چگونه با هر کسی صحبت کنیم: صندوقچه راهکارها

چگونه با هر کسی صحبت کنیم: صندوقچه راهکارها

چگونه با هر کسی صحبت کنیم: صندوقچه راهکارها

لیل لاوندز و 2 نفر دیگر
4.1
17 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

16

خوانده‌ام

27

خواهم خواند

26

شابک
9786005219548
تعداد صفحات
130
تاریخ انتشار
1387/12/20

توضیحات

        نگارنده در کتاب حاضر راهکارهایی را به منظور برقراری ارتباط مثبت و نحوة صحبت کردن تاثیرگذار با دیگران عرضه کرده است. پاره ای از این راهکارها عبارت اند از: با اشتیاق حرف بزنید؛ تنها به گفتن شغلتان اکتفا نکنید؛ معرفی دو کلمه ای نکنید؛ به جنبه های مثبت توجه داشته باشید؛ بدون داشتن آخرین خبرها از خانه بیرون نروید؛ نپرسید چه کاره هستید؛ کلیشه ای صحبت نکنید؛ از بذله استفاده کنید؛ تشکر کنید؛ پیوسته پیام هایتان را تغییر بدهید؛ و انتخاب کننده باشید نه انتخاب شونده.
      

لیست‌های مرتبط به چگونه با هر کسی صحبت کنیم: صندوقچه راهکارها

یادداشت‌ها

 علیرضا

3 روز پیش

          احساس سوختن به تماشا می‌شود.
بسیار بیشتر از هر اندازه که بتوان تصور کرد، بخش ناخودآگاه وجود آدمی فعال است. به نظر می‌رسد که ما از فعالیت بسیار زیاد بخش ناخودآگاه ذهنمان ناآگاهیم و این ناآگاهی باعث شده است که تأثیر آن بر رفتارهای فیزیکی و شناختی خود مانند راه رفتن و برداشت‌ها و قضاوتمان از دیگران را دست‌کم بگیریم و یا حتی انکار کنیم. اما، واقعیت چیز دیگری است. حتی قدم زدن که به راحتیِ آب خوردن است، نیاز به فعالیت مداوم مغز در طول قدم زدن دارد مانند ارتباط‌های بسیار سریع و گسترده گیرنده‌های عصبی با یکدیگر، انتقال و رد و بدل بسیار سریع اطلاعات از بخش‌های مختلف مغز به بخش‌های دیگر آن بواسطه‌ی گیرنده‌های عصبی و پردازش سنگین اطلاعات توسط آن‌ها. اما با این وجود، متوجه هیچکدام از این فعالیت‌های سنگین نمی‌شویم و تنها زمانی که می‌خواهیم از خیابان رد شویم کمی خود را به زحمت می‌اندازیم. آن هم به این دلیل که کمی نیاز به هشیاری و توجه دارد. در واقع قدم زدن یک فعالیت دشوار است و مهارتی فراگرفتنی است و ما آن را در گذشته فراگرفته‌ایم. برای بعضی‌ها خوب صحبت‌کردن یک مهارتِ به خوبی فراگرفته شده است. هر چیزی که تمرین درست و به جا داشته باشد می‌تواند به یک مهارت فراگرفته تبدیل و به بخش ناخودآگاه ذهن منتقل شود. بنابراین، درست نیست که بخش ناخودآگاه ذهن خود را نادیده‌ بگیریم. همان طور که این بخش از ذهنْ راه رفتن مان را کنترل می‌کند، قضاوت‌ها و برداشت‌های ما از دیگران را هم کنترل می‌کند. به راحتی با نگاه‌ کردن به چهره‌ی هر کسی می‌توانیم تشخیص دهیم که آیا غمگین است، آشفته است، خوشحال است، خشمگین است و یا افسرده است. حالت چهر‌ه‌ی هر کسی نشان می‌دهد که چه احساسی را تجربه می‌کند. بدین ترتیب،‌ به نظر می‌رسد به راحتی نمی‌‌توانیم راز درون خود را از دیگران پنهان کنیم. همان طور که مطالعات روانشناسی مؤید این نکته است، هر کنش احساسی در فرد باعث برانگیخته‌شدن واکنش احساسی مشابه در طرف مقابل می‌شود.  هر چند این واکنش‌های احساسی به شدت کنش‌های احساسی مرجع نیستند. اما، وقتی صحبت از ارتباط‌های انسانی در میان باشد، پای واکنش‌های احساسی برانگیخته در این میان نیز باز می‌شود که ناشی از فعالیت‌های شدید بخش ناخودآگاه ذهن است. بنابراین، این پرسش که چگونه با هر کسی ارتباط  مؤثر برقرار کنیم جای خود را به پرسش دیگری می‌دهد که چگونه واکنش‌های احساسی مثبتی را در طرف مقابل ایجاد کنیم تا او برداشت درستی از ما کند. 
خوب است که نظر خودم را راجع به این موضوع با شما در میان بگذارم . نظر من این است که ارتباط خوب با دیگران برقرار کردن مانند قدم زدن و صحبت کردن به زبان مادری فعالیتی دشوار است. اما نه برای ما آدم‌ها بلکه برای ربات‌ها. همه‌ی ما می‌توانیم به زبان مادری خودمان صحبت کنیم و بعضی از ما این مهارت شناختی را بهتر فراگرفته‌ایم و همه‌ی ما می‌توانیم به راحتی این مهارت را بهبود بخشیم. خوب ارتباط برقرار کردن با دیگران هم یک مهارت فراگرفتنی است و نه یادگرفتنی، یعنی نیاز به حضور و یادگیری فعال دارد. در این زمینه، بی راه نیست که گفته شود کتاب‌ها نقش گوگل مپ را بازی می‌کنند. اما، همه‌ی ما راه را بلیدم. با این وجود، خواندن آن‌ها خالی از لطف نیست و می‌تواند بسیار آگاهی بخش باشد.
        

0