معرفی کتاب پس از سقوط اثر آرتور میلر مترجم حسن ملکی کتابعمومینمایشنامه پس از سقوط آرتور میلر و 1 نفر دیگر 4.0 1 نفر | 1 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 0 خواندهام 5 خواهم خواند 1 خرید از کتابفروشیها ناشر بیدگل شابک 9786226863292 تعداد صفحات 202 تاریخ انتشار 1399/10/30 توضیحات کتاب پس از سقوط، مترجم حسن ملکی. یادداشتها محبوبترین جدیدترین فاطمه نریمانی 1403/11/12 راستش صحبت کردن راجب این کتاب یکم برام سخت بود، چون با تمام نمایشنامه هایی که تا حالا خوانده بودم فرق داشت و در طول خواندن این نمایشنامه یک ابری در پس زمینه ذهنمون قرار میگیره و این یکم کار را سخت میکند. به هر حال تمام سعیمو میکنم تا نظر و توضیحی درخور این کتاب ارئه بدهم. پس از سقوط (After the Fall) یکی از نمایشنامههای کمتر مشهور اما بسیار شخصی آرتور میلر است که در سال ۱۹۶۴ منتشر شد. این اثر حال و هوای خاصی دارد و با سایر نمایشنامههای معروف او مانند مرگ فروشنده و چشماندازی از پل تفاوتهایی اساسی دارد. این اثر به نوعی یک خودزندگینامهی دراماتیک است که میلر در آن به بحرانهای اخلاقی، شخصی و سیاسیاش میپردازد. شخصیت اصلی، کوئنتین، وکیل میانسالی است که در حال مرور گذشتهی خود است، از کودکی و روابطش با خانواده گرفته تا ازدواجهای ناموفق و درگیریهای اجتماعی. بسیاری معتقدند که این نمایشنامه بازتابی از زندگی شخصی میلر و رابطهی پرتنشش با مرلین مونرو است. شخصیت مگی، که در نمایش حضور دارد، شباهت زیادی به مونرو دارد و به همین دلیل این اثر از نظر روانشناسی و خودکاوی اهمیت زیادی دارد. نقاط قوت نمایشنامه: ✅ سبک روایی غیرخطی که مخاطب را در ذهن شخصیت اصلی غرق میکند. ✅ نگاه صریح و تاملبرانگیز به شکستهای شخصی، بحرانهای هویتی و عواقب انتخابهای زندگی. ✅ بررسی تأثیرات مککارتیسم و فضای سیاسی آمریکا در دهه ۵۰ که بر زندگی میلر نیز اثر گذاشته بود. نقاط ضعف احتمالی: 🔸 گاهی بیش از حد شخصی و خودکاوانه به نظر میرسد که ممکن است برای برخی مخاطبان کسلکننده باشد. 🔸 عدم انسجام در برخی بخشها، مخصوصاً به دلیل پرشهای زمانی و ذهنی متعدد. پس از سقوط واقعاً با نمایشنامههای سنتی فرق داره، پس طبیعیـه که هنگام خواندنش حس سردرگمی رو داشته باشین، در ادامه به علت این موضوع میپردازم. ۱. ساختار غیرخطی و ذهنی بودن روایت این نمایشنامه شبیه یک جریان سیال ذهن نوشته شده. یعنی ما در ذهن کوئنتین قرار داریم و داریم خاطرات، احساسات و افکارش رو بهصورت تکهتکه و پراکنده تجربه میکنیم، نه یک روایت خطی و مشخص از گذشته به حال. 🔹 چرا این کار رو کرده؟ چون میلر میخواسته نشون بده که ذهن انسان یک روایت منسجم و مستقیم ارائه نمیده. ما در واقع همیشه در حال مرور گذشته، پیشبینی آینده و بازنگری خاطراتمون هستیم، اون هم بهطور نامنظم. ۲. ظاهر شدن و ناپدید شدن شخصیتها همونطور که گفتی، شخصیتها خیلی ناگهانی روی صحنه ظاهر و غیب میشن، انگار که از هیچ جا اومده باشن. 🔹 چرا؟ چون نمایشنامه، مثل یک سری فلاشبک ذهنی اجرا میشه. اینطور تصور کن که کوئنتین داره درون ذهنش با گذشتهی خودش مواجه میشه، پس شخصیتها هم بهجای اینکه واقعاً در صحنه باشن، مثل خاطرات ظاهر میشن و محو میشن. 🔹 نکته جالب: حتی بعضی از صحنهها طوری هستن که انگار کوئنتین هم از این تغییرات ناگهانی متعجب شده، چون اون هم داره ذهنش رو مرور میکنه و بعضی اتفاقات ناگهانی سر راهش میان. ۳. تغییر ناگهانی صحنههای نمایش تو نمایشهای کلاسیک، یک صحنه ممکنه چندین صفحه طول بکشه، ولی اینجا صحنهها خیلی سریع تغییر میکنن، گاهی وسط دیالوگها. 🔹 چرا؟ این همون ویژگی روایی ذهنی میلر ـه. چون توی ذهن ما هم همینطوره؛ ما روی یک خاطره متمرکز نمیمونیم و ذهنمون از یک اتفاق به اتفاق دیگه میپره. میلر با این کار، ما رو دقیقاً درون ذهن آشفته و پر از تردید کوئنتین قرار میده. ۴. این نمایشنامه بیشتر درونی است تا بیرونی برخلاف نمایشنامههایی مثل مرگ فروشنده که ماجراهای بیرونی درش مهمه، پس از سقوط تقریباً کاملاً در دنیای ذهنی شخصیت اصلی اتفاق میافته. 🔹 نتیجه: این باعث میشه که مخاطب احساس کنه داره با افکار و احساسات درونی یک نفر درگیر میشه، نه یک داستان منظم و خطی رو دنبال میکنه. بهترین راه برای درک این کتاب این هست که به آن مثل یک سفر ذهنی نگاه کنیم، جایی که خاطرات، احساسات، گناه، تردید و شکستها بدون ترتیب خاصی میان و میرن، درست مثل وقتی که ما داریم در مورد گذشتهی خودمون فکر میکنیم. و در آخر اگر به نمایشنامههای روانشناسانه و خودکاوانه علاقهدارید یا به زندگی آرتور میلر و مرلین مونرو کنجکاوید، این اثر میتواند جذاب باشد. اما اگر انتظار یک نمایشنامه کلاسیک و ساختارمند مثل مرگ فروشنده را دارید، شاید این نمایشنامه کمی متفاوت به نظر برسد. 0 7