معرفی کتاب چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟ اثر اسپنسر جانسون مترجم شایسته کریمی

چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟

چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟

اسپنسر جانسون و 1 نفر دیگر
3.6
202 نفر |
50 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

526

خواهم خواند

41

شابک
9786226002271
تعداد صفحات
64
تاریخ انتشار
1397/6/24

توضیحات

        این داستان راه ایجاد تغییر در زندگی و همچنین ایجاد تنوع در زندگی را به شیوه ای زیبا آموزش می دهد. در این داستان چهار شخصیت خیالی موش ها «اسنیف» و «اسکوری» و آدم کوچولوها «هم» و «هاو» ترسیم شده است. این چهار شخصیت برای نشان دادن قسمت های ساده و پیچیده درون ما بدون توجه به سن، نژاد یا ملیت طراحی شده اند، ما گاهی اوقات ممکن است مثل اسنیف عمل کنیم که تغییرات را بو می کشد و گاهی مثل هاو که یاد می گیرد وقتی شرایط او را به طرف چیز بهتری راهنمایی می کند خود را با آن تغییر وفق دهد و...
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟

نمایش همه
𝑬𝒍𝒊𝒏𝒂

𝑬𝒍𝒊𝒏𝒂

1404/6/31 - 21:58

راهنمای کشف قتل از یک دختر خوبدختر خوب، خون بد خوب مثل مرده ها

تابستون ۱۴٠۴

13 کتاب

خب الان آخرین ساعات تابستون هست و این لیست رو درست کردم تا هم یادم بمونه این سه ماه چه کتابایی خوندم و هم اینکه یه بار دیگه نظرمو راجع بهشون بگم. آخرای خرداد هم زمان با جنگ، "راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب" رو شروع کردم و بین سیزده تا کتاب لیست، از همه بیشتر دوسش دارم. خیلی مجذوبم کرد و حواسم رو از اخبار تلخ جنگ پرت میکرد. جلد دومش یعنی "دختر خوب، خون بد" هم زیادی قشنگ و غمگین بود برای من، جوری که آخراش تا تونستم گریه کردم. جلد سوم از بقیه جلدها هیجانی‌تر بود و واقعا دوسش داشتم. یه جلد فرعی هم هست که ربطی به اتفاقات اصلی داستان نداره اما برای شناخت بیشتر شخصیت‌ها جالب بود. بعد این مجموعه، دو تا کتاب از کالین هوور خوندم و الان که دو ماه از خوندنش گذشته، بیشتر عاشقش شدم. "ما تمامش میکنیم" درمورد یه دختر به نام لیلی هست که با یه پسر به اسم رایل آشنا میشه و اتفاقات مختلفی براشون میفته. "ما شروعش میکنیم" ادامه‌ی این کتابه و ماجراهای جلد اول رو تکمیل میکنه. به نظرم علاوه بر عاشقانه بودنش، آموزنده هم بود و خیلی دوسش دارم. "قتل در خانواده" یه داستان جنایی بود که در قالب گفتگو بیان شده و شخصیت‌ها یه پرونده قتل رو حل میکنن. حقیقتا من زیاد دوسش نداشتم اما خب خیلی معروف شد و طرفدار زیاد داره. درمورد "هری پاتر و یادگاران مرگ ۲" باید بگم که کلا هری پاتر جایگاه ویژه‌ای تو قلبم داره و مجموعه‌ی مورد علاقمه. این جلد خیلی قشنگ بود ولی خب نه به اندازه‌ی جلدهای قبل. اونا رو بیشتر دوست دارم. یه تخیلی_فانتزیِ جذاااب. "انسان در جستجوی معنا" یه داستان روانشناسی بر اساس واقعیته که درمورد اتفاقات اردوگاه کار اجباری زمان جنگ جهانیه و نویسنده که خودش اونجا حضور داشته، رفتار و شخصیت آدم‌ها از جمله افراد اردوگاه کار رو تحلیل میکنه و به این مسائل روانشناختی میپردازه. "چه کسی پنیر مرا جابجا کرد" یه داستان کوتاهه که متن روونی داره و میشه تو یه روز تمومش کرد. درس اصلی‌ای که ازش میگیریم اینه که تو زندگی وقتی یه چالشی برامون ایجاد میشه خودمونو سریع با شرایط وفق بدیم و اینکه خیلی وقتا تغییر کردن لازمه! "شب‌های روشن" و "مرگ ایوان ایلیچ" هم فکر نکنم توضیح زیادی بخواد چون اکثر کتابخون‌ها میشناسنشون. هردو داستان‌های کوتاه و ادبی هستن و خیلی تاثیر گذار و زیبا ان. و آخرین کتاب یعنی "بازگشت" که هنوز نتونستم تمومش کنم. کل شهریور وقت داشتم بخونمش اما حدودا ۱٠٠ صفحه اول خیلی کند پیش رفت و الانم که جذاب شده، مدرسه ها شروع شده:)) این سه ماه، پر کتاب‌ ترین سه ماه زندگیم بود. شاید نسبت به سنم خیلی کمتر از هم سن و سالام کتاب خونده باشم و این تعداد کتاب، خونده شده‌های یک ماه یه کتابخون دیگه باشه؛ ولی چون برای من اولین تابستونی بود که بالای ده تا کتاب خوندم خیلی جذاب بود و مثل یه دستاورد میمونه برام. انصافا هم کتابای خوبی خوندم، مثلا همین "بازگشت" با اینکه حتی به نصفش هم نرسیدم،خیلی کشش داره و علمی تخیلی‌ایه که خوندنش تمرکز بالا میخواد و محو اتفاقات داستان میشی. دوست داشتم بیشتر بخونم ولی کتابای کتابخونم تقریبا همه خونده شدن و باید امیدوار باشم چند ماه دیگه برای تولدم کتاب هدیه بگیرم(که احتمالا نمیگیرم) کاش همه کتابخونا متحد شیم بریم اعتراض کنیم به هرکی که لازمه بلکه قیمت کتاب بیاد پایین. به قول یه آقایی تو اینستا، تعداد کتابخون‌ها تو ایران همینجوریش کم هست حالا سال به سال قیمت‌ها رو جوری بالا میبرن که همین تعداد اندک هم نتونن کتاب بخرن. خلاصه اینکه این کتابای لیست پایین مخصوصا مجموعه راهنمای کشف قتل، عمیقا تو قلبم جا دارن.

0

یادداشت‌ها

Mana

Mana

1404/4/17 - 15:38

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          کتاب چه کسی پنیر مرا برداشته است؟ در ظاهر یک داستان ساده و کودکانه است. شخصیت‌هایی چون «اسنیف»، «اسکَری»، «هِم» و «هاو» در هزارتویی بی‌پایان در پی پنیر می‌گردند. اما همین داستان کوتاه و نمادین، در دل خود، روان انسان مدرن را کالبدشکافی می‌کند و با چاقوی تیز واقعیت، لایه‌لایه ترس‌ها، مقاومت‌ها و امتناع‌های ما از تغییر را کنار می‌زند.
خواندن این کتاب مثل گرفتن سیلی‌ای نرم بر صورت روح است. ابتدا لبخند می‌زنی، با شخصیت‌هایش همراه می‌شوی، اما ناگهان متوجه می‌شوی آن "هِم" ترسو و گیر افتاده در گذشته، خود تویی. آن "هاو" که بالاخره دل به تغییر می‌زند، رؤیای توست. و آن "پنیر"، چیزی نیست جز همه‌ی خواسته‌ها، امیدها، موقعیت‌ها، عشق‌ها و آرامش‌هایی که فکر می‌کنی باید همیشه در جای خود بمانند. اما پنیر، بی‌هشدار، جابه‌جا می‌شود...
از نظر ادبی، این کتاب یک شاهکار در ایجاز و نمادپردازی‌ است. نویسنده با مهارتی تحسین‌برانگیز، روان‌شناسی رفتاری را در قالب یک افسانه‌ی ساده به تصویر می‌کشد. نه نیازی به پیچیدگی دارد، نه واژگان فخیم و استعاره‌های سنگین. سادگی واژگان، خود، حامل بزرگ‌ترین پیام‌هاست: تغییر همیشه در جریان است؛ یا با آن همراه می‌شوی، یا در غبار گذشته گم می‌شوی.
اما از جنبه‌ی احساسی، کتاب شبیه آینه‌ای است که در برابر تو گرفته شده، آینه‌ای که از چشمان چهار موش و آدمک کوچک به تو زل می‌زند. بارها در زندگی، وقتی مسیر عوض شد، وقتی «پنیر» تمام شد، نشسته‌ایم و فقط ناله کرده‌ایم: «چه کسی پنیر مرا برداشت؟» اما پاسخ این سؤال، مهم‌تر از خود سؤال است. پاسخ درون ماست. شهامت رفتن، شهامت دوباره جست‌وجو کردن، و پذیرش اینکه هیچ‌چیز همیشگی نیست.
"چه کسی پنیر مرا برداشته است؟ "کتابی است که باید نه یک‌بار، بلکه چندین‌بار خواند. آن هم نه فقط با چشم، بلکه با دل. زیرا هر بار که تغییر در زندگی‌ات رخ می‌دهد، هر بار که چیزی از دست می‌رود، این داستان دوباره زنده می‌شود، و صدایی در درونت نجوا می‌کند: «بوی پنیر تازه را دنبال کن...»
        

1

zexpir

zexpir

1402/10/30 - 21:12

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

0

سعیده🌱

سعیده🌱

1401/11/9 - 20:15

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

7