معرفی کتاب خانه ی شادی اثر ادیت وارتن مترجم سهیل سمی

خانه ی شادی

خانه ی شادی

ادیت وارتن و 1 نفر دیگر
4.3
6 نفر |
4 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

8

خواهم خواند

43

شابک
9786225696136
تعداد صفحات
432
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        زنان ادبیات کلاسیک، همواره از دل اذهان درخشان مردان نابغه برخاسته‌اند؛ آنتیگونه که به حرمت برادر در خون غلطیده‌اش برابر پادشاه ایستاد؛ مده‌آ که برابر خیانت همسرش، با بدویت‌ پررنج اساطیری‌اش پسرانش را کشت؛ آنا کارنینا که در تقابل همسری و عاشقی و مادری، راهی جز مرگ پیش روی خود ندید؛ اما بوواری که عاشق‌پیشگی و ناپایداری و خیانت را دید و در پایان راهی که بدنامی و بی‌پولی را راتوامان برابرش گذاشته بود، همانند آنا مرگ را برگزید و ... ؛ همه‌ی این زنان در روایت مردان، سرنوشت تراژیک‌شان هرچند درخشان، اما با اندوهی عظیم در ما ماند و اصرار ما به رستگاری نیز، درد بی‌پایانی که به دوش کشیده‌اند را التیام نخواهد داد. «ادیت وارتون»، اما زنی بود که داستان زنان را می‌نوشت و زنانش را با همه‌ی رازها و نقصان‌ها، برابر نظم موجود، عصیانگر و افشاگر روایت می‌کرد. «لی‌لی بارت» یکی از زنان این نویسنده‌ی آمریکایی، قهرمان کتاب «خانه‌ی شادی»، همان خواسته‌های زنان دورانش را دارد، اما نه تراژدی رقم می‌زند و نه سرنوشتی تراژیک دارد. قهرمان رمان خانه‌ی شادی، همسر و خانواده می‌خواهد، آرامش و ثروت و زندگی سعادتمند می‌خواهد، توجه و عشق و تنانگی می‌خواهد و ... ازهمین‌رو، هیچ‌کدام را فدای دیگری نکرده و شورش علیه جهان مردانه‌ی سرمایه‌سالار را در مسیری که می‌خواهد پیش می‌برد، هرچند هیچ شورشی بدون تلفات و درد و رنج نیست! وارتون، زنی را تصویر می‌کند که ساده‌لوحی زنان فروپاشیده‌ی ادبیات مردانه را ندارد، شیفته‌ی زندگی است، لذت بازی دو تن را می‌داند ولی شوریدگی و میلش، او را به منجلاب و ویرانی نمی‌کشاند؛ لی‌لی بارت، زنی‌ست که قواعد بازی زمانه‌اش را دریافته، هرچند زندگی در هراس و بهت، سرشت ناگزیر زمانه‌ی اوست؛ جامعه‌ای فروپاشیده از اخلاقیات و متوهم در طلایه‌داری تمدن؛ آمریکای رویایی! 
      

لیست‌های مرتبط به خانه ی شادی

نمایش همه

یادداشت‌ها

ثنا

ثنا

1403/10/27

          همیشه خوندن کتاب‌هایی که دوستشون داشتم و شخصیت‌هاشون هنوز هم جایی‌ توی ذهنم زندگی می‌کنند، برام سخت‌تر بوده. نه این که سخت‌خوان باشه. انگار بخش سنگینی از روایت وارد زندگی من می‌شه جوری که حس می‌کنم اون تجربه متعلق به منه! انگار کسی که اون شب لباس‌هاش رو از پشت بوم هتلی تو نیویورک به خیابان ریخت من بوده باشم، نه استر گرین وود.
«خانه‌ی شادی» هم تجربه سنگینی بود، تاثیرگذار! داستان به عصر طلایی آمریکا بر می‌گرده، دوران اشرافیت و تجمل. لی‌لی بارت دختری اشراف زاده و فقیره! شاید توضیحش سخت باشه اما امکان پذیره. اون با جمع‌های اشرافی و بورژوا نشست و برخاست داره و به عنوان یک فرد اشراف‌زاده به دنیا اومده. اما در طول زمان و با از دست دادن خانواده‌اش، شرایط براش عوض شده. به عنوان یک زن، به خصوص در اون طبقه خاص، تنها راه نجات لی‌لی ازدواج با یک مرد ثروتمنده. اما دو راهی بین فروختن آزادی به رفاه اجتماعی یا جدا شدن از طبقه اشراف، خانواده و دوستان و تمام چیزی که باهاش بزرگ شده‌ به قیمت باز کردن بال‌هاش!
در کنار همه این‌ها، ادیت وارتون واقعا نویسنده بزرگی بوده. شخصیت پردازی کتاب خیلی پیچیده و دقیق بود، بحران‌های روانی کاراکتر اصلی و کشمکش‌های ‌درونی‌اش فوق العاده توصیف شده بود. راستش فکر نکنم تا حالا کتابی خونده باشم که انقدر دقیق و با جزئیات حتی حرکات کاراکترها رو هم تعریف کرده باشه. 
هر بار بعد از خوندن روایت‌های زنانه، از مسیری که طی شده شگفت زده‌ می‌شم و زنانی که هموار کننده این راه سخت و طولانی بودن رو ستایش می‌کنم. دوست دارم یه روزی استخوان‌های منم بخشی از این نردبان صعود بشه. 
کتاب رو بخونیم؟ حتما! 
احتمالا بهترین کتابی بود که امسال تو مسیرم قرار گرفت.
        

50

          داستان راجع به دختریه به نام لی لی که از اعضای طبقات بالا و ثروتمند جامعه اس (ولی خودش ثروتمند نیست حداقل با توجه به سایر افراد اون قشر) به شدت تجمل گرا و مادیگراست که البته ریشه در تربیت و آموزه های مادرش داره اما در درون خودش به دنبال معناست و آزادی روح. قشری از جامعه که لی لی بین اونها زندگی میکنه قشر مرفه و فوق العاده مادی گرا، ظاهر بین، پول پرست و تجمل گراست که دوستی، ازدواج، احساسات، حقیقت و ... بر اساس پول طرف مقابل تعریف میشه. گویا خود نویسنده این کتاب بخشی از چنین جامعه ای بوده و به خوبی زندگی اون بخش رو به تصویر کشیده.
لی لی تنها چیزی که یاد گرفته اینه که یک زن زیبا و همیشه بسیار آراسته باشه تا در نهایت بتونه با این زیبایی با مردی ثروتمند ازدواج کنه و به رفاه مادی برسه و این تنها هدف و رسالتیه که براش تعیین شده 
لی لی الان در آستانه سی سالگیه و هنوز ازدواج نکرده و این یک زنگ خطره! تلاش میکنه تا دل مردان ثروتمند رو به دست بیاره و این توانایی رو داره اما از طرفی هم طالب عشق و آزادی و خوشبختی حقیقی (نه صرفا بی نیازی مادی) میگرده و مدام در دو راهی عشق و ثروت قرار میگیره.
لی لی می خواد طور دیگه ای زندگی کنه مستقل، آزاد، با عشق و خوشبخت اما یاد نگرفته چطور باید از پس خودش بر بیاد. لیلی فقط زیباست و دقیقا مثل همون گل گلخونه اگر ببریش بیرون نمیتونه دووم بیاره.
خوندن این کتاب حدودا 20 روز طول کشید و شاید به همین دلیل پایانش خیلی رو من تاثیر گذاشت چون مدت زیادی درگیر لی لی و داستان زندگیش بودم. نمیتونم بگم حتما عاشقش میشین من مطمئن نیستم از این موضوع ولی من به شخصه خیلی لذت بردم و احساس میکنم این لذت فوق العاده ای که بردم به خاطر آروم آروم خوندنم بود چون وقت داشتم هر روز همون صفحات کمی رو که خوندم روشون فکر کنم و درک کنم و خیلیییییییی هم زیر جملات و قسمتای مختلف کتاب خط کشیدم و لابلای صفحات یادداشت نوشتم.(ایندکس نداشتم وگرنه کلی ام از اونا میزدم.)
به نظرم کتابیه که جای فکر زیادی داره و قطعا ارزش خوندن داره.
        

10