اگه  مثل من به نظرتون  کتابای تاریخی خسته کننده ان، بهتون میگم که خیالتون راحت.چون واقعا نثر کتاب خوب و روان بود و خیلی راحت میتونین بخونین.
اما اگه از محتوا می پرسین؟
بهتون میگم که کاش همش دروغ باشه!
چون اگه واقعا و واقعا راست باشه، اون موقع است که برای همه ما روشن میشه که این همه مصیبت و بدبختی از زمان آقا تا ائمه بعدی و حتی الان به خاطر چه جور موجوداتی بوده!!

بعضی از اصحاب به امیرالمومنین(علیه السلام)  گفتند: چقدر صدقه می دهی! بس نیست؟ حضرت فرمودند:
به خدا قسم اگر می دانستم که خدا تنها یکی از اعمالم را پذیرفته است، بس می کردم.ولی نمی دانم چیزی از من پذیرفته است یا نه!❤🌱


پ.ن: قسمت ترسناک کتاب؟ این اتفاقا گاهی خیلی شبیه اتفاقات این دوره و زمونه میشه!
پ.ن: خوندنش رو عقب نندازین.


          

            استادی به من توصیه کرد که بخونم
و من هم به شما توصیه می کنم بخونید حتی اگه مثل من درک شهسوار ایمان براتون سخت و عجیب باشه.

《این کلمات هراس انگیزند اما به گمان من می توان آن ها را فهمید بی آنکه جرات عمل به آن ها را داشت....》

          

            دوست داشتنی و خوندنی به صد دلیل گفته و نگفته

بخشی از جذابیت های این کتاب:

پیغمبر اکرم مثَل عجیبی فرمود: انَّما مَثَلُ هذَا الْقَلْبِ کمَثَلِ ریشَةٍ فی فَلاةٍ یقَلِّبُهَا الرِّیحُ ظَهْراً لِبَطْنٍ‏ [1]

 مثَل دل انسان مثَل پری است در صحرایی که آن پر را به درختی آویخته باشند. اگر پری را که در صحرا به درخت آویخته باشند نگاه کنید، یک لحظه آن را آرام نمی‌بینید، به این طرف و آن طرف برمی‌گردد. قلب انسان هم همین طور است، دائماً معرض خاطرات و خیالات و توجهات مختلف است: یک وقت در این موضوع فکر می‌کند، یک وقت در آن موضوع می‌اندیشد؛ یک وقت از آن طرف، یک وقت از این طرف؛ یک وقت حب، یک وقت بغض؛ یک وقت ناراحتی، یک وقت راحتی. اصل معنی «قلب» جا به‏ جا شدن است. 
          

            بذارین به جای زیبا بود و مثل همیشه عالی بود و... ختم کلام کتاب رو بگم:
۱. اسلام برخلاف مکاتب دیگه تک ارزشی نیست و به دنبال محقق شدن همه ارزش هاست. آزادی به جای خود. خدمت به خلق به جای خود. عبادت هم به جای خود و بقیه هم همینطور
۲. انسان کامل کسی هست که همه ارزش ها در بالاترین حد اعلی به صورت مساوی( نه یکی کم نه یکی زیاد) درونش شکل گرفته باشه.
۳. میخواین بفهمین تعالیم اسلام چقدر می ارزه؟ با مکتب های فکری دیگه مقایسه اش کنین.

          

            برای خوندن این کتاب خیلی ذوق داشتم
اما اون چیزی نبود که انتظارش رو داشتم
مطالب مفیدی داشت اما نمیشه گفت که تفکر نقدی رو به ما یاد میده.
بله. شاید ما رو با تفکر نقدی و نهایتا با چارچوبش آشنا کنه(که تفکر نقدی چیه و محورهای اصلیش چیه) اما نمیتونه به ما تفکر نقدی رو یاد بده. خصوصا درس های آخر کتاب حقیقتا من رو نا امید کرد. چرا که تکرار مکررات مغالطات کتاب های منطقی بود و بس. البته قابل درکه که ما هنوز در کاربردی کردن علوم عقلی خیلی جای کار داریم.
پیشنهاد می کنم بخونید. اما بی انتظار.

پ.ن: شاید هم هدف نویسنده در همین حد بوده که اگر بوده باشه کتاب ترتمیزی از آب دراومده.
          

            یه کتاب دوست داشتنی دیگه از شهید مطهری
اگه فکر می کنین که حالا کلی وقت هست برای خوندن این کتاب باید بگم که خوندن تنها یه فصل از این کتاب میتونه دید شما رو نسبت به اون موضوع تغییر بده یا پخته کنه.
پس هر وقتی که حس کردین که روح تون به یه چیز خوشمزه نیاز داره اما حسش نیست یه کتاب رو بخونین،بیاین سراغ این کتاب و از فهرست یه موضوع رو انتخاب کنین. یکی از پانزده گفتار‌.
          

            عنوان واضحه
اگر به این مباحث علاقه دارین از دستش ندین. حتی اگه یه بخش هایی از کتاب رو سخت تر درک کنید یا اصلا متوجه نشید(البته اگه پیش زمینه داشته باشین به مشکل بر نمی خورین)
اما تجربه فضای کتاب های نویسنده هایی مثل آیه الله جوادی آملی  خوبه.

پ.ن: از اون کتابایی که بعدا می فهمم باید بهتر می خوندمش
پ.ن: مثل همیشه. چهارچوبی. رک و راست و روشن. آیه الله جوادی آملی و بیان و نگاه دقیق شون.
          

            من نه کتاب های روان شناسی میخونم و نه دوستشون دارم
اما این کتاب واقعا دوست داشتنی و کاربردی بود
مثل کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه ها
          

            تکلیف کتاب های شهید مطهری که روشنه
اما اگه نخواستین یا وقت نکردین بخونین
پیشنهاد می کنم مقاله  امر به معروف و نهی از منکر، احیا تفکر اسلامی و  رهبری نسل جوان کتاب رو بخونید.
          

            دیگه یه کتاب چی  میتونه کم داشته باشه؟
اگر برای خوندن کتاب ها به دلیل نیاز داریم این یه کتابیه که نخوندنش دلیل میخواد.
بگم عالی؟ بگم کافی؟
خانوم امیرزاده من حقیقتا نمیدونم چطور باید این کتاب رو توصیف کنم. ازتون ممنونم. نمیدونم این کتاب حاصل تجربه شخصی بود یا چیز دیگه. اما بلند شدن و افتادن های مستوره نمیتونه تخیل باشه.
یک روایت زنانه. که اول تنهایی های این زن آدم رو غمگین می کنه. اما در نهایت این تنهایی قدرتی میشه برای با غیر بودن و به غیر وابسته نبودن.این ترکیب، عجیب خوب در اومده تو این کتاب.
دوست دارم درباره خیلی چیزهای دیگه بگم. اما طولانی میشه و فقط به یه چیز دیگه اکتفا میکنم.
نظرات رو که می خوندم بعضی ها گفته بودن که پایان کتاب سریع بود و معلوم نبود مستوره چطور از پس مسائلش بر اومد. اتفاقا از نظر من این پررنگ ترین ویژگی کتاب بود که بزرگ شدن تدریجی مستوره به خوبی در اومده بود. دنیا دنیای تدریجه. قرار نیست اتفاق یهویی بیفته. قرار نیست مستوره دیگه ناراحت نشه یا همیشه حالش خوب باشه. اما با این حال میتونه شرایط رو کنترل کنه.
عنوان کتاب هم عالی
خانوم امیرزاده از قلم و احساس و دغدغه مندی شما بی نهایت ممنونم


          

            این کتاب رو چند مدت پیش خوندم
برای همین دقیق یادم نمیاد چه حسی داشتم
اما همین که اگه جلد دومش بیاد میخرمش فک کنم نشونه خوبی باشه.
اولین بار بود که تو این ژانر با این حجم از صراحت روبه رو می شدم. خشونت، رفتارهای به دور از اخلاق کاری،خشونت و باز هم خشونت منو به فکر فرو برده بود.(فرض رو بر این گذاشته بودم که این یه داستان واقعیه. یعنی اگه عینا از روی زندگی کسی نوشته نشده باشه یقینا و حتما چنین اتفاقایی و فراتر از این ها رخ میده) 
با اختلاف منو یاد فیلم روز صفر انداخت
و اسم کتاب برازندش بود 

ممنون و اینکه بخونینش یا نه؟
بخونین. با تسامح پیشنهاد میکنم.البته اگه به این ژانر علاقه دارین و مشکلی با کابوس های احتمالی موقت ندارین:)
          

            خوشحالم که این کتاب الکی مورد توجه همه نبود
نمیگم با یه اثر فوق العاده رو به رو هستین
اما برای اینکه حداقل برای چند روز هم دست از حسرت هامون برداریم و یه کم به خودمون آسون بگیریم کتاب خوبی بود
فقط اینکه من دنبال این بودم که کدوم نشر بهتره
میلکان یا کوله پشتتی
که اکثرا کوله پشتی رو پیشنهاد داده بودن
          

            این کتاب از اون دسته کتابایی نیست که بگم دوست داشتم یا نداشتم.
بلکه از اون کتاباییه که باید خونده بشه.البته اگه انجمن حجتیه به گوشتون خورده یا به مسائل اعتقادی سیاسی علاقمند یا دغدغه مند هستین.در حد یه آشنایی اجمالی کتاب جمع و جوری بود.
ممنون از آقای اکبری