رنجوری عشق

رنجوری عشق

رنجوری عشق

بیونگ-چول هان و 2 نفر دیگر
2.5
3 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

6

خواهم خواند

5

ناشر
پایان
شابک
9786005742480
تعداد صفحات
98
تاریخ انتشار
1397/9/3

توضیحات

        افراد تمایل به مقایسه خود با دیگران دارند و در این مقایسه به مرور می آموزند که ارزشهای مادی در نظر دیگران پذیرفتنی است و آن را به عنوان هنجار اجتماعی می پذیرند.افراد مادی گرا بارهای سنگینی بر روح خود تحمیل میکنند و معتقدند ما سخت کار میکنیم و کالایی را به دست می آوریم و باید آن را حفظ کنیم.مادی گراها تا پایان عمر در حال مدیریت مادیات و حفظ و ارتقا آن هستند.
      

یادداشت‌ها

          اروس معنایی استعلایی دارد، در لغتنامه اروس بمعنای عشق جنسی است؛ در اندیشه افلاطونی از اروس بعنوان یک انگیزه خلاق اساسی که عنصری حسی‌ دارد یاد می‌شود؛ بعبارتی اروس مجموعه غرائز حافظ حیات است که بصورت تکانه‌هایی برای ارضای نیازهای اساسی، انگیزه‌های متعالی و انگیزه‌هایی که از ما دربرابر فنا محافظت می‌کنند، بوجود می‌آید.
در این مجموعه مقالات بیونگ چول‌هان، با استفاده از این مفهوم و پیشینه آن در اندیشه افلاطون و نیز رابطه‌ای که با قدرت[از منظر فوکویی] و حیات برهنه‌[ای که آگامبن از آن سخن می‌گوید] سعی در تبیین این فاجعه دارد که در جهان مدرن دیگر عشق معنایی ندارد. از نظر نویسنده رواج فردیت و فردگرایی افراطی_بعبارتی تقلیل مفهوم "دیگری" به مفهوم "یکی"_ و همچنین ظهور هرزه‌نگاری(پورنوگرافی) باعث از بین‌رفتن فانتزی و کور شدن خیال انسان و درنتیجه تقلیل عشق به_تنها_لذت جنسی می‌شود و این مقدمه‌ای برای از بین رفتن عشق و بهم خوردن توازن قوا میان شجاعت، عقلانیت(logos) و عشقِ جنسی(eros) می‌شود.
این سه قوا از منظر افلاطون قوای سازنده زندگی انسان هستند و از بین رفتن تعادل میان آن‌ها، انسان را از انسان-بودگی‌اش خارج خواهد کرد.

در آخر باید به ترجمه نا-مناسب کتاب اعتراض کنم؛ مترجم در مرجع ضمیر بسیاری از کلمات اشتباه کرده بود که مفهوم را بد و نا-خواندنی می‌کرد.
        

3

          اروس معنایی استعلایی دارد، در لغتنامه اروس بمعنای عشق جنسی است؛ در اندیشه افلاطونی از اروس بعنوان یک انگیزه خلاق اساسی که عنصری حسی‌ دارد یاد می‌شود؛ بعبارتی اروس مجموعه غرائز حافظ حیات است که بصورت تکانه‌هایی برای ارضای نیازهای اساسی، انگیزه‌های متعالی و انگیزه‌هایی که از ما دربرابر فنا محافظت می‌کنند، بوجود می‌آید.
در این مجموعه مقالات بیونگ چول‌هان، با استفاده از این مفهوم و پیشینه آن در اندیشه افلاطون و نیز رابطه‌ای که با قدرت[از منظر فوکویی] و حیات برهنه‌[ای که آگامبن از آن سخن می‌گوید] سعی در تبیین این فاجعه دارد که در جهان مدرن دیگر عشق معنایی ندارد. از نظر نویسنده رواج فردیت و فردگرایی افراطی_بعبارتی تقلیل مفهوم "دیگری" به مفهوم "یکی"_ و همچنین ظهور هرزه‌نگاری(پورنوگرافی) باعث از بین‌رفتن فانتزی و کور شدن خیال انسان و درنتیجه تقلیل عشق به_تنها_لذت جنسی می‌شود و این مقدمه‌ای برای از بین رفتن عشق و بهم خوردن توازن قوا میان شجاعت، عقلانیت(logos) و عشقِ جنسی(eros) می‌شود.
این سه قوا از منظر افلاطون قوای سازنده زندگی انسان هستند و از بین رفتن تعادل میان آن‌ها، انسان را از انسان-بودگی‌اش خارج خواهد کرد.
        

3