معرفی کتاب راز کانال کمیل: روایت پنج روز مقاومت رزمندگان گردان کمیل در کانال دوم فکه اثر گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی

راز کانال کمیل: روایت پنج روز مقاومت رزمندگان گردان کمیل در کانال دوم فکه
4.4
52 نفر |
18 یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
7
خواندهام
136
خواهم خواند
33
توضیحات
ما در جنگ نظامی میتوانستیم خودمان را پیروز کنیم به کمکچه جیزی؟به کمک باور و ایمان و اتکای به نفس و وحدت و امید به آینده روشن بودن هدف ها و تکیه به نیروی ذاتی خویش و تکیه به اسلام اکر ملت ایران هشت سال جنگ تحمیلی را نمی داشت البته خیلی از ویرانی ها را خیلی از فقدان ها را خیلی از خسارت ها را نمیداشت اما این اعتماد به نفس را هم نمی داشت این قدرت علمی نظامی و پیشرفت صنعتی را هم نمی داشت این عزتی را هم که در مقابل چشم جهانیان به دست آورده است نمی داشت این حالت یاس و ناامیدی از تسلط بر این ملت هم در دل دشمنان بزرگ او و جود نمی آمد. این جنگ آن قدر حرف گفتنی دارد که اگر ده ها سال هنرمندان ما و افراد خوش ذوق و با ابتکار بنشینند و در جز جز آن کار کنند باز هم حرف های گفتنی خواهند داشت. ما جنگ با این عظمت و پر از حماسه و حقیقتا پر از جلوه های زیبا و بی نظیر داشته ایم نسل جدید هم از آن خبر ندارد باید این ها احیا بازیابی و بازسازی شود و در معرض دید قرار گیرد جوهر انقلاب و ایمان در این میدان خطر(جنگ 8 ساله)خود را در اراده و عمل و قدرت مدیریت انسان ها نشان داد. جنگ تحمیلی هشت ساله ما داستان عبرت آموز عجیبی است. جنگ هشت ساله جنگ دو کشور دو ارتش نبود جنگ یک انتلاف جهانی بود که تصمیم داشتند حداکثر فشار ممکن را از لحاظ نظامی و اقتصادی و غیره بر علیه ملتی وارد بیاورند تا از راهی که دو پیش گرفته بود برگردد ولی نتوانستند.
بریدۀ کتابهای مرتبط به راز کانال کمیل: روایت پنج روز مقاومت رزمندگان گردان کمیل در کانال دوم فکه
نمایش همه1402/8/1
لیستهای مرتبط به راز کانال کمیل: روایت پنج روز مقاومت رزمندگان گردان کمیل در کانال دوم فکه
یادداشتها
1400/10/25
1401/1/12
1402/4/20
1403/2/17
1402/10/22
1403/8/28
1402/10/22
1402/12/9
1402/6/31
1402/6/6
1404/5/31

از کتابهای بسیار عجیبی هست که خواندم، میشد نام این کتاب را گذاشت معجزات جنگ، از خودگذشتگی رزمندهای که سهروزه آب نخورده و آبش رو میبخشد به مجروح اسیر شده عراقی بگیر تا زمانی که عراقیها ضدهوایی را روی زمین کار گذاشته باشند و بهترین نقشهٔ کشان جهان، با تمام و بهترین تسلیحات و نیروهای کمکی از چند جای جهان گرفته باشند و فکر بکنند که دیگر ردشدن از آن همه موانع و... محال باشد؛ اما ناگهان صدای ایمان را میشنوند صدایی که اگر باشد هیچچیز جلودارش نیست. وقتی اسیری بلندپایه را میگیرند، میگوید: نقشهکشان ورشو و تسلیحات آمریکایی و خیانت پشتسرهم منافقین و با آن آبوهوای مزخرف و زمین شنی که پای انسان تا زانو در آن فرومیرود و مینگذاریهای سنگین ما و سیمخاردارهایی که از آلیاژی بهکاررفته که بریده نشود و یا بهسختی بریده شود، شما تا اینجا چگونه توانستهاید بیایید، تازه این اسیر خبر از آن نداشت که بچهها پنجروزه در محاصرهاند و دارویی برای مجروحان وجود ندارد و غذا و آبی هم برای خوردن در این کانال نیست، حقیقتاً باید دستبوس تمام رزمندگان باشیم، رزمندگانی اگر آن روزها آن طور به دشمن حمله نمیکردند الان معلوم نبود مثل واقعهای که نوامیس مارا از چند تیر برق در خرمشهر آویزان کردند، در کل ایران این کار را بکنند و درود خدا و رسولش و اهلبیتش به آن مردان پاک.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.