ماه عسل آفتابی: مجموعه داستان

ماه عسل آفتابی: مجموعه داستان

ماه عسل آفتابی: مجموعه داستان

2.9
4 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

9

خواهم خواند

2

این کتاب با داستانهایی از: راجبان خانا، راجه رائو، آکوتا گاوا، فرانتس کافکا، آلبرتو مراویا، توماس مان، ایزاک بابل، آلن پیتون و ج. اشتن بک از کشور های: هند، ژاپن، چک و اسلواکی، ایتالیا، آلمان، روسیه، آفریقای جنوبی و آمریکا همراه است. زندگی بودا، در جنگل، خبر ساختن دیوار، در برابر قانون، در راه گورستان، گی دو موپاسان و نیم پولی نیز از جمله داستان های منتشرشده در این کتاب هستند.

لیست‌های مرتبط به ماه عسل آفتابی: مجموعه داستان

رنج های ورتر جوانسال های شاگردی ویلهلم مایسترفاوست

سیر خوانش آثار توماس مان

22 کتاب

۱- مان نویسنده سختی است، پس اگر هنوز رمان خوانی حرفه‌ای نیستند فعلا دست نگهدارید! ۲- اندیشه او بسیار مدرن است و اگر از جریانات اندیشه‌ای قرن بیستمی -بالاخص روانکاوی فرویدی- اولیاتی نمی‌دانید، سر درآوردن از داستان‌هایش دشوار است. ۳- گاهی مان از زولا و پیروانش هم ناتورالیست‌تر میشود. برای همین اگر توصیفات زیاد حوصله‌تان را سر میبرد فعلا سمتش نروید. ۴- قبل از مان حتما باید حداقل چند اثر از گوته بخوانید. ۵- ابتدا آثار داستانی لیست شده، ولی میتوانید بین آثار داستانی و غیر داستانی در رفت و آمد باشید ( یعنی در سیر خواندن آثار، لزوما آثار داستانی اولویت ندارند گرچه بهتر پیش رفتن با ترتیب لیست است.) ۶- در پایان آثاری که در شرح و تفسیر او به فارسی ترجمه شده آورده میشود. ۷- بعضی از آثار مان که در بهخوان ثبت شده؛ یا به خاطر اعتماد نداشتن به ترجمه در لیست ذکر نشد ( مثل یوسف و برادرانش ) و یا به دلیل ناموجود بودن در بازار نشر به آنها دسترسی پیدا نکردم و برای همین از محتوایشان اطلاعی ندارم. ۸- چهار کتاب آخر مجموعه داستان‌هایی هستند که تنها یک یا دو داستانشان برای مان است. اگر ترجمه جدیدی منتشر شد و یا کتاب جدید پیدا کردم حتما اضافه خواهم کرد.

116

یادداشت‌های مرتبط به ماه عسل آفتابی: مجموعه داستان

          در ستایش ادبیات ژاپن
این کتاب مجموعه داستان‌های کوتاهی بود از نویسنده‌های مختلف. از خیلی وقت پیش تو کتابخونه می‌دیدمش و با اینکه از من نبود ولی همیشه به‌خاطر اسم سیمین دوست داشتم بخونمش. مهم‌ترین نکته هم شاید همین ترجمه‌ی سیمین دانشور باشه. درباره‌ی ترجمه هم باید بگم که واقعا روون و نرم و خوب بود. هیچ سخت نکرده بود خوندن داستان‌ها رو.
اما داستان‌ها. دو داستان از ادبیات هند، دوتا از ژاپن، دوتا از چک‌اسلواکی، بقیه هم از آلمان و روسیه و آمریکا و آفریقای جنوبی. هیچ نکته‌ی خاص کلی‌ای درباره‌ی انتخاب این‌ داستان توجه رو جلب نمی‌کنه. بعضی‌هاشون واقعا عجیب‌غریب بودن ولی بعضی‌هاشون رو هم دوست داشتم.
داستان مورد علاقه‌ی خودم هم از این مجموعه کلا دوتا داستان در جنگل و راشومونِ آکوتاگاوا از ادبیات ژاپن بود. موقع خوندن در جنگل هم خیلی خیلی یاد فضای فیلم راشومون کوروساوا افتادم، که بعد با سرچ فهمیدم کوروساوا این فیلم رو دقیقا بر اساس همین دوتا داستان ساخته و برام جالب بود. تو در جنگل دقیقا فضای کلی فیلم راشومون جریان داره؛ جنایتی اتفاق افتاده و هر کس یک روایتی متفاوتی داره از زاویه‌ی دید خودش. انگار داستان داشت اصل بازنمایی توی ارتباطات رو خیلی خیلی جذاب مطرح می‌کرد؛ همونطور که فیلم کوروساوا.
داستان گی‌دومو‌ پاسانِ ایزاک بابل، مارِ جان‌اشتاین بک، آکای‌یا از راجه‌رائو رو هم بیشتر از داستان‌های دیگه‌ی کتاب دوست داشتم.
        

9

          راهی به گورستان*

پیپسام حقیر ملفوکی است که در مسیر گورستانی در حرکت است. میرود به مزار زن و فرزندش که شش ماه پیش هر دو سر زا مرده‌اند. دائم الخمر است و به همین خاطر از کارش اخراج شده. آهی هم در بساط ندارد. پیپسام به معنای واقعی موجودی اضافی است. تیپا خورده‌ای از دنیا.
در حین طی مسیر، ناگهان زندگی در قامت پسری دوچرخه سوار که چشمانش به رنگ دریاست و موهایش به رنگ آفتاب، سر راهش ظاهر می‌شود.** پیپسام گیر احمقانه‌ای به پسرک میدهد و با او به صورت لفظی درگیر میشود. گویی تنها همین برایش مانده، گیر دادن به زندگی که شاید برایش شمه‌ای از حیات است. درگیری ادامه پیدا می‌کند و مردم جمع میشوند. دیگر مخاطب مان تنها پسرک نیست بلکه دنیا و ما فیها را به فحش میبندد. طولی نمیکند که دهانش کف میکند و می‌افتد. آمبولانسی هم می‌آید و در کسری از ثانیه جمعش می‌کند و می‌برد. 
پیپسام تیپا خورده‌ای است که سعی می‌کند به نزدیک‌ترین چیزی که نماد زندگی به نظرش می‌آید، تیپایی بزند. اما نمیداند که زندگی غیر از خودش را بر نمی‌تابد و محوت می‌کند. این دنیا جایی برای تیپا خوردگان نیست.



* از کتاب حاضر تنها همین داستان از مان بود و حقیر هم تنها این داستان را خواندم. امتیازم نیز تنها به همین داستان است و نه کل کتاب.
   داستان حاضر با ترجمه آقای محمد صادق رئیسی نیز به صورت مستقل در انتشارات سولار چاپ شده‌ است.
* * در داستان‌های مان همیشه اوج زیبایی یا به عبارت بهتر «تکامل» به همین شکل است. انسانی بور و سفید با چشمانی آبی. رجوع کنید به اواسط کوه جادو و مشخصا تونیو کروگر.
        

13