معرفی کتاب پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی مترجم نسرین صالحی

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
46
خواندهام
1,548
خواهم خواند
423
نسخههای دیگر
نمایش همهتوضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
«پیرمرد و دریا» را شاهکار همینگوی میدانند. یک رمان کوتاه. کمی بلندتر از داستان کوتاه.داستان ماهیگیر پیری که چند وقت است هیچ صیدی نکرده است. والدین پسرکی که کمک دستش است پسرک را از همراهی او نهی میکنند و پیرمرد یک تنه به دریا میزند. پس از چند روز سرگردانی ناگاه یک نیزه ماهی بزرگ، خیلی هم بزرگ قلاب را میگیرد… نکته جالب پیرمرد و دریا این است که با آن که داستان سادهای دارد سالهاست محل مناقشه منتقدان بوده و هرکدام تفسیر خود از این داستان را دارند.خود همینگوی دربارهی این کتاب میگوید: «شما هیچ کتاب خوبی پیدا نمیکنید که نویسندهاش پیشاپیش و با تصمیم قبلی نماد یا نمادهایی در آن وارد کرده باشد… من کوشش کردم در داستانم یک پیرمرد واقعی، یک پسربچهی واقعی، یک دریای واقعی، یک ماهی واقعی و یک کوسه ماهی واقعی خلق نمایم؛ و تمام اینها آن قدر خوب و حقیقی از کار درآمدند که حالا هر یک میتوانند به معنی چیزهای مختلفی باشند.»
بریدۀ کتابهای مرتبط به پیرمرد و دریا
نمایش همهپستهای مرتبط به پیرمرد و دریا
یادداشتها
1401/2/16
1401/3/11
1401/4/31
1400/9/13
1400/8/25
1401/3/12
1401/8/4
1402/5/15
1402/6/25
1403/2/2
1402/1/5
گمان میکنم دریا شبیهترین چیز به ماهیت این کتاب است؛ آرام و طوفانی، ژرف و زیبا. از یک و نیم سال پیش میخواستم این کتاب را بخوانم اما لیست مطالعهام به شدت شلوغ و فشرده بود. زمانی که بالاخره سراغ پیرمرد و داستان زیبایش رفتم افسوس خوردم که چرا زودتر آن را نخواندهام. شاهکار همینگوی لایههای زیادی برای فهمیدن دارد و هر چه به جلوتر میرویم تعداد این لایهها بیشتر میشود. پیرمردی که پسرک را مانند پسر خودش دوست دارد و پسرک که او را همچون پدری برای خود میپندارد. پیرمردی که دریا را با چهرهی زنانهاش به یاد میآورد. پیرمردی که شکارش را برادر خود میخواند. پیرمردی که عاشق دیماجیوی بزرگ است و از او صنمی برای خود ساخته که مشکلات عظیمش در برابر خار پاشنهی او هیچ به شمار میآیند. پیرمرد هر لحظهی داستان به ما صبر میآموزد. او به ما میگوید مهم نیست هدف چقدر دور از دسترس به نظر بیاید، با تلاش و پشتکار میتوان به آن دست یافت. و در نهایت پیرمردی که به ما میآموزد گاهی زندگی با طنزی تلخ ما را به بازی میگیرد و با یک ماهی بزرگتر از قایق و کوسههای گرسنه ما را درهم میشکند. داستان پیرمرد و دریا داستان زندگیست. داستان سختیها و آسانیهاست. داستان به ما میگوید خوشیها میتوانند به غم و غمها به شادی بدل شوند. و در پایان داستان با اشاره به گردشگرهای بیگانه چنین داستان را به پایان میرساند که هر نفر داستان خودش را دارد و بقیه شاید ذرهای از آن را درک نکنند.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1402/1/4