای خراسان می‌کرد تصاویر دقیق‌تری برای خواننده ایجاد می‌شد.
        

          فوق العاده👌🏻
        

          کتاب اقیانوس مشرق رمانی قابل تعمق و تفکر هست.
کتابی روشنگر برای جان‌های شیفته و شیدای حقیقت و راستی.
با پایانی غیرمنتظره، ناتمام و باز.
        

          ماجرایی زیبا درباره عشق به امام رضا (ع)
        

          فکر نمی کردم اینقدر من را مجذوب خودش کند. 
حکایت غربت امام رضا در گذشته و دوری از ایشان حکایت مهدی فاطمه و ما جوانان است.
        

          عمران به دنبال آب حیات است، غافل از اینکه آب حیات خود به سراغش آمده است.

خواندنش را به نوجوانان و کسانی که قصد زیارت امام رضاجان را دارند توصیه می کنم.
        

          زیاد جذاب نبود و خوب تموم نشد
        

          به نام خدای غریب توس!
داستان این کتاب از این قراره که مردی به نام عِمران در جست و جوی چشمه‌ی آب حیاته که در دریای شمال قرار داره و در این سفر با مشکی عجیب، پینه دوز و راحله همسفر میشه تا میرسه به چشمه ی آب حیات!


کل مفهوم این کتاب بخوای خلاصه کنی این بود:
امام، منجی، حجت خدا، تمام و کمال با خبر از توعه. میدونه تو حالت چجوریه. وقتی حالت خوب نیست از حالت خبر داره، وقتی شادی ازت خبر داری، وقتی بیماری ازت خبر داره، وقتی جایی چیزی برنده شدی و شوق و شعف و اقتدار تو وجودته خبر داره.
از هر چی تو دلته خبر داره. از اون سوالی که توی ذهنته و از معلمت نمیپرسی خبر داره.
اصلا از همه چی خبر داره
میدونید چی میگم؟!
امام از تمام حال و هوای ما باخبره.
با امام حرف بزنید قطعا صدای شمارو در هر حال و زمان و مکانی میشنوه!!

این کتابووووووووووو شدیددددد پیشنهاد میکنم خیلی قشنگ بود! :))))))))))))))))))))) 
        

          کتابی فوق العاده عالی 👌🏼👌🏼👌🏼 خیلی نکته مثبتی بود که نویسنده این همه مطلب اعتقادی و حدیث و روایت و مباحث پیرامون وحدت و …. رو در خلال یه داستان شیرین و گیرا گنجونده بود طوری که دلت نمیخواست لحظه ای کتاب رو زمین بذاری
قلمشون پر توان واقعا🤲🏻
        

          کتاب اقیانوس مشرق داستانی‌ست با محوریت امام رضا علیه السلام؛ که البته مستقیما در قصه حضور ندارند. کتاب داستان شماری از شیعیان ایشان است که قصد دیدار این امام رئوف را دارند اما در مسیر رسیدن به خراسان اتفاقاتی برایشان رخ میدهد که ماجرای بسیار جالب و خواندنی را رقم میزند.
این کتاب در خلال داستان نکات مفیدی از وجود مبارک امامان معصوم عللخصوص امام علی بن موسی الرضا علیه السلام بیان می‌کند که در عین عمیق بودن بسیار روان و قابل فهم هستند.
این کتاب به دوستان عزیزی که پیرامون مسئله امامت سوالات و شبهاتی دارند توصیه می‌شود؛ اثبات امامت، ضرورت امام، علم امام، اعجاز امام، عشق به امام، عترت امام، متوسل شدن به امام، منکر امامت، مرگ معصوم، زیارت بارگاه امام و وحدت مذاهب عناوینی هستند که بسیار جزئی اما به قدر کفایت در دیالوگ‌های شخصیت‌ها تبیین می‌شود.
در خلال ماجرا نیز به مسائل دیگری مانند، بهشت، دنیا و آخرت، نماز، جادو، قرآن، مناجات، حیا و پاکدامنی، جوانمردی و معرفت فقر و... پرداخته می‌شود.
این کتاب در بسیاری از جشنواره‌ها برگزیده شده است و در سال ۱۳۹۲ نیز عنوان کتاب سال پژوهش‌های دینی و کتاب سال رضوی در شاخه رمان را از آن خود کرده است.