لیست‌های کتاب

آتش بدون دودبر جاده های آبی سرخ؛ بر اساس زندگی میرمهنای دغابیانسان، جنایت و احتمال

نادر مثل نادر

6 کتاب

نادر ابراهیمی، بهترین و به‌یادماندنی‌ترین تجربه‌های خوندن داستان ایرانی رو برای من رقم زده. مردی که نشون داده می‌تونه زیباترین جلوه وطن پرستی رو در "بر جاده‌های آبی سرخ" به‌نمایش بگذاره. نویسنده‌ای که آنقدر توانمند هست که با "مردی در تبعید ابدی"، فلسفه رو عرصه داستان دعوت کنه. اگر می‌خواید ببینید که قلم یه نویسنده ایرانی تا چه اندازه می‌تونه توانمند باشه، "آتش بدون دود" رو از دست ندید. به‌نظر من، راز قلم شگفت انگیز نادر ابراهیمی در وهله اول پاسداری از هویت ایرانی هست. پررنگ‌ترین و زیباترین مفهومی که در آثار نادر ادبیات ایران به‌چشم می‌خوره، وطن هست. پ.ن 1: نادر ابراهیمی آثار متوسط و معمولی هم داره. من تقریبا همه آثار ابراهیمی رو خوندم. 6 اثری که توی این لیست معرفی کردم، به‌نظر خودم بهترین کتاب‌های داستانی نادر ابراهیمی است. البته آثار غیرداستانی و آموزشی نادر ابراهیمی رو هم تو این لیست نیاوردم. پ.ن 2: انسان، جنایت و احتمال نادر ابراهیمی یکی از آثار فوق العاده اون هست که کمتر شناخته شده. داستان مختصر و بسیار پرمغزی هست. پیشنهاد می‌کنم از دستش ندید. پ.ن3: راستی می‌دونستید شاعر آواز معروف "ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود"، نادر ابراهیمی هست؟

6

بادبادک بازآتش بدون دودجای خالی سلوچ

اطلاعیه یک نفر گم شده است

7 کتاب

اگر چند سال پیش به من میگفتن کتاب ها جادویی هستند باور نمیکردم اما الان خودم جزوه کسانی هستم که با قدرت و با صدای بلند میگم کتاب ها جادویی هستند تاحالا شده موقع خوندن یه کتاب باشد و یه لحظه به خودتون بیاد و یک لحظه دور و بر خودتون را نگاه کنید بگید من کجام ؟ یا شاید از این حرفا میدونید نمیتونم درست اون حس را توصیف کنم باید فقط حسش کرده باشی تا بفهمی و از همه سخت تر و بد تره زمانی هست که وقتی به خودت میای که دیگه هیچ کلمه ای روی کتاب نیست و این خبر آور یه افسردگی یک هفته ای (شاید بیشتر و شاید کمتر ) است من که واقعا بعد از این حس تا یک هفته نمیتونم یه کتاب جدید بخونم شاید مسخره باشه ولی چند تا صفحه قبل از پایان کتابی که دارم میخونم و خیلی دوسش دارم را علامت میزنم تا اگر غرق شدم به خودم بیام من با کتابم هام بزرگ ترین سفر های را کردم با چشمای خودم شاهد اتفاق های بزرگ بودم شاهد حس کردن سرما در اوج گرما شاهد قدم زدن توی نیویورک در حالی که در تختم دراز کشیده بودم شاهد لمس کردن قطرات باران روی صورتم در حالی که زیر سایه بانی در خشک ترین قسمت دنیا نشسته بودم خلاصه این لیست کتاب هایی هست که تکیه ای بزرگ از روح من درونشان جا مانده (من هرچقدر که کتاب بخونم جایگاه این کتاب ها در قلبم یه چیز دیگه است ) همیشه حسم نسبت به کتاب هام این بود که نگین قدیمه را بازسازی میکنه و یه ادم بهتره را میسازه تکیه از نگین قبلی جا می مونه و یک نگین جدید ساخته میشه حالا بعضی کتاب ها بیشتر وبعضی کتاب ها کمتر شما چی ؟ شما توی کدوم کتاب ها گم شده اید؟

132