معرفی کتاب خمیر ترش اثر رابین اسلون مترجم سحرالسادات حدیقه

خمیر ترش

خمیر ترش

رابین اسلون و 2 نفر دیگر
3.4
18 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

24

خواهم خواند

13

ناشر
خوب
شابک
9786226513715
تعداد صفحات
272
تاریخ انتشار
1399/4/31

توضیحات

        روز جمعه ای بود و بعد از یک روز کاری فشرده با کوهی از غم که درونم می چرخید، وارد خانه شدم. آن روز کنار تمام ارزیابی های کدگذاری من قرمز شده بود، همراه با نظرهای تحقیرآمیز. مدیرم، پیتر، با ملایمت هرچه تمام تر از من درخواست بازسازی کد کرده بود (احتمالاً موتور غرولندش به انداز? کافی گرم نشده بود). از یک طرف کج خلق و بداخلاق شده بودم و به همه چیز بد و بیراه می گفتم، و از طرف دیگر خودم را سرزنش می کردم. منتظر بودم تا بالاخره این خوددرگیری شبم را خراب کند. با صدای لرزان و کشیدن آهی، سفارش غذا را به بیورگ دادم. وقتی برادرش آمد، غذای دیگری آورده بود؛ یک ظرف سوپ تند پروپیمان تر و به جای یک تکه نان برای ترید، دو تکه گذاشته بودند. با صدای آرام و پچ پچ وارگفت: «تند و آتشین مخصوص سرآشپز.» سوپ آن قدر تند بود که تمام درماندگی ام را سوزاند و مثل ظرفی که توی آب جوش خیس خورده و ساییده شده، تمیز و سرحال به رختخواب رفتم.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به خمیر ترش

لیست‌های مرتبط به خمیر ترش

یادداشت‌ها

        رمانی انگیزشی که دختری رو روایت میکنه که از کارش خسته و دلزده شده و طی اتفاقی خمیر ترشی دستش میرسه و شروع به نان پختن می کنه و یه جورایی با اون خمیرترش همخونه میشه و زندگی می کنه
هر روزی که می خوندم کتاب رو دوست داشتم بلند شم و نون بپزم و بوی نون خونگی خونه رو پر کنه 
مادربزرگم با خمیر ترش نون میپخت همیشه 
ولی من امتحانش نکردم هنوز 
نون محشری میشه حتما
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

یاسمن

یاسمن

1404/1/5

          داستان راجع به دختری به نام "لوئیس" است. وی اهل میشیگان بود جایی که در آن قد کشیده بود ، به مدرسه رفته و درس خوانده بود. 
لوئیس دانش آموخته برنامه نویسی با توجه به پیشینه و مهارت کاری اش توسط شرکتی به نام دکستریتی در سانفرانسیسکو استخدام شد. و این نقطه عطف داستان است. لوئیس روزهای پی در پی را مانند ربات‌هایی که عیب یابی می‌کرد زندگی اش را می‌گذراند و حتی برای غذا خوردن هم فرصت کافی نداشت و از غذا های آماده به نام ژل های اسلوری استفاده می‌کرد. اما در یکی از همین روزها تبلیغ برون بر رستورانی مسیر زندگی او را تغییر می‌دهد: سوپ و خمیر ترش خیابان کلمنت.
با توجه به اینکه لوئیس یک برنامه نویس بود هیچگاه فکر نمی‌کرد روزی به سمتی قدم بردارد که بخواهد یک نانوای برنامه نویس شود اما ترکیب دانش او و این خمیر ترش تا سرحدی پیش می‌رود که زندگی او را تغییر می‌دهد‌. 
تا کنون به ربات های نانوا فکر کرده اید ؟ این کتاب دریچه ای جدید از علم را به نمایش می‌گذارد.
        

2