معرفی کتاب غزلهای سعدی اثر سعدی

غزلهای سعدی

غزلهای سعدی

سعدی و 1 نفر دیگر
4.7
46 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

12

خوانده‌ام

75

خواهم خواند

22

شابک
9789643052461
تعداد صفحات
346
تاریخ انتشار
1396/5/16

توضیحات

        
آنچه در گزیده‌های ادب به چاپ می رسد برجسته‌ترین متن‌های ادب پارسی است که به گونه‌ای ساده و بی‌پیرایه، و در عین حال درست و روشن، ارائه می‌شوند. کوشش شده بر پایه نسخه‌های چاپی موجود هر اثر، متنی پیراسته و تا حد ممکن نزدیک به گفته اصلی صاحب اثر فراهم آید که نیاز همگان را پاسخ گوید و بتواند در کارهای آموزشی با پژوهش‌های ادبی پایه و مرجع شمرده شود و به عنوان نسخه‌ای معتبر از پذیرش نسبی همگان برخوردار باشد.

      

لیست‌های مرتبط به غزلهای سعدی

بهخوان

بهخوان

1403/2/18

صدسال تنهاییغرور و تعصب۱۹۸۴

کدام ترجمه؟ | پیشنهادهایی برای نمایشگاه

72 کتاب

در اهمیت ترجمهٔ خوب و پاکیزه همین بس که باری دو نفر از یک کتاب واحد صحبت می‌کردند و یکی از آشفتگی و چندپارگی متن می‌نالید و آن یکی قربان‌صدقهٔ پیوستگی و پیراستگی‌اش می‌رفت! و ما شنوندگان هم متحیر بودیم که قصه چیست! وقتی فهمیدیم دو تا ترجمهٔ مختلف را خوانده‌اند و آن دوتا ترجمه را کنار هم گذاشتیم و با هم قیاس کردیم، هم به این حق دادیم و هم به آن! ترجمهٔ بد می‌تواند یک اثر را از دایرهٔ خواندنی‌ها خارج کند و ترجمهٔ خوب می‌تواند بر ارزش آن بیافزاید. برای کتابخوانان بسیار پیش می‌آید که ندانند ترجمهٔ خوب یا بهتر هر کتاب مال کیست و کدام ناشر منتشرش کرده؟ در گروه‌های کتابخوانی روزی نیست که سؤال‌هایی مثل «دنیای سوفی کدوم ترجمه‌اش خوبه» یا «کدوم ترجمهٔ قمارباز رو‌ بخرم؟» پرسیده نشود. این شد که به فکر افتادیم ترجمه‌ یا ترجمه‌های بهتر کتاب‌های مشهور را فهرست کنیم. با این امید که به کار جویندگان و پرسندگان آید! قابل‌قبول و خوب بودن این ترجمه‌ها یا به عیار تجربه به دست آمده (یعنی برای خونهٔ خودمون هم از همین بردیم و راضی بودن!) یا از افواه اهل کتاب. ممکن است نظر شما متفاوت باشد که هم طبیعی است و هم گاه محصول تفاوت طبایع و سلایق. یکی زبان ادبی‌تر می‌پسندد و دیگری زبان خودمانی‌تر. یکی دوست دارد مترجم پانوشت‌های طولانی بزند و دلالت‌های فرامتنی و فرهنگی متن را شرح دهد و دیگری دلش نمی‌خواهد هیچ پانوشت و توضیحی -هرچند مفید- در خواندنش وقفه و سکته افکند. نکتهٔ بسیار مهم: مهم است که ترجمهٔ توصیه‌شده را از ناشر توصیه‌شده و معتبر بخریم. ناشران بازاری چون خاطرجمعند که دزیره و قلعهٔ حیوانات و صدسال تنهایی «حتماً» و «همیشه» می‌فروشد، با خیال راحت از روی ترجمهٔ معتبر رونویسی و جای چهارتا فعل و فاعل را عوض و کتاب را چاپ می‌کنند و بی آن که هزینه‌ای برای حق‌التألیف، حق‌الترجمه، صفحه‌آرایی و طراحی جلد پرداخته باشند، سود تضمین‌شده‌ای می‌برند که ناشر معتبر باید سال‌ها زحمت بکشد تا کسری از آن نصیبش شود. آیا بشود و آیا نشود؟ نکات قابل‌عرض: از بعضی کتاب‌ها چند ترجمه پیشنهاد شده که همگی نمرهٔ قبولی می‌گیرند و قابل‌توصیه‌اند. در انتهای فهرست، نسخه‌های مقبول چندتا از مهم‌ترین آثار کلاسیک فارسی هم آمده است. کتاب‌هایی که همه می‌شناسند اما کمتر کسی می‌داند نسخهٔ کدام ناشر را بخرد و به کتابخانه‌اش اضافه کند.

209

پست‌های مرتبط به غزلهای سعدی

یادداشت‌ها

          «به نام خدا»
شکر خدا که این کتاب بی‌نیاز از معرفی و مقدمات معمول یادداشت‌نویسی‌ است. 
از بین قدما سعدی را ساده‌تر از دیگران می‌دیدم و چندباری هم شده بود که بیتی از او بخوانم و لذت ببرم.
همین شد که تصمیم گرفتم اولین پارسی‌گوی کهنی که می‌خوانم سعدی باشد.
بعد از خواندن گلستان و تلاش نافرجام برای اتمام بوستان به سراغ غزلیات آمدم، با این ذهینت که لذت‌های بسیاری پیش‌رو دارم.
در این شش ماهی که غزلیات سعدی دستم بود و به صورت رفت و برگشتی می‌خواندمش، ذهنیتم به واقعیت پیوست.
هرچند تا صفحات آخر نتوانستم نوع عشق سعدی به معشوقش را درک و با آن همزاد‌پنداری کنم یا پیش می‌آمد که از فضای عاشقانه‌ی اشعار خسته شوم و احساس کنم دیگر تکراری شده اما حالا که مدتی از تمام کردن کتاب گذشته وقتی برمی‌گردم و بعضی بیت‌ها را مرور می‌کنم یا وقتی جلد قهوه‌‌ایِ گِلی کتاب را می‌بینم، تجربه‌ی کلی اثر را چیزی فراتر از لذت‌بخش می‌یابم: شاید چیزی شبیه حظ وافر، یا سرخوشی.

پیدا کردن علت تامه برای چنین حالی بی‌ذوقی است و قصد من هم این نیست و فقط تعدادی عامل اثرگذار را می‌نویسم:

چیزی که در گلستان هم من را متعجب کرد ردپای سعدی در گفته‌ها و نوشته‌های امروز ما بود.
 وقتی می‌رسیدم به اینکه:«چو دخلت نیست خرج آهسته‌تر کن...» و می‌دیدم ای دل غافل این را که سعدی گفته یا وقتی در همان دیباچه گلستان می‌خواندم:«کمال همنشین در من اثر کرد...» یا «ای که پنجاه رفت و در خوابی...» را می‌خواندم و می‌فهمیدم این بیتی که زمزمه‌ی پدربزرگم است هم از سعدی است، دقیقاً احساس خواندن اثری کلاسیک در من ایجاد می‌شد.
در  غزلیات هم از این موارد کم نبود:
«ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا 
حلوا به کسی دِه که محبت نچشیده»
و
«از دشمنان بَرَند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بَریم؟»
و گل سر سبدشان:
«ای که گفتی مَرو اندر پی خوبان زمانه 
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی؟»

مورد دیگر این بود که  بعضی از ساختار‌های زبانی، ضرب المثل‌ها یا تشبیهاتی در اشعار می‌دیدم که اصلاً انتظار نداشتم از هشتصد سال پیش در زبانمان باقی مانده باشند!

«شنیدمت که نظر می‌کنی به حال ضعیفان 
تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت»
تعبیر دلخوش بودن، چیزی است که امروز هم در محاوره استفاده می‌کنیم مثلاً: «تو هم دلت خوشه ها»
«حکایت شب هجران که باز داند گفت؟
مگر کسی که چو سعدی ستاره بشمارد»
ستاره شمردن به نشانه انتظار امروز هم کاربرد دارد و اتفاقاً تعبیر لطیف و عاشقانه‌ای هم محسوب می‌شود.
«به زیر بار تو سعدی چو خر به گِل درماند
دلت نسوخت که بیچاره بار من دارد»
بی‌نیاز از شرح به نظر می‌رسد!

البته در نگاهی وسیع‌تر نه فقط ضرب المثل‌ها و تشبیهات و  ساختارها بلکه همسانی عمده‌ی زبان قرون‌ گذشته و امروزمان مدیون شعرایی مانند سعدی است. 

مورد آخر هم برمی‌گردد به مضمون اشعار. درست است که فهم منِ نوعی با فهم سعدی از عشق متفاوت است اما وقتی عینک سعدی را به چشم می‌زنم و می‌بینم که سعدی در اوج قدرت هنری از معشوقش گفته و او را ستایش کرده، لذت می‌برم. از طرفی این‌طور نیست که تمام غزلیات سعدی فقط بر معشوقی آسمانی یا عرفانی تطبیق کند بلکه کم نیستند مواردی که بر معشوق زمینی هم قابل تطبیق‌اند. کما اینکه بعضی اشعار در مرحله اول فقط بر معشوق زمینی قابل تطبیق‌اند و برای عرفانی دانستنشان باید دست به تأویل زد.

نهایتاً برای شروع خواندن از شعرای کهن فارسی پیشنهاد من سعدی است اما سعدی را هم نمی‌شود یا بهتر بگویم نباید در مرحله اول شعرخوانی خواند بلکه باید قبل از آن حداقل چند جلدی شعر خوب معاصر خواند. 
درباره مطالعه آثار کهن فارسی معتقدم نه باید از ترس بزرگی‌شان کنارشان گذاشت و نه باید بی‌گدار به آب زد.
باید از ساده‌ترین‌شان شروع کرد و همان را هم آرام و با طمأنینه خواند.
        

19