معرفی کتاب شرلوک هلمز : اتود در قرمز لاکی اثر undefined

شرلوک هلمز : اتود در قرمز لاکی

شرلوک هلمز : اتود در قرمز لاکی

4.3
16 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

3

خوانده‌ام

42

خواهم خواند

4

ناشر
شابک
9789647101847
تعداد صفحات
180
تاریخ انتشار
_

توضیحات

متاسفانه توضیحاتی برای این کتاب یافت نشد.

لیست‌های مرتبط به شرلوک هلمز : اتود در قرمز لاکی

نمایش همه
رجا

رجا

1404/1/3

ماجراهای شرلوک هولمز، کارآگاه خصوصی: رسوایی در کشور بوهم و پنج داستان دیگرماجراهای شرلوک هولمز، کارآگاه خصوصی: برق نقره ای و پنج داستان دیگرماجراهای شرلوک هولمز، کارآگاه خصوصی: سیمای زرد و پنج داستان دیگر

فهرستی برای شرلوک هلمز !

16 کتاب

شرلوک هلمز را می‌توان محبوب‌ترین کاراگاه داستانی تاریخ دانست. او بسیار باهوش و نکته‌بین است، کمتر چیزی از چشمان تیزبین او دور می‌ماند... سر آرتور کانن دویل، با خلق این شخصیت پیچیده و چند بعدی، دروازه‌ای جدید از روش‌های کشف جرم را بر روی انسان‌ها باز کرد! با گذشت چند صده از نگارش این داستان‌ها، دیگر روش‌های هلمز برای کشف حقیقت، فقط داستانی برای سرگرمی نیستند. روش‌هایش مورد مطالعه قرار می‌گیرد و تکنیک‌هایش نقد و بررسی می‌شوند. در طی چند دهه گذشته آثار سینمایی متعددی بر اساس ماجراهای شرلوک هلمز ساخته و پرداخته شده است. شاید بتوان گفت برترین اثر سریالی که بر اساس این سری داستان‌ها ساخته شده، سریال The Adventures of Sherlock Holmes با بازی بی‌همتا و ماندگار جرمی برت است. این سریال در ۵ فصل ساخته شد و قرار بر آن بود که همه داستان‌های شرلوک هلمز را به تصویر بکشند که با مرگ ناگهانی جرمی برت، بازیگر نقش شرلوک هلمز، ادامه ساخت آن متوقف شد. در میان آثار سینمایی، دو اثر Sherlock Holmes ساخته گای ریچی، با بازی رابرت داونی (در نقش شرلوک هلمز) و جود لا (در نقش دکتر واتسون) به نظر با اختلاف بهترین آثار سینمایی این حوزه هستند که چندان پابندی به داستان نداشته‌اند! آثار متعدد تلویزیونی دیگری با محوریت داستان‌های شرلوک هلمز ساخته شده است که از جمله شاخص‌ترین آن‌ها می‌توان به مینی سریال شرلوک، ساخته BBC با بازی بندیک کامبربج و سریال Elementary ساخته PBS با بازی جانی لی میلر و لوسی لیو اشاره کرد. این دو سریال، شرلوک هلمز در عصر حاضر را به تصویر می‌کشند. برای خواندن شرلوک هلمز، این لیست شروع خوبی است... (نکته آن‌که، ۴ جلد اول لیست با ترجمه مرحوم کریم امامی را در گذشته انتشارات طرح نو، منتشر کرده که بعدتر انتشارات هرمس هم آن‌ها را چاپ کرده، بد ندیدم که هر دو چاپ را درون لیست بگذارم.)

4

قصه های همیشگی؛ طلسم آرزوخاطرات یک گیشاهری پاتر و زندانی آزکابان

آنچه در سال کتابی من گذشت...

15 کتاب

در این قسمت(۱۴۰۳) آغاز بهار با پایان کتاب خاطرات یک گیشا،همراه بود.بعد کتاب اول مه‌زاد و هری پاتر تمام شد، اولین کتاب آوینیون که خیلی سخت و سنگین بود. فداکاری مظنون ایکس، همون اوایل سال شروع شد، بعد مه‌زاد که تا خرداد ماه طول کشید، بعد ادامه‌ی هری‌پاتر با سرعت ۱.۲۵ تا تمام شود. دو ماهی کارم شده بود شنیدن هری پاتر خسته از این همه هری، برای بار اول قصه‌های همیشگی را شنیدم، اردیبهشتی بود که اصلا بهشتی نبود، اما گذشت، من برای این که بگذرد باز چنگ انداختم به هری. چند تایی نمایشنامه خواندم، داشتم میفهمیدم که نمایشنامه در سلیقه‌ام نیست، اما هنوز داشتم میفهمیدم وطول کشید تا واقعا فهمیدم. خواندم چگونه یک نماز خوب بخوانم و نرفتم نمایشگاه، کتاب های نمایشگاه که رسیدن دستم، شروع کردم به خواندن.داستانک های ادواردو آنیلی را یک روزه تمام کردم، ۳۱ اردیبهشت، یو نسبوی عزیز با خورشید نیمه شب در حدود ۵ روز. شروع کتاب دوم مه‌زاد در خرداد و پایانش دی ماه.جنایی خواندم، جنایی، معمایی، کاراگاهی، قدیمی، جدید،با چه تنوعی خواندم. باشگاه گپ خرداد تاسیس شد، اول سیاه دل خواندیم و من برای چندمین بار خواندم و مو را باز ملاقات کردم. دوباره حکایت دو شهر و قصر ابی را خواندم(البته چندباره) تیر ماه که شد هری پاتر کسلم کرده بود و تمام نمیشد، وای از شاهزاده‌ی دورگه که شده بود دفتر خاطرات اسمش رو نبر. مرداد و بلاخره یادگاران مرگ و البته طلسم سیاه دل با باشگاه، همراه معمای اقای ریپلی که هنوز هم نمیدانم چرا دوستش داشتم‌(عملا هیچی نداشت) هری پاتر در نهایت مرداد ماه پرونده‌اش بسته شد، اما برای من آن داستان جادویی نشد، که نشد. شهریور ماه جین ایر بود، دنبال کردن سفرم به نارنیا، دیزی دارکر، شروع سفر به جهان پهناور با مهدی میر کیانی و تن‌تن. مرگ سیاه دل و بسته شدن پرونده‌ی اولین مجموعه‌ی باشگاه. سلام  به اگاتا کریستی در شهریور با ساعت ها. پرنده به پرنده‌ی آوینیون و وارد شدن به ماه مهر همراه شرلوک هولمز و مگره، گذری بر ادبیات روسی که دوستش ندارم با سعادت زناشویی، ارازل و اوباش و زامپیشی‌ها، شروع همیشه‌ یک نفر دروغ میگوید، آلیس فینی. قصه‌های همیشگی با باشگاه شروعش از شهریور ماه، ادامه‌اش تا اذر ماه،و پایان ‌های جذابش. آه کالفر خدای پایان های جذاب. باز هم کریستی، مهدی میرکیانی و تن‌تن. با کریستی و قتل شیطان وارد ابان شدم و همون فرمون مهر ماه رفتم جلو، کریستی، میرکیانی و تن‌تن و البته قصه‌های همیشگی. شروع خواندن چغر بد بدن، شیمی ترکیبات طبیعی، برای تلطیف فضا آن شرلی، یه کم زبان انگلیسی.شروع اخرین نبرد و با همین وارد آذر شدم. آذر از چای و خیال خواندم، با باشگاه ارباب حلقه‌ها رو شروع کردم. سرم شلوغ بوده، کم کتاب خواندم.البته اخرش آناتومی داستان رو تموم کردم. با تن‌تن و کریستی رفتم دی ماه، یه ملاقات با شرلوک، سری به امپراطور فرانسه و دزیره کلاری زدم. با رفقای نوجوون ایکه‌باگ خواندم و اینطوری نوجووانانه رفتم به استقبال بهمن. بهمن فصل ارباب دزد ها و چرخ وفلک جادویی بود. فصل ارباب حلقه ها و دو برج، فصل قول و عجب قولی خواندم. سر شلوغی و آمادگی کنکور و خواندن آن چغر بد بدن. قول ۲۹ بهمن تمام شد. با مهدی میر کیانی و بازگشت پادشاه اسفند رو شروع کردم، تو راه برخوردم به مومو و چه قدر از هم نشینی کنارش لذت بردم، با کاراگاه مونک و کمسیر کوگل بلیتس پرونده حل کردم، بعد از مدت ها شعر خواندم... همین حالا ۳۰ اسفند پرونده ی ارباب حلقه ها را بستم و پادشاه بازگشته است...

7

شرلوک هلمز : اتود در قرمز لاکینشانه چهاردرنده باسکرویل

محبوب‌ترین کاراگاه جهان، شرلوک هولمز

13 کتاب

پوآرو با آن سبیل قشنگ و مرتب،‌ آداب‌دانی و احترامش به دیگران، با آن سبک‌ زندگی تر‌و‌تمیز شاید دومین یا سومین کاراگاه محبوب جهان باشد(تازه شاید)، اما شرلوک هولمز با آن یک‌دندگی و خودنمایی، در کنار شلختگی‌های گاه‌و‌بیگاه، تغییر قیافه‌ها و پرسه‌زدن‌هایش و استدالال‌های فوق منطقی‌اش که حال آدم را میگرد و حس نفهمیدن را القا میکند، بی شک محبوب‌ترین کاراگاه جهان است. هولمز انسان‌ معمولی نیست، زیادی بی‌احساس و زیادی عقل‌مند، مغزش مثل ساعت سوییسی کار میکند و یک در هزار خطا میکند، اما همین آدمی که از دیگران فاصله‌ گرفته و رفیقی جز دکتر واتسون عزیز ندارد(واتسون برای من یکی که عزیز است.) چنان خوانندگان را شیفته‌ی خود کرده بود که وقتی کانن دویل نویسنده‌ی داستان های هولمز پایانی بر ماجراهای او‌ و ضد قهرمان معروف کتابهایش، موریارتی(که دست‌کم از شرلوک ندارد، همان هوش و فراست را دارد، فقط در جهت منفی از آن استفاده میکند)نوشت، ملت( ملت انگلستان سال ۱۸۹۳،این حدودا و ناشران البته) درخواست کردند که جان عزیزت شرلوک دوباره برگرده و داستان‌هاش تموم نشه... جالب است دویل مدرک پزشکی داشته(یعنی جدی جدی دکتر بوده) و شخصیت شرلوک هولمز را هم از یکی از اساتیدش به نام جوزف بل وام گرفته بود. فهرست زیر تمام داستان‌های بلند و کوتاهی ایست که سر آرتور کانن دویل با محوریت شخصیت هولمز نوشته است. ۱. داستان‌های بلند اتود در قرمز لاکی نشانه‌ی ۴ تازی بسکرویل( داستان بازگشت هولمز) دره‌ی وحشت ۲.داستان‌های کوتاه چاپ هرمس رسوایی در بوهم برق‌نقره‌ای جعبه‌ی مقوایی سیمای زرد(شامل اخرین داستان هولمز و موریارتی) عینک دور طلایی سه دانشجو یا خون‌آشام ساسکس مردان رقصان سرباز رنگ‌پریده حلقه ی سرخ ۳. نام مجموعه‌های داستان کوتاه در چاپ انگلستان ماجراهای شرلوک هولمز، خاطرات شرلوک هولمز، بازگشت شرلوک هولمز، پرونده‌های شرلوک هولمز و آخرین تعظیم. ۴. کتاب‌ها برمبنای سال‌چاپ در انگلستان اتود در قرمز لاکی ۱۸۸۷ نشانه‌ی ۴ ۱۸۹۰ ماجراهای شرلوک هولمز( ۱۱ داستان کوتاه) ۱۸۹۱ خاطرات شرلوک هولمز( ۱۲ داستان کوتاه) ۱۸۹۲ وقفه‌ای طولانی و درخواست نوشتن مجدد داستان ها تازی بسکرویل ۱۹۰۱ بازگشت شرلوک هولمز(۱۲ داستان کوتاه) ۱۹۰۳ آخرین تعظیم(۶ داستان کوتاه) ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۷ در هنگام نوشتن این کتاب دره وحشت ۱۹۱۴ پرونده‌های شرلوک هولمز (۱۱ داستان کوتاه)۱۹۲۱ ۵. متاسفانه داستان های کوتاه به صورت پراکند توسط هرمس چاپ شدن. رسوایی در بوهم،برق نقره‌ای،جعبه‌ی مقوایی،سیمای زرد(دو کتاب ماجراها و خاطرات) حلقه‌ی سرخ(اخرین تعظیم) عینک دور طلایی،سه دانشجو(خون آشام ساسکس)،مردان رقصان،سرباز رنگ‌پریده(دو کتاب بازگشت و پرونده‌ها) اگر هولمز محبوب ترین کاراگاه جهان نیست، ده‌ها اقتباس داستانی و سینمایی از این شخصیت بیهوده خلق شده!!! اگر شرلوک هولمز نه! پس کی؟!

16

یادداشت‌ها

آنیل

آنیل

1403/5/10

          نیمه ابتدایی کتاب به‌خاطر متن ادبی ترجمه برام -با وجود این‌که شرلوک هلمز رو دوست دارم،- خیلی خوندنش سخت بود و مورچه‌ای جلو می‌رفتم و حتی به‌عنوان یه کتاب معمایی و جنایی که ازش انتظار اون هیجان دنبال کردن سرنخ‌ها و وصل کردنشون به هم رو داشتم خیلی جاها خوابم می‌برد!
وقتی بالاخره به نیمه دوم رسیدم با خوندن خط اول فکر کردم کتاب اشتباهی رو برداشتم و حتی چندین صفحه رو پشت هم ورق زدم تا نشونی از شرلوک هلمز یا حتی دکتر واتسن پیدا کنم ولی خبری نبود. به ناچار ادامه دادم تا کم کم دستم اومد منظور بخش دوم چیه و اون‌جا بود که با تموم سادگی نوشته، موقع دنبال کردن هر خط قلبم توی دهنم بود و نمی‌دونستم سرنوشت کاراکترها چی میشه. همون‌قدر که دوست داشتم جوابش رو بدونم، جرئت خوندن کلمات بعدی رو نداشتم و توی یه کشمکش واقعی اون صفحات رو جلو بردم.. به‌نظرم داستان خیلی دیالوگ جالب‌انگیز و قابل بازگو کردن داشت و توجه آدم رو به خودش جلب می‌کرد.. 
در کل.. مطمئنا از خوندنش پشیمون نیستم ولی برای شروع مجموعه‌ داستان‌های شرلوک، باید با سطح توقع پایین‌تری سراغش می‌رفتم.
        

4