معرفی کتاب زیر نور ماه شیشه ای یک مرثیه اثر ژاکلین وودسون مترجم کیوان عبیدی آشتیانی

زیر نور ماه شیشه ای یک مرثیه

زیر نور ماه شیشه ای یک مرثیه

ژاکلین وودسون و 2 نفر دیگر
3.9
24 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

46

خواهم خواند

9

ناشر
افق
شابک
9786003530621
تعداد صفحات
128
تاریخ انتشار
1397/5/21

توضیحات

        
به دیوار تکیه دادم و آرام به پایین سر خوردم 
تمام بدنم آن ماه را میطلبید جسی با دست های 
کوچولویش پشتم را مالید و گفت:گریه نکن 
لورل مامان توی بهشت است 
گفتم:جسی میشود کمی تنهایم بگذاری؟
اما جسی آرام گفت:نگران نباش لورل مامان 
دیگر از هیچ چیزی نمیترسد 
آثار ژاکلین وودسون افتخارات بسیاری از جمله جایزه ی مارگاردت ادواردز را برایش به ارمغان آورده اند او درباره ی زیر نور ماه شیشه ای میگوید این روزها را میبینم که مواد مخدر در کشورمان بیداد میکند و من وقتی میبینم قدرتی برای مقابله با چیزی ندارم سراغ نوشتن میروم 

      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به زیر نور ماه شیشه ای یک مرثیه

لیست‌های مرتبط به زیر نور ماه شیشه ای یک مرثیه

یادداشت‌ها

          کتاب زیر نور ماه شیشه‌ای / یک مرثیه خیلی داستان‌محور نیست. یعنی مثل خیلی از رمان‌ها که یه اتفاقی می‌افته و شخصیتا تغییر می‌کنن و مسیر مشخصی دارن، نیست. بیشتر شبیه یه دفتر یادداشت احساسیه. انگار داری توی ذهن یه دختر نوجوان قدم می‌زنی که داره با یه سری درد و حسِ گنگ کنار میاد، ولی اسم اون حس‌ها رو نمی‌دونه.

اسم کتاب؟ خیلی شاعرانه‌ست. "زیر نور ماه شیشه‌ای" حس یه نوری که واقعی نیست، یا حداقل کامل نیست رو می‌ده. یه نوری که از پشت شیشه می‌تابه، کمرنگ و فیلترشده. به نظرم این خیلی به حال و هوای داستان می‌خوره، چون همه‌چی توش یه جورایی نصفه‌نیمه‌ست. معلوم نیست دقیقاً چی شده یا چی داره می‌شه، فقط می‌دونی یه چیزی خوب نیست.
"یک مرثیه" هم یعنی یه جور سوگواری. حالا نه حتماً برای مرگ، شاید برای از دست دادن یه رابطه، یه حس، یا حتی یه تیکه‌ای از خود آدم.

روایتش چطوریه؟ داستان خط زمانی مشخص نداره. انگار یه سری تیکه‌ی خاطره‌ان، یا فکرایی که وسط روز یه‌هو میان تو ذهن آدم. اتفاقا به ترتیب نیستن. شاید یه لحظه راوی داره از امروز حرف می‌زنه، بعد یه‌هو می‌ره توی یه خاطره. همین باعث می‌شه کتاب یه‌جورایی پازل‌طور باشه. باید کم‌کم بچینی تا بفهمی چی شده، یا حداقل حسش رو درک کنی.

قشنگیاش چیه؟

اول از همه سبک نوشتنش. خیلی ساده و لطیفه، ولی در عین حال خیلی حس داره. از اون جمله‌هاست که ممکنه یه خط بیشتر نباشن ولی تا چند دقیقه باهات بمونن.

دوم اینکه حرفاش واقعی‌ان. خیلی از چیزایی که نوجوانا تجربه می‌کنن رو نشون می‌ده، بدون اینکه بخواد شعار بده یا قضاوت کنه.

ضعفش؟

چون خیلی غیرمستقیم حرف می‌زنه، ممکنه بعضیا حوصله‌شون سر بره یا گیج بشن. یه جایی آدم دلش می‌خواد بدونن دقیقاً چی شده، ولی کتاب اینو نمی‌ده.

داستانی که توش یه تغییری ببینی یا نقطه اوجی داشته باشه، نداره. یعنی از اول تا آخر، لحن و حال تقریباً ثابته. باید بیشتر با "حال‌و‌هوا" ارتباط بگیری تا "داستان".

در کل؟
یه کتاب خاصه، مخصوصاً برای وقتی که خودت یه چیزی ته دلت سنگینی می‌کنه ولی نمی‌دونی چیه. این کتاب بهت نمی‌گه باید چیکار کنی، ولی حس می‌کنی یکی تو دنیا هست که دقیقاً می‌فهمه چی میگذره تو دلت.
        

25