یادداشت‌های نرجس تسلیمیان (18)

                شیرین و جذاب مثل همیشه‌ی خانم غفارحدادی.
این کتاب روایت سطحی و مختصر خانواده‌ای اهل غزه است، که به ناچار در اقصی نقاط دنیا ساکن هستند و سالی یکبار در لبنان گردهم می‌آیند و دیدار تازه می‌کنند. حاوی اطلاعات ارزشمند و البته جذاب و دانستنی از لبنان.

به شدت منتظر کتاب اصلی که دلیل سفرشون بوده و براش مصاحبه می‌گرفتن، هستم✌️
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                تصویری واقعی از زندگی در رام‌اللّه، با وجود حکومت نظامیهای سخت و ظالمانه، تحقیرها، کمبودها و ...از زاویه‌ی دید یک پسر نوجوان

علاقه‌اش به وطن و مقاومت برای نجاتِ آن؛ خشمش نسبت به ظلم و ظالمان، و ترکیب اینها با دنیای پر تلاطم نوجوانی فضای جذابی را برای کتاب ساخته.

کتاب برای نواجوانان بسیار سالم و بی‌حاشیه است، البته که بستگی به میزان حساسیت خانواده دارد.


درتوصیفات شخصیتها و حتی ظاهرشان جای کار بیشتری داشت.
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                پیامهای اعتقادی و اخلاقیِ کتاب به نظر من بسیار گل‌درشت و مستقیم بود.
بعنوان یک رمان جذابیت نداشت.
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                در ستایش نقش مشاورِ خوب

کسی که تو را به اعماق وجودت ببرد و از آنجا چیزهایی استخراج کند که خودت پیش از آن نیافته بودی، به ویژه در آغاز نوجوانی که گویی در دنیایی بزرگ گم شده‌ای و هیچکس و هیچ‌چیز را نمی‌شناسی، مخصوصا خودت را.
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                دلواژه‌هایی لطیف و ناب و گیرا از روزهایِ تلخ و شیرینِ تاریخ...
کتاب با لطافتی وصف ناپذر اغلبِ مناسبتهای یک سال قمری را روایت می‌کند. 
گاه می‌بَرَدت به خانه‌ی انتظار اویس قرنی و  گاه  به پشت در خانه‌ای که سوخت و سوزاند...
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                موضوع جذابی برای داستان انتخاب شده اما پرداخت آن را نپسندیدم.
روایت این حجم از خشونت در یک کتاب، حقیقتا مشمئزکننده است و روان خواننده را آزرده می‌سازد.

خودِ زلزله و  جنگ و حمله‌ی اتمی به اندازه‌ی کافی تلخ هست، و در این میانه خرابکاری‌ها و شکنجه‌های خلاقانه‌ی انواع گروهک‌های تازه متولد شده نیز اضافه می‌شود. 
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                از نظر من این کتاب، ایده‌ی خوب و جالبی را مطرح کرده ولی در شرح و بیان آن چندان موفق نبوده است.
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                سلطان جنگل چنان تحت‌تاثیر  جو عمومی جنگل قرار گرفته که از گوشتخوار بودنِ خود احساس نارضایتی و سرخوردگی دارد!
فرهنگ غالب را طوری تحت تاثیر قرار داده‌اند که شیر درنده و قوی مثل یک موش خود را قایم می‌کند و منزوی می‌شود. 
بخاطر یک ویژگیِ فطری و ذاتی‌اش که با او خلق شده و طبیعیِ اوست.
مخفیانه با دوستان گوشتخوارش جلسه برگزار می‌کنند تا راه حلی برای عیبِ "گوشتخوار بودن" پیدا کنند و پس از چندین بار آزمون و خطا، به این نتیجه می‌رسند که گوشتخوار بودن عیب نیست!
بعضی حیوانات گیاه می‌خورند و بعضی گوشت!
همین‌‌قدر ساده

در نظر من این کتاب مقوله‌ی اعتماد به نفس، پذیرش و استقلال فکری و عملی را می‌تواند تقویت کند.
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                برای هر اقدامی، هر تغییری، هر اصلاحی...
منتظر نباشیم "دیگران" شروع کننده باشند
دیگرانی وجود ندارد، هرچه هست خودمانیم.
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                ۹ سال پیش که فرزندم یک ساله بود در نظرم‌کتابی کاربردی و مفید بود با زبانی روان و ساده.

اما امروز با این‌که باز یک فرزند یک ساله دارم ولی مطالعه‌ی زیادی در زمینه‌ی پرورش فرزند داشته‌ام، مطالب کتاب در نظرم خیلی ابتدایی و پیش پا افتاده است.
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

                اواخر سال ۸۳ یا اوایل ۸۴ بود که خواندمش، بسیار جذاب و شیربن بود این کتاب. دوستش داشتم.
هنوز هم وقتی شهرام ناظری می‌گوید "بگذاشتی‌ام غم تو نگذاشت مرا، حقا که غمت از تو وفادارتر است " گویی غم عمیق مهناز را می‌بینم...

        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.