معرفی کتاب مغازه جادویی اثر جیمزرابرت داتی مترجم زهرا رنج کش

مغازه جادویی

مغازه جادویی

جیمزرابرت داتی و 1 نفر دیگر
3.5
126 نفر |
37 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

32

خوانده‌ام

391

خواهم خواند

99

شابک
9786225408128
تعداد صفحات
192
تاریخ انتشار
1401/1/2

توضیحات

کتاب مغازه جادویی، مترجم زهرا رنج کش.

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          اول در مورد خود کتاب بگم: 
کتاب مغازه جادویی یک سفر جذاب و عمیق در دل زندگی دکتر جیمز رابرت داتی، جراح مغز و اعصاب برجسته است. در این کتاب، نویسنده از دوران کودکی خود و چالش‌هایی که در مسیر رشد و پیشرفت داشته، می‌گوید. داستان کتاب حول آشنایی با زنی به نام روث می‌چرخد که نقش زیادی در تغییر مسیر زندگی و حرفه‌ای او دارد، آشنایی جیمز و روث در  مغازه‌ی پسر روت که لوازم شعبده بازی میفروشد اتفاق می‌افتد و بنظرم از  آنجایی که اوج داستان آشنایی  این دوشخصیت با یکدیگر است اسم کتاب را « مغازه‌ی جادویی» گذاشته اند.
داتی در این کتاب از لحظات سخت و پیچیده زندگی‌اش صحبت می‌کند و این که چطور از هر کدام از این لحظات درسی گرفته تا به جایی که الان هست رسیده. داستان‌های او نه تنها خواننده را با دنیای جراحی و پزشکی آشنا می‌کند، بلکه از طریق تجربه‌های انسانی و چالش‌های درونی که با آنها روبه‌رو شده، به ما نشان می‌دهد که چطور باید با مشکلات زندگی مواجه شویم.
یکی از نکات مهم کتاب، تأثیر معنوی و روحی است که روث در زندگی داتی می‌گذارد. او به داتی کمک می‌کند تا نگاهی عمیق‌تر به خودش، اهدافش و کاری که می‌کند داشته باشد. داتی از او درس‌هایی می‌گیرد که نه تنها به شغلش، بلکه به کل زندگی‌اش کمک می‌کند.
کتاب مغازه جادویی بیشتر از این که یک کتاب پزشکی یا خودزندگی‌نامه باشد، اثری است که از درون یک انسان با تمام چالش‌ها و پیروزی‌هایش حرف می‌زند. داتی با صداقت و صراحت تمام، به خواننده یادآوری می‌کند که زندگی هیچ‌گاه بی‌چالش نیست، اما هر تجربه، چه خوب و چه بد، فرصتی برای یادگیری و رشد فراهم می‌کند.
این کتاب برای کسانی که به تغییر و رشد شخصی علاقه دارند و دوست دارند از تجربیات واقعی دیگران درس بگیرند، قطعاً خواندنی است. جیمز رابرت داتی از زندگی‌اش به‌عنوان یک جراح مغز و اعصاب تا انسان بودن، درس‌های زیادی به ما می‌دهد. این کتاب به شما کمک می‌کند تا درک کنید که با رویکرد درست می‌توانید هر چیزی را در زندگی تغییر دهید، حتی خودتان را.

و حالا دیدگاه و احساس خودم به کتاب:🤗
این کتاب هم از اون دسته کتابهایی بود که وقتی ۵۰ صفحه اولش رو خوندم دیگه نتونستم بذارمش کنار اما خب برای همه اینطور نیست، چون موضوع کتاب چیزی بود که من چندین ساله دارم روش کار میکنم و با رشته‌ی دانشگاهیم مرتبطه برای همین شاید جذابیت بیشتری نسبت به بقیه برام داشت لذااا بهش ۴ ستاره دادم چون ممکنه که مورد علاقه همه نباشه.. باز هم همان بحث کتاب درست در زمان درست برای آدم درست است…گمونم این رو از بقیه یادداشت‌ها هم در مورد این کتاب متوجه بشید.
        

56

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

2

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        به یاد خدای مهربانم 
مغازه جادویی ، دوست این روز های من بود ، 
با جیم  همراه شدم و  محقق  شدن  لیست خواسته هایش را  دیدم 
، عمیقاً  به اهمیت ( کاوش در خودم و مراقبه )  برای تسلط بر منِ  سرکش  پی بردم  .
دیدم که جیمِ آتئیست بیشتر از  بعضی  از انسان ها که شفقت در قالب دین برای آنها تعریف شده  آن را درک کرده و  برای  اینکه آن را از معیار های مهم انسانیت تعریف کند چقدر تلاش کرده . 
خلاصه 
این کتاب برای منی که در دوران  ناشناخته  قبل از فارغ‌التحصیلی  هستم  دل گرم کننده بود . 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          این کتاب برای من کمی طعم روانشناسی زرد داشت. البته نه از اون مدل‌هایی که کاملاً تو خالی باشن، ولی به هر حال همون سبک «نگرش مثبت داشته باش، مدیتیشن کن، به خواسته‌هات می‌رسی» رو دنبال می‌کرد. چیزی که اذیتم کرد این بود که انگار داره می‌گه فقط با تغییر ذهنیتت همه چی حل می‌شه، در حالی که خود جیمز دوتی توی همین کتاب، بارها و بارها کلی تلاش کرده تا به اهدافش برسه. اما توی قوانین و توصیه‌هاش این بخش «تلاش واقعی و هر روزه» رو کمتر پررنگ کرده بود.

نیمه دوم کتاب هم تقریباً کامل رفت توی زندگینامه شخصی دوتی. وقتی می‌خوندمش حس می‌کردم دفترچه خاطراتش رو برداشتم دارم می‌خونم و فقط داره از خاطرات و افتخاراتش می‌گه. حتی اون جاهایی که از اشتباه‌ها و ضعف‌هاش حرف می‌زد، به نظرم یه جور فخر فروشی ظریف توش بود. انگار می‌خواست بگه «ببینید من چقدر قوی‌ام که این‌قدر اشتباه کردم ولی هنوز مهربون و خوش قلبم».

صادقانه بگم، نیمه دوم کتاب برای من یکی از خسته‌کننده‌ترین و سخت‌خوان‌ترین بخش‌هایی بود که تجربه کردم. اگر مجبور نمی‌کردم خوردم رو به تموم کردن کتاب، احتمالاً ولش می‌کردم.

در کل، به نظرم اگه توی زندگیت به جایی رسیدی که هیچ امیدی نداری و لازم داری یک نفر بیاد و بگه «هنوز امید هست»، این کتاب می‌تونه گزینه بدی نباشه. اما اگر دنبال یک کتاب خیلی قوی، عمیق یا الهام‌بخش هستی، به نظر من این کتاب فقط در حد یک اثر معمولیه. من بهش نمره ۲ از ۵ می‌دم.
        

8

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

1

Anahita Daemi

Anahita Daemi

1402/5/30

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

5

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0