یادداشت Chista Rasouli

Chista Rasouli

Chista Rasouli

دیروز

        فلن اوبراین آن‌قدر رند و من آن‌قدر ساده‌لوح که تا وقتی «دوسلبی» را گوگل نکردم، متوجه‌ی عمق تخیل و زیرکیِ نویسنده نشدم!
اوایل کتاب، خرده‌تناقض‌هایی در روایت بود که متعجب و دلسردم کرد اما پیش‌تر که رفتم، روایت شیرین‌تر و ترسناک‌تر و خواستنی‌تر شد. اواخر کتاب هم که داشتم فکر می‌کردم رشته‌ی کلام از دست راوی دررفته و فراموش کرده وقایع آغازین کتاب را به سرانجام برساند، باز سرخورده و شرمنده‌ی اوبراین شدم.
پایان‌بندی خوب کتاب، بیش از هرچیزی در خاطرم خواهد ماند. به همان قسم که پایان «همنوایی شبانه‌ی ارکستر چوب‌ها» خوب زیر زبانم مزه کرد و یادم مانده است.
      
6

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.