کنت مونت کریستو
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
3
خواندهام
55
خواهم خواند
13
توضیحات
طبق معمول هنگامی که کشتی به اسکله نزدیک میشد، عدهایی برای تماشا خود را به اسکله میرساندند تا نظارهگر ورود آن باشند.در 24 فوریه 1815 بود که به وسیله دیدهبانهای اسکله ورود یک کشتی بخار به نام «فارا اون» اعلام شد که به یکی از ثروتمندان مشهور منطقه تعلق داشت. اما از آن جایی که پرچمهای سیاهی اطراف عرشهی کشتی آویخته بود، همه میدانستند که احتمالاً اتفاق بدی برای کشتی و یا سرنشینان آن پیش آمده باشد، اما هیچکس نمیدانست چه اتفاقی افتاده است. اما این را خوب میدانستند که قطعاً اتفاقی برای کشتی پیش نیامده چون از لحاظ استحکام بسیار مشهور بود.راهنمای کشتی خود را آماده میکرد که به بندر برسد. در کنار او جوان دیگری کشتی را راهنمایی میکرد که به محض رسیدن راهنمای جدید، محل خود را ترک کرد و به سمت قایقی رفت که راهنمای تازه وارد نزدیک بندر میشد و به محض رسیدن به قایق گفت:-اوه «دانتس» تویی؟ چه اتفاقی افتاده؟ -اتفاق ناگواری برایمان پیش آمده، ما کاپیتان خودمان را از دست دادیم.......