یادداشت نفیسه سلطانی
4 روز پیش
داستان راجع به دختریه به نام لی لی که از اعضای طبقات بالا و ثروتمند جامعه اس (ولی خودش ثروتمند نیست حداقل با توجه به سایر افراد اون قشر) به شدت تجمل گرا و مادیگراست که البته ریشه در تربیت و آموزه های مادرش داره اما در درون خودش به دنبال معناست و آزادی روح. قشری از جامعه که لی لی بین اونها زندگی میکنه قشر مرفه و فوق العاده مادی گرا، ظاهر بین، پول پرست و تجمل گراست که دوستی، ازدواج، احساسات، حقیقت و ... بر اساس پول طرف مقابل تعریف میشه. گویا خود نویسنده این کتاب بخشی از چنین جامعه ای بوده و به خوبی زندگی اون بخش رو به تصویر کشیده. لی لی تنها چیزی که یاد گرفته اینه که یک زن زیبا و همیشه بسیار آراسته باشه تا در نهایت بتونه با این زیبایی با مردی ثروتمند ازدواج کنه و به رفاه مادی برسه و این تنها هدف و رسالتیه که براش تعیین شده لی لی الان در آستانه سی سالگیه و هنوز ازدواج نکرده و این یک زنگ خطره! تلاش میکنه تا دل مردان ثروتمند رو به دست بیاره و این توانایی رو داره اما از طرفی هم طالب عشق و آزادی و خوشبختی حقیقی (نه صرفا بی نیازی مادی) میگرده و مدام در دو راهی عشق و ثروت قرار میگیره. لی لی می خواد طور دیگه ای زندگی کنه مستقل، آزاد، با عشق و خوشبخت اما یاد نگرفته چطور باید از پس خودش بر بیاد. لیلی فقط زیباست و دقیقا مثل همون گل گلخونه اگر ببریش بیرون نمیتونه دووم بیاره. خوندن این کتاب حدودا 20 روز طول کشید و شاید به همین دلیل پایانش خیلی رو من تاثیر گذاشت چون مدت زیادی درگیر لی لی و داستان زندگیش بودم. نمیتونم بگم حتما عاشقش میشین من مطمئن نیستم از این موضوع ولی من به شخصه خیلی لذت بردم و احساس میکنم این لذت فوق العاده ای که بردم به خاطر آروم آروم خوندنم بود چون وقت داشتم هر روز همون صفحات کمی رو که خوندم روشون فکر کنم و درک کنم و خیلیییییییی هم زیر جملات و قسمتای مختلف کتاب خط کشیدم و لابلای صفحات یادداشت نوشتم.(ایندکس نداشتم وگرنه کلی ام از اونا میزدم.) به نظرم کتابیه که جای فکر زیادی داره و قطعا ارزش خوندن داره.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.