معرفی کتاب پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی مترجم نسرین صالحی

پیرمرد و دریا

پیرمرد و دریا

ارنست همینگوی و 1 نفر دیگر
4.0
647 نفر |
165 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

46

خوانده‌ام

1,548

خواهم خواند

423

شابک
9786007071106
تعداد صفحات
112
تاریخ انتشار
1394/5/6

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        «پیرمرد و دریا» را شاهکار همینگوی می‌دانند. یک رمان کوتاه. کمی بلندتر از داستان کوتاه.داستان ماهیگیر پیری که چند وقت است هیچ صیدی نکرده است. والدین پسرکی که کمک دستش است پسرک را از همراهی او نهی می‌کنند و پیرمرد یک تنه به دریا می‌زند. پس از چند روز سرگردانی ناگاه یک نیزه ماهی بزرگ، خیلی هم بزرگ قلاب را می‌گیرد… نکته جالب پیرمرد و دریا این است که با آن که داستان ساده‌ای دارد سال‌هاست محل مناقشه منتقدان بوده و هرکدام تفسیر خود از این داستان را دارند.خود همینگوی درباره‌ی این کتاب می‌گوید: «شما هیچ کتاب خوبی پیدا نمی‌کنید که نویسنده‌اش پیشاپیش و با تصمیم قبلی نماد یا نمادهایی در آن وارد کرده باشد… من کوشش کردم در داستانم یک پیرمرد واقعی، یک پسربچه‌ی واقعی، یک دریای واقعی، یک ماهی واقعی و یک کوسه ماهی واقعی خلق نمایم؛ و تمام این‌ها آن قدر خوب و حقیقی از کار درآمدند که حالا هر یک می‌توانند به معنی چیزهای مختلفی باشند.»
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

پست‌های مرتبط به پیرمرد و دریا

یادداشت‌ها

ویدئو در بهخوان
          .

"این آبی بی انتها"

تو برایم عکس دریا را می فرستی و من فکر می کنم باید برای جبران نبودنم چه کنم؟
قوه تصویر مرهم نیست، پس قوه خیال را انتخاب می کنم.
پیرمرد و دریا خوب است.بهترین تصویرخیالی از دریا را می دهد. 
همینگوی دست مرا می گیرد و می شود راوی برای چیزی که ندیده ام، لمسش نکردم ولی مشاقم به آن.. شوری آب، خنکی اش، زلالی اش..
بدترین کاری که می شود با آثار کلاسیک کرد این است، رندوم یک مترجم را انتخاب کنی.
بعدترها می فهمم یک نشانه برای کودن بودن یک کتابخوان انتخاب مترجم است.  کسی که بین ترجمه نجف دریابندری و دیگری، آن دیگری را انتخاب کند قطعا کودن است. و من مع الاسف متعلق به این دسته ام..
پیرمرد و دریا عالی بود!
توصیفات به جا و به اندازه، 
صحنه سازی های دقیق،
تعلیق مناسب و کافی 
نمی‌دانم همینگوی چقدر دریا را دیده ولی فکر می کنم قوت قلمش بخاطر غنای زندگی زیسته اش است.

بخشی از کتاب: ماه همون اثری روی دریا داره که روی زن داره! 

امتیاز 5 از 5

#همینگوی_خوانی
#کتاب_خواندم 

.
        

2

milad

milad

1403/2/26

           صالح نجفی، به نقل از کی‌یرکگور، می‌گوید: وقتی از ناامیدی حرف می‌زنیم، یعنی هنوز امیدی هست. که ما فقدانش را احساس می‌کنیم. ولی وقتی هیچ امیدی نباشد آنچه جایگزین می‌شود ایمان است. و پیرمرد و دریا داستان ایمان است. آنچه را ارنست همینگ‌وی در این داستان روایت می‌کند، تقریبن در تمام داستان‌هایش به فرم‌ها و شیوه‌های مختلف  به تصویر در آورده است. آدم‌هایی ناامید که فقط ایمان انگیزه‌ی ادامه‌ دادن‌شان است. آدم‌هایی که در مسیرشان هرچه بر سرشان آوار می‌شود صبورانه تحمل می‌کنند و می‌پذیرند. پیرمرد این کتاب نیز از این قاعده مستثنا نیست. او در این داستان چون ره‌رویی است که برایش راه و رفتن و پیمودن از رسیدن مهم‌تر است.
از پیرمرد و دریا و همینگ‌وی بسیار می‌توان گفت و نوشت. اما نه وقتی پای نجف دریابندری و مقدمه‌ی کم‌نظیرش به میان باشد. شاهکاری که کم از داستان ندارد. و ماهرانه لایه‌لایه‌های داستان‌های همینگ‌وی را نور می‌تاباند. در میان مقدمه‌ها و موخره‌هایئ که تا به امروز منتشر شده فقط گذری به جهان یخ‌زده‌ی دورنمات نوشته‌ی عزت‌الله فولادوند بر کتاب قول از دورنمات را می‌توان هم‌سنگ کار دریابندری دانست. دریابندری با به کار بردن اصطلاحات جنوبی و زبانی یکدست توانسته به خوبی از پس ترجمه بر بیاید. و بعد از وداع با اسلحه بار دیگر تبحر خود در ترجمه را به رُخ بکشد.
در آخر می‌توان گفت در روزهایی که به قول گلشیری: آنقدر بر سرمان ریخته‌اند که فرصت زاری نداریم. خواندن این مقدمه و کتاب می‌تواند بهترین انگیزه برای پایداری و ادامه دادن باشد. 

        

0

        گمان می‌کنم دریا شبیه‌ترین چیز به ماهیت این کتاب است؛ آرام و طوفانی، ژرف و زیبا. از یک و نیم سال پیش می‌خواستم این کتاب را بخوانم اما لیست مطالعه‌ام به شدت شلوغ و فشرده بود. زمانی که بالاخره سراغ پیرمرد و داستان زیبایش رفتم افسوس خوردم که چرا زودتر آن را نخوانده‌ام. شاهکار همینگوی لایه‌های زیادی برای فهمیدن دارد و هر چه به جلوتر می‌رویم تعداد این لایه‌ها بیشتر می‌شود. پیرمردی که پسرک را مانند پسر خودش دوست دارد و پسرک که او را همچون پدری برای خود می‌پندارد. پیرمردی که دریا را با چهره‌ی زنانه‌اش به یاد می‌آورد.  پیرمردی که شکارش را برادر خود می‌خواند. پیرمردی که عاشق دیماجیوی بزرگ است و از او صنمی برای خود ساخته که مشکلات عظیمش در برابر خار پاشنه‌ی او هیچ به شمار می‌آیند. پیرمرد هر لحظه‌ی داستان به ما صبر می‌آموزد. او به ما می‌گوید مهم نیست هدف چقدر دور از دسترس به نظر بیاید، با تلاش و پشتکار می‌توان به آن دست یافت. و در نهایت پیرمردی که به ما می‌آموزد گاهی زندگی با طنزی تلخ ما را به بازی می‌گیرد و با یک ماهی بزرگ‌تر از قایق و کوسه‌های گرسنه ما را درهم می‌شکند. داستان پیرمرد و دریا داستان زندگیست. داستان سختی‌ها و آسانی‌هاست. داستان به ما می‌گوید خوشی‌ها می‌توانند به غم و غم‌ها به شادی بدل شوند. و در پایان داستان با اشاره به گردشگرهای بیگانه چنین داستان را به پایان می‌رساند که هر نفر داستان خودش را دارد و بقیه شاید ذره‌ای از آن را درک نکنند.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

22