معرفی کتاب خورشید تلخ اثر لیلیا حسن مترجم آسوله مرادی

خورشید تلخ

خورشید تلخ

لیلیا حسن و 1 نفر دیگر
4.0
5 نفر |
2 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

7

خواهم خواند

4

شابک
9786225696198
تعداد صفحات
176
تاریخ انتشار
1403/1/1

توضیحات

کتاب خورشید تلخ، نویسنده لیلیا حسن.

لیست‌های مرتبط به خورشید تلخ

یادداشت‌ها

          «خورشید تلخ» همان‌طور که از اسم‌ش هویداست؛ تلخ است. شاید حتی تلخ‌تر از «عسل و حنظل».
کتاب را بی‌وقفه خواندم و گریستم. برای «ناژا» و ظلمی که در حق‌ش روا داشته شد، برای «مریم»، برای «اسماعیل» و از همه بیشتر برای «امیر»...

«خورشید تلخ» دومین رمان لیلیا حاسن، روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی فرانسوی-الجزایری است که نامزد جایزه‌ی گنکور هم شده است. کتاب قصه‌ی زندگی پر از رنج یک خانواده‌ی مهاجر الجزایری را از دهه‌ی ۶۰ تا ۸۰ میلادی روایت می‌کند. نویسنده در این کتاب که روایت‌گر زندگی سه نسل و رویاهای بربادرفته‌ی مهاجران است، چالش‌های ادغام فرهنگی و اجتماعی الجزایری‌ها در جامعه‌ی فرانسه را بررسی می‌کند.

📚 از متن کتاب:
«زنانگی یک بیماری مسری است. آدم ایرادهای ارث‌رسیده از مادرش را با خود حمل و سپس آن را به دخترانش منتقل می‌کند.»

قصه‌ی کتاب با روایت «ناژا» شروع می‌شود؛ در حالی‌که در روستایی دورافتاده در الجزایر و به تنهایی، سه دختر خود و سعید را بزرگ می‌کند. همسر «ناژا»، «سعید» از خوش‌اقبالی‌اش(!) برای کار در یکی از کارخانه‌های فرانسه انتخاب شده است. او پس از چند سال کار کردن در پاریس بالاخره تصمیم می‌گیرد که خانواده‌اش را به فرانسه بیاورد. دیری از رسیدن «ناژا» و دخترکان‌ش به پاریس نگذشته بود که ناژا باردار می‌شود، اما شرایط سخت اقتصادی «سعید» را مجبور می‌کند که تصمیم سختی بگیرد... و در ساختار سنتی خانواده در خاورمیانه، مگر زن اصلا حقی هم دارد؟!

رمان با تمرکز بر سرنوشت سه نسل، موضوعاتی از قبیل هویت، مهاجرت و مشکلات فرهنگی/اجتماعی که [مهاجرت] با خود به همراه می‌آورد را بررسی می‌کند. شخصیت‌های زن داستان به زیبایی و هنرمندانه پرداخت شده‌اند که این شخصیت‌پردازی قوی در کنار نثر روان و موجز نویسنده، به راحتی خواننده را با خود همراه و همدل می‌کند.

📚 از متن کتاب:
«نمود عینی شیزوفرنی سعید این بود که می‌خواست دخترانش عروسی کنند، اما پسرش ادامه‌تحصیل بدهد.»

کتاب پُر است از جمله‌های این چنینی که تا مغزاستخوانم را به درد آورد.
کتاب را بی‌نهایت دوست داشتم و از سرکار خانم «آسوله مرادی» بابت ترجمه‌ی خوب این کتاب و از «نشر برج» بابت طبع این اثر قدردانی می‌کنم و مطالعه‌ی کتاب را به همه‌ی علاقمندان به داستان‌های عمیق و روان‌شناختی و دغدغه‌مندان حوزه‌ی زنان به جد توصیه می‌کنم.
        

0

Mah sa

Mah sa

1403/12/6

          خورشید تلخ...
یه وقتایی کتابا باهات یه کاری میکنن که زندگی های نزیسته خودت رو زندگی میکنی
این کتاب باهام این کارو کرد.
این کتاب قصه ناژا بود،
زندگی زنی مثل اکثریت زن های جهان که کلیشه های از پیش نوشته شده ای رو زندگی میکنن و ما با مرور داستان زندگیشون برچسب کلیشه روشون میزنیم و ازشون عبور میکنیم.
اما من این کلیشه ها رو دوست دارم.
چون باعث میشه بهتر ادم ها رو ببینم.
کلیشه هایی که با جزییات تو رو وارد زندگی یه ادم میکنن جوری که بهت این شانسو میدن که از نگاه اون ادم به جهان نگاه کنی.
خورشید تلخ به من این شانسو داد که به جای یه زن الجزایری که تو سختی و فقر و تو یه جهان پر از محدودیت رشد کرده زندگی کنم و از چشمای اون به جهان نگاه کنم.
لیلیا حسن اونقدری با جزییات و در عین حال در سادگی مطلق این داستان رو روایت کرد که بهم این فرصتو که داد درد و رنج زنی که به خاطر فرهنگ و شرایط اقتصادی مجبوره از بچش دل بکنه رو حس کنم و باهاش درد بکشم.
به نظرم کتابای خوب این مدلین، باعث میشن فارغ از هر آنچه که هستی ازچشمای ادم دیگه ای به جهان نگاه کنی، خورشید تلخ به خوبی این کارو با خوانندش میکنه پس قطعا کتاب خوبیه.
پیشنهاد میدم حتما برید سراغش‌. 

معرفی رو با این پارگراف از کتاب تموم میکنم .

«رازهای سربه‌مهر مثل دینامیت‌هایی هستند که آدم زیر تخت قایم می‌کنه. سال‌ها همه‌چیز به‌خوبی و خوشی می‌گذره، اما جرقه هر لحظه ممکنه از یک جایی سر برسه.»
        

0