معرفی کتاب آداب روزانه: روز بزرگان چگونه شب می شود اثر میسن کری مترجم مریم مومنی

آداب روزانه: روز بزرگان چگونه شب می شود

آداب روزانه: روز بزرگان چگونه شب می شود

میسن کری و 3 نفر دیگر
3.4
29 نفر |
14 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

46

خواهم خواند

29

ناشر
ماهی
شابک
9789642092352
تعداد صفحات
296
تاریخ انتشار
1398/6/17

توضیحات

        
	آداب روزانه شرح احوال و عادات کاری یکصد و شصت ویک شخصیت مشهوری است که در طول زندگی شان کارهای بزرگ کرده اند، خلاقیت خود را به کار گرفته اند و آثار مهمی برای بشر به جا گذاشته اند. در میان این شخصیت ها، هم هنرمند و فیلسوف دیده می شود، هم موسیقیدان و نقاش و مجسمه ساز، و هم کارگردان و دانشمند. هم می توان از آدم های معروف چند قرن گذشته ردی پیدا کرد و هم از بزرگان معاصر. میسن کاری برای نوشتن این کتاب از خاطرات، نامه  ها، زندگی نامه ها، مصاحبه ها و دیگر منابع مربوط به این شخصیت های برجسته بهره برده است تا بتواند شرحی مختصر و مفید از خلق وخویشان به دست دهد.آداب روزانه به زندگی صد و شصت و یک چهره معروف جهان هنر و ادبیات می پردازد که در طول زندگی خودشان کارهای بزرگ و خلاقانه کرده اند. «میسن کاری» نویسنده کتاب به سراغ زندگی نامه ها، گفتگوها، نامه ها، خاطرات و منابع گوناگونی رفته است و از دل آنها خلق و خو و عادات و برنامه های کاری این نویسندگان و هنرمندان را بیرون کشیده و در قالب کتابی خواندنی تالیف و تنظیم کرده است. ما در این کتاب می بینیم چطور داشتن برنامه به برخی از نویسندگان کمک کرده تا با وجود شرایط دشوار زندگی از عهده انجام کارهایی بزرگ برآیند.این همان کاری است که مترجم ، هنگام ترجمه کتاب و یا نویسنده کتاب هنگام نوشتن آن انجام داده «یک سال و نیم هر روز هفته صبح ها ساعت پنج ونیم بیدار می شدم مسواک می زدم، فنجانی قهوه درست می کردم و می نشستم به نوشتن که چطور برخی از بزرگترین مغزهای متفکر چهار قرن اخیر دقیقا همین کار را انجام می دادند. یعنی از روزشان چطور استفاده می کردند که بیشترین بازده رو داشته باشد.»میسن کاری، نویسنده کتاب حاضر، زمانی این نوشته ها را در وبلاگش منتشر می کرد، با این تفاوت که آنچه در وبلاگش منتشر کرده هم از منابع محدودتری بوده و هم اینکه شکل پرورش نیافته این اطلاعات بود، اما او برای بدل ساختن یافته هایش به این کتاب نه تنها منابع بیشتری را مورد استفاده قرار داده بلکه  آنها به شکلی یکدست تر تنظیم و پرورش داده است.در شکل نهایی ما با کتابی رو به رو هستیم که اطلاعات مربوط به زندگی و نحوه برنامه ریزی و کار صد و شصت و یک چهره معروف هنر و ادبیات و ... پرداخته است. ژرژ سیمنون، ویلیام فاکنر، ارنست همینگوی، پاتریشیا های اسمیت، سیمون دوبووار، فدریکو فلینی، لودویگ فن بتهوون، جین آستین، بنجامین فرانکلین، کارل مارکس، هاروکی موراکی، رنه دکارت، پیوتر چایکوفسکی، ولادیمیر ناباکوف، جورج اورول،آیزاک آسیموف، سال بلو، آلیس مونرو، هنری میلر، فرانتس کافکا، چالز داروین، کانت، هنری جیمز و... از جمله برخی از این چهره ها هستند که در میان آنها، ادیب، نقاش، موسیقی دان، مجسمه ساز، دانشمند، فیلسوف و... دیده می شود.    ما با دقت و تعمق در این کتاب می توانیم به دریافت ها و نکات جالب و در عین حال سودمندی برسیم. برای مثال این چهره ها تا چه اندازه خرافی بوده اند، چه تعداد از آنها اعتیاد داشته اند و یا برای نوشتن به محرک های مخدر وابسته بوده اند، ازدواج در میان آنها چه جایگاهی داشته  است و یا درباره عادات نوشتن آنها کسب اطلاع می کنیم و....   «آداب روزانه» از یک طرف می تواند برای خواننده خود الگو سازی کرده تا از این طریق امکان تجربیاتی مشابه برایش مهیا شود؛ سوای این از طرف دیگر می تواند با ارائه اطلاعاتی جالب توجه پاسخی باشد برای کنجکاوی ما نسبت به زندگی چهره هایی نامدار که اغلب از محبوبیت برخوردارند.نثر کتاب ساده است و از ترجمه ای بسیار روان برخوردار است به همین خاطر مخاطب اثری خوشخوان را در اختیار دارد که در بیش از صد و شصت بند کوتاه نوشته شده و به نکات جذاب و خواندنی درباره شخصیت هایی شناخته و محبوب می پردازد و این یعنی کتابی جذاب، که هم آموزنده است و هم سرگرم کننده و مهمتر از همه اینکه لذت کتاب خواندن را به ما هدیه می کند.
      

یادداشت‌ها

          دلیلی نمیبینم بهش امیتاز کم بدم، پس امتیاز کامل میدم.
خیلی طول کشید تا تمومش کنم، چون هضم همه‌ی مطالب باهم برایم سخت بود.

توی این کتاب نویسندگان، موسیقی‌دان‌ها، نقاش‌ها، فیلمسازها جمعشون جمع شده.
چیزی که برای من از ابتدای کتاب خیلی جالب بود این بود که ادم‌های مشهورهم آدم هستند. اونها هم دوست دارن برنامه‌ریز باشند و بعضی اوقات برنامه‌هاشون رو درست انجام میدن و بعضی اوقات هم انجام نمیدن.
اون‌ها میدونند که نظم کمک زیادی به زندگی میکنه، پس سعی میکنند روی نظم حرکت کنند حتی اگه دلشون بخواد ساعت 1صبح تا طلوع آفتاب کار انجام بدن.
وقتی ایده میاد، اجازه نمیدن روزمرگی اون ایده رو ازشون بدزده مثل ونگوک که در نامه به برادرش مینوشت:« از ساعت هفت صبح تا شش عصر بی‌آنکه از جایم بلندشوم کار کردم، فقط برای غذاخوردن تکانی به خودم دادم و اصلا احساس خستگی هم نمیکنم.»
از قهوه و سیگارو احتمالا الکل(نمیدونم چقدر سانسور شده) بسیار زیاد استفاده میکردند.برای مثال مارک تواین انقدر سیگار میکشید که دوستانش هروقت بهش سرمیزدند میگفتند:«دود خانه را برداشته بود چون از بام تا شام سیگار میکشید.»
جوری که ناباکوف داستان مینوشت برای من جذاب بود؛ اون ایده‌های اولیه‌ی داستان را روی کاغذ های باریک مینوشت و با بر زدن کاغذها به نظم دلخواهش برای یک داستان میرسید و خیلی سریع پاراگرف‌ها و فصل هارو مینوشت.
آلیس مونرو در حالی که دوتا بچه رو بزرگ میکرد، وقتی دخترش خواب بود داستان مینوشت، بین ساعت‌های استراحتش در داروخانه داستان مینوشت تا بلخره تونست یک دفتر اجاره کنه و کتابش رو چاپ کنه.
پیاده‌روی جزء جدانشدنی از روز افراد مشهور بود. از قدیمی‌ها تا جدیدی‌ها. انگار در پیاده‌روی چیزی هست که خودمون باید کشفش کنیم.
در کل انسان‌های مشهور هم انسان هستند، خود ما هستند. وقتی فهمیدن از پس انجام کاری برمیان جدیش گرفتند و خودشون رو باور کردن. حتی اگه اولش سخت بوده، ولی بازهم پا پس نکشیدند وتمام توانشون رو برای انجام کار گذاشتند، نذاشتند ایده از بین بره و سفت و سخت بهش چسبیدن تا به چیزی تبدیل شدند که الان هستند.
        

22

زهرا ساعدی

زهرا ساعدی

6 روز پیش

          همان‌طور که از نام کتاب پیداست آداب روزانه‌ی بزرگانی از دنیای ادبیات، هنر و معماری را روایت کرده، دقیق‌تر بگویم ۱۶۱ نفر. اگر دنبال زندگینامه یا یادگیری از عادت‌های خلاقه باشید شاید این کتاب چندان مناسب نباشد. برای خود من بعضی بخش‌های کتاب جالب بود و با اسامی زیادی آشنا شدم که فکر کردم سرفرصت سراغشان بروم و اثری از‌ آن‌ها بخوانم.
درمورد عادات و آداب روزانه‌ی این افراد چند مورد مشترک بود: ۱. پیاده‌روی: از نقش اثرگذار پیاده‌روی در خلاقیت زیاد شنیده بودم اما تعدد افرادی که در این کتاب پیاده‌روی می‌کردند (حتی کسانی که سخت درگیر الکل یا دیگر مواد بودند) برایم بسیار جالب بود. پیاده‌روی به‌خصوص در هوای مطبوع و چشم‌انداز زیبا برای من هم دلخواه‌ترین فعالیت بدنی است اما این دو مورد در تهران چندان به دست نمی‌آید. به نظرم بیشتر این نویسندگان مکان‌های‌ جذابی برای پیاده‌روی داشتند اما قطعا همه این‌طور نبودند مثلا جورجیا اوکیف که در نیومکزیکو زندگی می‌کرد و طی پیاده‌روی مارهای زنگی سر راهش را با عصا می‌کشت.
۲. اعتیاد: تعداد قابل توجهی از این نویسندگان اعتیاد به الکل یا آمفتامین و مشتقاتش داشتند. بعضی وقت‌ها این اعتیاد کمک‌شان می‌کرد و بعضی وقت‌ها نه تنها کمک حال نبود بلکه ویرانگر بود.
یکی دیگر از نکات جالب کتاب برای من روتین روزانه بسیاری از هنرمندان این کتاب بود، تصویر ذهنی اغلب ما از هنرمند فردی شلخته و ژولیده است که خواب و خوراک درستی ندارد و الهام‌هایش زمان شب‌بیداری‌ها اتفاق می‌افتد. البته این تصویر بر بسیاری از هنرمندان کتاب صدق می‌کرد اما بسیاری هم این‌طور زندگی نمی‌کردند و روتینی منظم داشتند که برای من دلگرم‌کننده بود.
بعضی افراد این کتاب مدام کار می‌کردند و شب و روزشان یکی شده بود اما دسته‌ی دیگری هم بودند که در روز فقط سه، چهار ساعت کار می‌کردند و باقی را به استراحت و وقت‌گذرانی با خانواده و مهمانی یا کارهای دیگر می‌گذراندند. این هم جزو خصیصه‌هایی است که من دوست دارم. در واقع ایده‌آل من هم این است که روزی بیشتر از سه چهار ساعت کار نکنم و باقی را به کتاب خواندن، تماشای فیلم و سریال، معاشرت و استراحت بگذرانم. حجم زیاد کار همیشه افسرده‌ام می‌کند و از زندگی دلسرد می‌شوم. البته که کار من کار خلاقه‌ای نیست اما از آنجا که بسیاری از افراد این کتاب کار خلاقه‌شان هم کار اصلی‌شان هم بود به خودم اجازه دادم این مقایسه را انجام دهم و بهشان غبطه بخورم.
        

0