چند سالی است که ترجمه‌های پیمان خاکسار فروش خوبی دارند. شاهدش چاپ‌های چندباره‌ی ترجمه‌های اوست که در بازار کم‌رونق کتاب به چشم می‌آید. خاکسار روی نویسنده‌های مشهور و کتابهای مهم‌شان دست نمی‌گذارد. بااین‌حال، داستان‌هایی انتخاب و ترجمه می‌کند که به مذاق خواننده‌ی ایرانی خوش می‌آیند. از داستان بلند عامه‌پسند، که در زمان انتشارش بوکوفسکی هنوز نویسنده‌ی شناخته‌شده‌ای برای ایرانی‌ها نبود، تا ترجمه‌ی رمان جزء از کل نوشته‌ی استیو تولتز که پیش‌تر کسی از این نویسنده‌ی استرالیایی چیزی به فارسی ترجمه نکرده بود. خاکسار در گفت‌وگویی با مجله‌ی تجربه می‌گوید: «من از نویسنده‌ای که در کارش جنون باشد خوشم می‌آید». اگر شما هم از این نویسنده‌ها خوشتان می‌آید، این کتاب‌ها را بخوانید: 
«سوختن در آب، غرق شدن در آتش»، چارلز بوکوفسکی /
«عامه‌پسند»، چارلز بوکوفسکی /
«هالیوود»، چارلز بوکوفسکی / 
«یکی مثل همه»، فیلیپ راس / 
«باشگاه مشت‌زنی»، چاک پالانیک / 
«سومین پلیس»، فلن اوبراین /
«بالأخره یه روزی قشنگ حرف می‌زنم»، دیوید سداریس /
«مادربزرگت رو از این‌جا ببر»، دیوید سداریس /
«اتحادیه‌ی ابلهان»، جان کندی تول /
«برادران سیسترز» ، پاتریک دوویت / 
«اومون را»، ویکتور پلوین / 
«شاگرد قصاب»،  پاتریک مک‌کیب /
«پسر عیسی»، دنیس جانسون / 
«جزء از کل»، استیو تولتز / 
«توانه‌ی برف خاموش»، هیوبرت سلبی جونیور /


ماه‌نامه‌ی شهر کتاب، شماره‌ی هشتم، سال 1395.
        

          "کشف کردم هر کاری که انجام میدی پاسخیه به یه درخواست یا پیشنهاد از عاملی بیرونی یا درونی.بعضی از این پیشنهادا خوبن و قابل ستایش و بعضی ها هم بدون شک دل فریب.ولی اکثرشون قطعا بد هستن و گناه حساب میشن.متوجه منظورم میشی؟"
        

          دیوانه‌وار. چیزی بیشتر از این نمی‌تونم بگم درباره‌ش. انگار که غرق شده باشی در دیوانگی‌های یک ذهن خلاق.
        

          می‌تونم بگم این عجیب‌ترین داستانیه که می‌تونی بخونی. حتی عجیب‌تر از اینکه یک روز صدایی بشنوی و برگردی ببینی یک سوسک با کت‌وشلوار مرتب و کراوات وایستاده پشت پنجره و داره برات دست تکون می‌ده. بعضی وقت‌ها باید باور کنی که می‌تونی روی دوتا پات وایستی و خواب ببینی. این کتاب بهت کمک می‌کنه. پس برو پنجره رو باز کن و بگو سلام! 
        

          اهمیت «سومین پلیس» مربوط به شخصیت پردازی آن است که با طراحی پلات قابل‌توجه توانسته اتفاق‌ها را با مهارت در کنار یکدیگر قرار بدهد.
در واقع نثر «فلن اوبراین» سبب می‌شود که مخاطب در درک و کشف دلیل پیش آمدن رویدادها که همراه خود تخیل را بعنوان عنصری تاکیدی یدک می‌کشد مشتاق باشد.