سرگذشت یه بهاییزادهای ک تصمیم گرفته دنبال حقیقت بره. اطلاعات نسبتا خوبی درمورد خانوادههای بهایی و تشیکلاتشون میده. تنها ایرادی ک میتونم از این کتاب بگیرم اینه ک زیاد به ماجراش با پرویز و بهروز پرداختهبود، اما من دوست داشتم از قضیهی مسلمون شدنش بیشتر بدونم. چطوری یهو تصمیم ب مسلمون شدن گرفت؟ یهو دوباره برگشت ب بهاییت، باز رفت ب سمت اسلام. چی تو ذهنش میگذشت؟ دوست داشتم این قسمتهارو بیشتر باز میکرد و توضیح میداد.
ولی درکل خوب بود.