مثل نوشته های دیگر کوئیلو دنبال شخصیت های نمادین در این داستان باشید جایی که هر انسان نماد و سمبل صفتی است تقابل جذاب خیر و شر، درگیری بین فرشته و شیطان درون . شخصیت پردازی عالی، تعلیق و پی رنگ قوی در داستان از جذابیت های قلم این نویسنده است. اما از نظر بنده پایان داستان می توانست بهتر و جامع تر باشه در انتهای داستان بعضی از مسائل مبهم رها شده اند ولی در مجموع کتاب خوبیست
        

          کتابی درباره نبرد خیر و شر در وجود درونی انسان
غریبه ای برای یافتن پرسش خود به روستایی دور افتاده سفر می‌کند اما این غریبه تنها نیست و یک همسفر در کنارش است ،  یک شیطان! 
موضوع اصلی که کتاب به آن می‌پردازد نیک خو یا بد ذات بودن سرشت انسان است .
        

          وقتی کتاب رو شروع کردم انتظار خاصی نداشتم ازش. 
حین داستان هم خیلی جاها حوصله ام سر میرفت و روند نزولی بود. اما در ادامه نویسنده در من توقع ایجاد کرد و انتظار یک پایان بندی خفن رو داشتم.
نتیجه گیری نهایی به عهده خواننده گذاشته شد اما نه به طور دلچسب. واقعا تهش اینجوری بودم: خب که چی؟!
نویسنده میخواست سوالِ: آیا انسان ذاتا نیک سرشت هست یا بدسرشت؟ رو در قالب داستان بگنجونه و مفاهیم عمیقی رو انتقال بده ولی بنظرم خیلی هنرمندانه و لذت بخش نبود. و درواقع مفهومی روهم منتقل نکرد و همه رو گذاشت رو دوش خواننده. 
هر چند بنظر من خود سوال بهش اشکال وارده. اما خب، نویسنده با توجه به افکار و عقاید خودش سراغ چنین سوالی و نوشتن راجع بهش رفته. اون احتمالا با یک ذهن مسیحی نوشته و من با یک ذهن مسلمان خوندم.
این کتاب یکی از ۳گانه ی زیر بود:
۱.شیطان و دوشیزه پریم
۲.کنار رود پیدرا نشستم و گریستم
۳.ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد

        

          انسان نیک سرشته یا بدسرشت؟  
غریبه‌ای سرگردان که در پی‌ یافتن پاسخش در سفر است.
«تقابل خیر و شر» این توصیفیه که خیلی درمورد کتاب شنیدم اما بنظرم کتاب تقابل خیر و‌ شر رو نشون نمیده بلکه نشون دهنده درون انسانه.
 مثل سایر کتابهای کوئلیو شخصیتها نمادین هستن و در پایان صد در صد همه چیز مشخص نمیشه ولی بنظرم پایانی‌ خوب و واضح داشت و به اصلی‌ترین مسئله کتاب پاسخی زیبا داده شد واقعا پاسخ شانتال به سوال غریبه رو‌ خیلی دوست داشتم بنظرم از دقیقترین توصیفات برای سرشت انسانه.
اگه سبک نوشتن کوئلیو  رو دوست داری خوندنش لذت بخشه و احتمالا باعث شه یه نگاه به خودت بندازی که در شرایط مشابه چه سرشتیو انتخاب میکنی؟
        

          شیطان و دوشیزه پریم یکی از قشنگترین کتابهاییه که من تا حالا خوندم.
خیلی دلنشین بود.موضوع اصلیش نبرد بین تصمیمات انسانه.
اینکه انسان از بین نیک و بد کدومش رو انتخاب میکنه،این کتاب،یه کتاب عرفانی هستش.
این کتاب اولین اثری بود که از پائولو کوئیلو خوندم و خیلی خوشم اومد.با مطالعه این کتاب عاشق سبک نوشتاری کوئیلو شدم،باید بگم که ترجمه کتاب عالی بود.بسیار روان و خوشخوان.من این کتاب رو با ترجمه آرش حجازی خوندم
        

          ده سالگی سن مناسبی  برای خوندن این کتاب بود ؟

        

          زیبا و به یاد ماندنی..
برای من یاد آور کتاب تابستانی که همه چیز را بر باد داد بود..
        

          واقعا از پائولو کوئیلو نمیشه جز این انتظار داشت که چیزی بنویسه که باوجود عمق زیاد داستان و  زوایای مختلفی که داره حتی افرادی با سن کم رو هم جذب کنه.
کتابی که هر کسی رو به تفکر راجع به خودش و ذات انسان وا میداره.
لحظه ای که کتاب رو شروع کردم دیگه نتونستم از خوندنش دست بکشم. 
ترجمه روان مترجم هم در درک بیشتر داستان موثر بود. 
عالی♡♡♡
        

          همراه شیطان می‌شوید؟
سوال مهم این کتاب از زبان غریبه‌ای مطرح می‌شود که همه‌ی هست و نیست خویش را از دست داده اما همچنان بسیار ثروتمند است ولی بزرگ‌ترین دارایی‌اش را از دست داده و سرگردان همراه با شیطانی به دنبال جواب میگردد.

آیا کسی حاضر است بخاطر ۱۰ شمش طلا آدمی را بکشد؟

آیا مردم بی‌آزار روستایی دور افتاده همانطور که هستند می‌نمایند؟ داستان همه‌ی افراد را دچار دگرگونی می‌کند، گاه چهره‌ی افرادی تغییر می‌کند که سال‌ها ادعای مهربانی و بزرگی داشتند و گاه چهره معصومی فداکار را دگرگون.

در این ماجرا نبرد خیر و شر متفاوت پدیدار می‌شود و شخصیت‌های داستان را درگیر مسئله‌ای می‌کند که سال‌هاست از آن دور بوده‌اند، امکان انجام پلیدی و گناه، مردمانی که به اخلاقیات خود می‌بالند با وسوسه وجودی همراه می‌شوند، کسانی که با سفسطه و سیاست سیاه را سپید و پلیدی را نعمت می‌دانند.

پائولو کوئیلو نویسنده‌ای با ذهن و فکری متفاوت از نویسندگان روزگار خود داستانی را روایت می‌کند که خواننده را به تفکر وا می‌دارد، انتخاب‌های انسان را به چالش می‌کشد و جرأت خواننده همدل (کسی که خود را به جای شخصیت اصلی داستان می‌گذارد) را به چالش می‌کشد.

در این داستان  در کنار موضوع اصلی به مسئله‌ی سنت و مدرنیته نیز پرداخته می‌شود، که چه عیوبی در پایبند بودن به سنت، زندگی ساده و عدم تغییر وجود دارد و همچنین چه مصائب و مشکلاتی انسان امروزی را در این دو مکان دنبال می‌کند. 

می‌توان نام این اثر را  شیطان و فرشته نیز گذاشت اما سوال این جاست فرشته کیست؟ شیطان کیست؟

سپهر ناصری - میر
        

          نمیتونم بگم کتاب بدی بود، مثل همه کتاب های آقای پائولو
بسیار عالی و پر مفهموم بود. 
فقط ای کاش کمی کمتر بیراهه می رفت جالبیش این بود که راجب همه ادیان الهی نوشته بود. چیز زیادی ندارم بگم جز اینکه با خوندن کتابش کمی بیشتر به خیر و شر فکر کردم و تنها نتیجه ای گرفتم
این بود که خیر و شر بستگی به  ذات انسان  دارن و خود انسان با توجه به اعمال ورفتارش اونهارو  به وجود میاره یا از بین میبره. 
و این صرفا نظر منه:) 
        

          رمان قوی اندیشه‌هایش نیاز به بررسی و نقد دارد
        

          داستان پردازی خوبی داشت موضوعش جالب بود. یکم فضای ناامیدی و سیاهی داشت ولی اخرش تقریبا خوب تموم شد.نمیگم داستان چی شدکه اشتیاقتون ازبین نره برای خوندنش
مثل کتاب های دیگر پائولو کوئلیو نکات جالب توجهی داره به نظرم ارزش یکبارخوندنو داره
        

          خیلی انتظاراتم از این کتاب بالا بود، ولی خب این انتظارات برآورده نشد. داستان در مورد شهری است که با یک آزمون رو به رو می شه و باید مردم شهر بین خیر و شر یکی رو انتخاب کنند. 
از نکات مثبت داستان طراحی مکالماتی بود که بین دوشیزه پریم و مرد غریبه بود و داستان های قدیمی شهر ویسکوز. این قسمت ها رو دوست داشتم.
        

          نمادین، شگفت انگیز، تعلیق زیاد، توصیفات بجا، ابهام زدایی و ابهام دهی به جا ، واقعا کتاب خوبی بود.
        

          یه نظرم برای لذت بردن از سبک نوشتار و موضوعات خاصی که کوئیلو به انها میپردازد ، اول باید درباره ی خود کوئیلو و مسیر زندگی اش دانست تا بشه راحت تر درکشان کرد .
 
        

          مردی ک سازنده اسلحست و خانواده اش به قتل رسیده تند
برای اثباتی بدی انسان به روستایی میرود 
و از دختر مهمان دار میخواهد ب مردم بگوید در مقابل طلا قتل کنند
دوست داشتم؟برای شروع کتاب روانیست
        

          با اینکه روندش در ابتدا کند بود اما داستان فوق‌العاده ای داره.
        

          میدانی از روزهای عمرمان کدامیک هرگز نمیرسد؟ فردا..

***

در بین سه گانه در روز هفتم
شیطان و دوشیزه پریم
کنار رودخانه پیدرا نشستم و گریستم
ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد
کتاب ورونیکا بهترینه و دوتای دیگه متوسط
در کل خوب بود
ترجمه خانم سلطانیه مطالعه شد و عالی بود
        

          دوشیزه پریم و شیطان
پائولو کوئیلو
مساله انتخاب با سرنوشت فرد و بشریت پیوندی ناگسستنی خورده است.
آزمایش جوکر در فیلم بتمن سال۲۰۰۸‌را به خاطر می‌آورید. به ساکنین دو‌کشتی را به طور‌همزمان کلید انفجار بمب در کشتی دیگر را داد تا هرکدام که می توانند با منفجر کردن دیگری جان خود را نجات دهند. و تیک تاک تیک تاک ... لحظات انتخاب فرا می رسد.
‌ کوئیلو دست روی موضوع بسیار‌خوبی گذاشته اما ریخت و پاشی نامنظم از ذکر افسانه ها و روایت های دینی او را از رسیدن به مقصود خیلی یاری نمی دهند هرچند «فرشته ی عدل درون می گوید: تو کیستی که به صورت عام کام خوانندگان کتاب را تلخ می کنی؟!»
همین، ملالی برای بیشتر نوشتن درباره این کتاب نیست!
پ: کرونا آمد. مردم خانه نشین شدند! آیا برای بهره برداری از این حجم عظیم اوقات فراغت برنامه ریزی شده است؟
        

          یه مدت خیلی طولانی به این مسئله که واقعا ذات انسان خیره یا شر فکر کردم و برای همینم با اشتیاق خیلی بیشتری ادامه ‌دادم خوندنشو…
داستانش رو دوست داشتم، با این که مثل دو کتاب قبلی‌ای که خوندم حرفای خاص خیلی نداشت ولی داستان‌هایی که توش تعریف می‌کرد مثل داستان داوینچی و شام آخر رو خیلی دوست داشتم. این که براساس افسانه پارسی بود رو خیلی دوست داشتم. این که چطور افکار شخصیت‌ها رو توی موقعیت‌های مختلف بیان می‌کرد دوست داشتم. کلا خیلی دوست داشتمش. این نویسنده تا حالا ناامیدم نکرده دمش گرم👌